🔰«بهشتـی» و پیوند میان اقتصــاد و سیاست با جمهــوریت
استــاد محسن #قنبریان
🔻نظام اقتصادی اسلام دارای یک زیربنای حقــوقی است که «جهتِ حرکت» این نظام را مشخص میکند. در ادبیات شهید مطهری و شهید صدر، جهت همان «مکتب اسلام» است.
یکی از اساسیترین مبانی این نظام حقوقی از منظر شهید بهشتی، «اصالت کــار» در برایر «اصالت سرمــایه» و تبعی بودن انواع تملیکها مانند هبه و ارث و... نسبت به کار است.
کار به دو صورت مستقیـم و غیر مستقیم یعنی حیازت و صناعــــت متبلور میشود، لذا طبق این مبنا منابع طبیعی که به مثابهی مواد اولیه بسیاری از امور است، تحت مالکیت هیچکس قرار نمیگیرد، مگر به وسیله حیازت و یا صناعت.
🔻این مبنای مهم در نظام حقوقی مولد یک بنای اســاسی دیگر به نام مالکیت خصوصی است. در واقع کار مستقیم و یا غیر مستقیم منشا ارزش و مالکیت میگردد. حال سؤال مهم این جاست که «آیا این مالکیت خصوصـــی همان مالکیت آزاد سرمایهداری است که هیچ قیدی ندارد؟»
نگاه مرحوم شهید بهشتی این است که محدودهی «مالکیت خصوصی» افراد تا آنجایی است که ضرری برای دیگر آحــاد جامـعه نداشته باشد و اگر تعارض بین مالکیت فرد و مصالح جامعه پیدا شد، مصلحت جامعه نسبت مالکیت فرد ارجحیت دارد.
از این اصل حقوقی مهم اصل دیگری استفاده میشود که حکومتی که نمایندهی جامعه باشد، نسبت به تمام اموال شخصی در جهت مصالح ضروری جامعه، بر شخص مالـــک حق تقدم دارد.
💠 نوآوری شهید بهشتی در این اصول حقوقی ایجاد پیوند وثیق بین اقتصاد و سیاست با اجتماع و جمهوریت است. زیرا مالکیت خصوصــــی مقید به مصالح عمومی جامعه است و حق تقدم حکومت بر مالکیت خصوصی افراد مشــــروط بر این است که برآمده از جامعه باشد و در چارچوب مصـــــالح جامعه عمل کند.
برشی از #جلسهاول درسگفتار #نظام_اقتصادی_در_اسلام
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔️ @sch_negah
اقتصــاد تبرعی و اصالتِ فردِ توسعهیافته در جمع
استاد #محسنقنبــریان
به تعبیر شهیدبهشتی در کتاب «نظاماقتصادی در اســلام،» انسـان موجـودی خودخواه و مسابقهجو است و به دنبال منافــع خود حرکت میکند، البته این خودخـواهی صرفا به معنی پرستش نفس نیست، که اساسـا اسلام با آن مخالف است بلکه مــراد این است که محرِّک انسان خواستهها و انگیــزههای اوست.
شهید بهشتی معتقــد است نهادهای اقتصادی اسلام مانند نهاد "انفــاق" در جهت مبارزه با خودپــرستی به معنای مذموم آن، که در واقع به کار انداختن تمام امکــانات خود و موجودات دیگــر در جهت ارضای "منِ شخصی" است، طــراحی شده است. این خودخواهی به نوعی استعــارهی "اصالت فرد" لیبرالیستی در برابر "اصالت جمع" مارکسیستی است.
مسئله اصالت فــرد و جامعه پرسشی ست که برای تمام متفکــران انقلاب مطرح شده و همه در معرض پاسخ به آن قرار گرفتهاند. از منظــر شهید بهشتی اصالت با فردی است که همگــام جامعه باشد، فردی که حــرکت او و "منِ او" در راستای منافـع جمع است یا به معنای دیگر "توسعهی من" در او ایجاد شده است و دیگر صرفا به منافع شخصی خودش فکر نمیکند. از همین جهت کارویــژهی "انفاق" هم در حوزه فرد و هم در حوزهی جامعه است. سورههای مکی قرآن نقش چشمگیــری در مبارزه با خودپرستی ایفا میکنند، در این ســورهها، ساخت و تربیت انسانها به شکل هنــری و آهنگین و نه با قانون و فرمان اتفاق میافتد، زیرا در موقف نهضــت اسلامی و تربیت مسلمانان نخستین قرار گرفتهاند. این فهم از مکتب اســلام، فهم امام خمینی است که اسلام آن از "اســلام اجتماعی" و تربیتی عبور کرده و به "اسلام سیاسی" که ترکیبی از تربیت و قانون است میرسد.
روح انفاق در اسلام این است که نیــاز دیگران با نیاز من تفاوتی ندارد. بنابراین در منطق اسلام جامعهای مطلوب است که به فــرد در افق خانواده و به خانواده در افق امت توجه میکند و باز از امت به خانواده و فرد بازمیگردد. در واقع فــرد در اسلام در افق امت است و امت در افق فرد، لذا خودســازی و تربیتِ نفس توأم با خانوادهسازی و امتسازی است.
برشی از #جلسهسوم درسگفتار #نظام_اقتصادی_در_اسلام
✨آگـاهـے بـــراے سامـــانے دیگــر✨
مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ
🆔️ @sch_negah