eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️از دوران چه می‌دانیم؟! دوران برانگیختگی احساسات و از بین رفتن مرز میان واقعیت و دروغ... 💢 «رسانه‌های خارجی احساسات عمومی را بر می‌انگیزند و از همین طریق است که دیگر حقیقت دیده نمی‌شود! همین امر باعث شده به گفته اندیشمندان ارتباطات، وارد عصر پساحقیقت شویم...» ♦️«پسا حقیقت»، عصری که به‌دلیل تکثر مبادی اخبار و اطلاعات و نیز، توانایی افراد در تولید خبر، «مرزهای بین حقیقت و دروغ از بین رفته است.» 👈در این عصر مطابق تعاریف، احساسات نسبت به واقعیت‌های عینی در بین مردم برتری پیدا می‌کند، تا جایی‌که هرچقدر میزان احساسی‌بودن خبر بیشتر باشد، میزان مصرف آن افزایش می‌یابد. 🔺رسانه‌های خارجی هم از همین حربه استفاده و سعی می‌کنند احساسات عمومی را برانگیزند و از همین طریق است که دیگر حقیقت دیده نمی‌شود؛ مثل همین چیزی که در رویدادهای اخیر می‌بینیم... 👈 در عصر پساحقیقت، هرچقدر میزان «نفوذ در رسانه‌های اجتماعی» بیشتر باشد، میزان موفقیت هم بیشتر است. یعنی هر چه بیشتر در افکارعمومی نفوذ می‌کنند و روایت آن‌ها نیز موثرتر است. به‌همین دلیل است که اینجا (چهره ها) با تعداد دنبال‌کنندگان بالا، نقش تعیین‌کننده‌ای پیدا می‌کنند!! ♦️در این عصر جوامع، درحال حرکت از یک چرخش خبری تحت سلطه‌ی روزنامه‌نگاران، به یک چرخش خبری پیچیده هستند که در آن مردم عادی هم در تولید خبر نقش دارند. 👈الگوهای پایداری که در حوزه مصرف خبر داشتیم، درحال تبدیل به الگوهای پراکنده و گذرا است. ♦️ هم اکنون خبر، لحظه‌به‌لحظه تولید می‌شود، انبوهی از خبر که عمق چندانی هم ندارد... از طرف دیگر، مخاطب هم در حال تغییر است. از جمله اینکه فقط تصویر و تیتر خبر را می‌بیند و رد می‌شود. 👈این مصرف خبر ناپایدار، گذرا و تصادفی باعث می‌شود امکان تولید خبرهای جعلی افزایش یابد. چون مخاطب دقت نمی‌کند که ببیند یک خبر از چه صفحه‌ای و با چه الگوریتمی تولید می‌شود... 👈 به این ترتیب هم بنابر ویژگی‌های رسانه و هم بنابر ویژگی‌های مخاطب، این دوران به (عصر خبرهای احساسی همراه با )، تنزل یافته و را از ضروریات زندگی در این عصر ساخته است... رسانه ها امروز در تخریب افکار جوامع بشری دست کمی از بمباران اتمی ندارند...... را دست کم نگیریم @jAmAndgA90ZA
🔻  خاطرات اسیر عراقی               دکتر مجتبی الحسینی         ‌‌‍‌‎ ♦️ پس از ۱۱ ماه جدایی بالاخره در روز بیست و هشتم مارس ۹/۱۹۸۲ فروردین ۱۳۶۱ به یگان اصلی ام که هنوز در شمال شرق روستای «جفیر» مستقر بود، بازگشتم. این بار اندوه و ناکامی در قیافه های تک تک بعثی‌ها، به ویژه دکتر «ذر»، دکتر «رعد» و بالعکس شادی و سرور در چهره های دوستداران اسلام و انقلاب ایران پس از عملیات اخیر نیروهای اسلام حس می‌شد. ♦️ من با روحیه ای عالی و چهره ای بشاش بر آنها وارد شدم و به شیوه فاتحان و پیروزمندان درود و سلام گفتم تا خشم کسانی را که با اسلام و ایران دشمنی دیرینه داشتند، برانگیزم. ♦️ از آنجایی که شرایط تغییر کرده بود، برخلاف گذشته از بحث سیاسی و اشاره به مسایل جبهه پرهیز کردم. ۲۹ مارس ۱۰ فروردین سه روز مرخصی در خواست کردم تا به جستجوی که جزء نیروهای منطقه دزفول بود، بپردازم. در بین راه دو مساله ذهنم را به خود مشغول کرده بود. ♦️از یک سو به پیروزی نیروهای اسلام می‌اندیشیدم و از این بابت بسیار خوشحال بودم و از سوی دیگر نگران سرنوشت تنها که رادیو تهران از انهدام یگان او خبر می‌داد بودم. به شهر کوچکم رسیدم و آثار نبردها را در چهره مردم و احساسات متفاوتی که از خود نشان می‌دادند مشاهده کردم. عده ای از این پیروزیها خوشحال و عده ای دیگر به دلیل بی اطلاعی از سرنوشت فرزندانشان نگران و افسرده خاطر بودند. هنگامی که وارد منزل شدم 👈مادرم با قیافه ای غم زده و چشمانی اشکبار به استقبالم آمد. فضای غم آلود خانواده، شادی پیروزی را از من گرفت. همه مردم به ویژه آنهایی که برای اطلاع از سرنوشت فرزندانشان به شهر رفته بودند خبرهای مربوط به نبردها و شکستهای نیروهای ما را برای یکدیگر تعریف می‌کردند. این عده هنگام ورود به شهر العماره گروه گروه نیروهای عراقی را دیدند که وارد منطقه مرزی و خود العماره شده بودند. با این همه رسانه های تبلیغاتی رژیم به ویژه تلویزیون با تمام اخباری غیر واقعی همراه با تصاویری جعلی از صحنه نبرد را به نظر مردم رسانده و شکست را پیروزی و فرار را پیشروی و فتح نشان داد. ♦️دستگاه تبلیغات بعثی‌ها از شیوه های تبلیغاتی تقلید می کرد و نظریه مشهور «آنقدر بگو تا مردم باور کنند.» را اعمال می کرد. ♦️خاطرم هست که آن روزها فیلم مستندی همراه با تفسیر سیاسی از تلویزیون پخش شد. این فیلم یک افسر عراقی را نشان میداد که اطرافش را عده ای سرباز احاطه کرده و از آب رودخانه کوچکی که مفسر ادعا می کرد آب رود است می‌نوشیدند. او با هیجانی تمام می گفت: این همان رود کرخه است و این نیروهای ما هستند که در کنار رودخانه مستقر شده اند. در حقیقت آن رود کوچک همان رود مرزی 👈«دویریج» که در نزدیکی فکه واقع شده است. بود. روز بعد صدام در جمع به اصطلاح مجلس ملی نمایندگان ظاهر شد تا تحولات نبردهای المبین را برای آنان تشریح کند. او در توجیه شکست نیروهای ما گفت: نیروهای دلاور ما برای سازماندهی سیستم دفاعی خودشان به پشت 👇 ♦️خط عقب نشینی کرده اند. درست همان گونه که پیشروی می‌کردند. آنگاه با اشاره به نقشه ای که مقابلش قرار داشت، گفت: «به اینجا منتقل شده اند...» اعضای بیخبر و ناآگاه مجلس ملی از وضعیت جبهه و مساحت واقعی منطقه ای که نیروهای ما به واگذار کرده بودند، اطلاعی نداشتند. 👈فقط به چند سانتی متری که برروی نقشه جابه جا شده بود چشم دوخته بودند. صدام به تعداد اسرا هم اشاره کرد. این اولین بار بود که صدام به وجود اسرای عراقی که ایرانیها اسیر کرده بودند اعتراف می کرد، در حالی که قبل از عملیات فتح المبین بیش از عراقی به اسارت در آمده بودند. او در توجیه کثرت تعداد اسرا گفت: من از کلمه اسیر داشته و دارم ولی برادران ! طبیعی است که در جنگها، نظامیانی اسیر می‌شوند ؛ و آنهایی که به اسارت در آمدند، جزء نیروهای و غیر آموزش دیده بودند. ♦️صدام با این شیوه عوام فریبانه میخواست از اهمیت پیروزی ایرانیها و فضاحت شکست نیروهای خود بکاهد. نیروهای ما قبل از شروع حمله برای تقویت سیستم دفاعی خودشان طبق ادعای صدام عقب نشینی نکردند؟ درست است که برخی از این نیروها را افراد جيش الشعبی و نیروی ماموریتهای ویژه تشکیل می‌دادند ولی اکثر نیروها از زرهی و لشکر یک مکانیزه که از نظامی عراق به حساب می‌آمدند بودند. ♦️ شیوه برخورد صدام و رسانه های تبلیغاتی موجب گردیده بود که اعتمادشان را در نظر ملت روز به روز از دست بدهند و حتی مورد تمسخر آنان قرار گیرند.        ‌      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷
( ۶ ) دفاع مقدس به روایت دشمن ♦️ ژنرال «حمدانی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سپهبد راعد مجید رشید حمدانی در واحدهای زرهی مختلف ارتش عراق خدمت کرده، او یکی از افسران فعال ستادی ارتش عراق بود که فرماندهی واحدهای زرهی و شناسایی مختلفی را بر عهده داشت. حمدانی در سال [۱۹۸۲م (۱۳۶۱ش)] به گارد ریاست جمهوری عراق پیوست. همزمان با تجاوز آمریکا به عراق نیز به فرماندهی سپاه دوم گارد ریاست جمهوری عراق منصوب شد. ژنرال راعد مجید حمدانی فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق در حکومت صدام، برخی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیاتهای ایران در جنگ تحمیلی را تجزیه و تحلیل و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی کرده است. ♦️حمدانی بعضی از مسائل مربوط به عملیاتهای ارتش عراق و عملیات های ایران در جنگ هشت ساله را تجزیه و تحلیل کرده و نقاط قوت و ضعف دو طرف را مورد بررسی قرار داده است. ♦️یکی از دلایل اهمیت دیدگاههای راعد مجید حمدانی این است که او یک نظامی عراقی بوده که مدتی را در لشکر و سپس گارد ریاست جمهوری عراق، یعنی عالی ترین سطوح نظامی این کشور گذرانده و مدام به فکر پیروز شدن بر شیوه های جنگی رزمندگان ایرانی بوده است. ♦️به نظر ژنرال حمدانی عراقی ها هیچ طرح نبرد واقعی با اهداف عملیاتی یا حتی طرح هماهنگ تاکتیکی . ظاهراً صدام معتقد بود که تهاجم به ایران به سرعت به حکومت اسلامی منجر می شود و به جای آن حکومتی قرار می گیرد که نواحی زیادی از جنوب غرب ایران را به عراق می‌کند. ♦️آنگونه که ژنرال حمدانی مشخص نموده، تنها رویکرد عملیاتی که صدام دنبال می‌کرد تصرف و اشغال مکان و سپس دفاع از آن و الحاق آن به عراق بود. حمدانی در پاسخ به یکی از سؤالات درباره شخصیت صدام، با اشاره به شخصیت او می‌گوید: «صدام عمری با این زندگی می‌کرد که در یک لحظه ممکن بود این شخصیت ها را بروز دهد. هر چه سن او بالاتر می رفت، او کمتر و او بیشتر می‌شد. وقتی جوان بودم و در جلسه‌یی با او شرکت داشتم، نبض من ۱۵۰ بار در دقیقه می‌زد چون شما نمی‌دانستید باید منتظر چه چیزی باشید و چه موضوعی پیش می آید. ♦️در دسامبر [۱۹۸۶م) (آذر ۱۳۶۵ش)] ایرانیان تنها عملیات فریبی در منطقه مرزی میان دو سپاه [عراق] انجام دادند. این عملیات فقط یک روز طول کشید و دو سپاه عراقی بدون هیچ مشکل خاصی منطقه خود را حفظ کردند. طالع الدوری و رشید بیدرنگ شروع به نمایی تلفات احتمالی ایرانیان کرده هر یک به تدریج رقم بالاتری برای کشته های ایرانیان اعلام می‌نمودند تا را تحت تأثیر قرار دهند. اطلاعات ما نشان می‌داد ایرانیان قصد دارند به حمله کنند. اما با توجه به این تلفات که این دو تن اعلام کرده بودند، عاقلانه این بود که بپذیریم ایرانیان حمله به بصره را دست کم شش ماه به تأخیر می اندازند. به علت حجم بالایی که برای تلفات دشمن ادعا شده بود، ♦️صدام این نبرد را نبرد روز بزرگ - معركه العظيم - نامید. با این احتمال که حمله ایرانیان شش ماه عقب افتاده، به نیروها راحت باش و مرخصی داده شد و آنها را برای سازماندهی مجدد و گذراندن آموزشهای بیشتر به مناطق پشت جبهه بردند. این برای همه فرماندهان و سربازان فرصتی برای استراحت بود. ♦️ممکن است فرماندهان سپاه ها به بغداد گفته باشند اما آنچه مسلم است نیروهای خط مقدم و فرماندهان تیپ‌های مقدّم می‌دانستند که ایرانی را نکشته اند. بنابراین باید کسانی در بغداد از حقیقت ماجرا می شدند. ♦️حمدانی: وقتی کسی واقعاً زیر فشار باشد و از به راحتی خودش را می زند. ❓سؤال: آنها از واکنش صدام بیشتر از نیروهای دشمن می ترسیدند، درست است؟ ♦️حمدانی: ! آنها با این کار یعنی بزرگ نمایی تلفات دشمن، صدام را خوشحال می کردند. در (۶ ژانویه ۱۹۸۷م ۱۶) (دی ۱۳۶۵ش) ژنرال نزار الخزرجی به جای ژنرال سعدالدین به ریاست ستاد مشترک ارتش عراق منصوب شد. ‌‌‍      ‌‌‍‌‎‌@seYed_Ekhlas🇮🇷