eitaa logo
[سِد علی]
1.1هزار دنبال‌کننده
368 عکس
48 ویدیو
0 فایل
دل‌مشغولی‌های شاعری پریشان . 🚩«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا» . صفحه‌ی اینستاگرام وکانال تلگرام: @sedalihasani
مشاهده در ایتا
دانلود
شما می‌دونستید این شعر «جم‌جمک برگ خزون» که مجید اخشابی خونده بود برای استاد علی معلم دامغانیه؟ شهر عجیبیه واقعا.
اگرچه موقع جان دادنم تهی دستم همین‌که دِین کسی نیست گردنم شادم
من خاک‌بوس کلب غلامان حیدرم راحت بگویمت: سگ درگاه قنبرم رو به علی اگر که بخوانم نماز را در جستجوی حضرت الله اکبرم هرچند کوله‌بار گناه است، بار من اما مران مرا که غزل‌خوان این درم گشتم به گرد کعبه ولی غافل از توام من غافل از علی شده‌ام خاک بر سرم هرکس عبادتی کند او را به شیوه‌ای با سجده بر علی ز ملک هم فراترم بابای من به حب تو ما را سپرده است آموختم ولای تو با شیر مادرم شادم که روز حشر اگر جستجو کنند جز مدح او نبوده به خط‌های دفترم با شوق می‌دوم به سوی مرگ تا مگر روی علی ببینم در وقت آخرم
[ای صاحب ذوالفقار وقت مدد است]
«نجف نرفته چه داند فراق یعنی چه؟» صفای گنبد و صحن و رواق یعنی چه؟ بدون حب علی اشتیاق یعنی چه؟ بدون نان علی ارتزاق یعنی چه؟ هرآن چه هست مرا از خم نجف دارم سگ علی‌م بر عالمی شرف دارم
محبت شه مردان مجو ز بی‌پدری که دست غیر گرفته است پای مادر او
امیرالمومنینی جز علی هرگز نمی‌دانم نمازی را که بی حب علی باشد نمی‌خوانم
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی زورآزمای قلعه خیبر که بند او در یکدگر شکست به بازوی لافتی مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جان‌بخش در نماز و جهان‌سوز در وغا دیباچه مروت و سلطان معرفت لشکرکش فتوت و سردار اتقیا فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
صورتش را پوشاند و کیسه‌ی نان را بر دوش گذاشت، اشک از چشم‌هایش جاری می‌شد، می‌دانست امشب، بابا به آرزویش رسیده و حالا در کنار مادر است، اما این چیزی از داغ کم نمی‌کرد‌. وارد خرابه شد، کودکی که پدرش در نهروان کشته شده بود سویش دوید و گفت: امشب دیر آمدی! مژده بده! علی را کشتند. حسن بن علی تکه‌ای نان جو از کیسه درآورد و زیر لب فرمود: خدایش رحمت کند.
خدا دشمنانت و غاصبین حق خلافتت را در آتش ابدی‌اش جاودان کند.
جز یک نسب که از تو به خود بسته چیستم؟ من آن‌چنان که آل علی گفته نیستم اما مرا هم ای علی از خود مران که من تا چشم داشتم به حسینت گریستم