#حکایت
👳کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد،
⏳ برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
🐴 مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ ادامه دادند... و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد...
😳تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد.
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم✌️
⭕️اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.
✅از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود و رهایی از مشکلات و سختی ها....
اختیار با شماست....☺️
راستی... میگن در مثل مناقشه نیست...!
#صدای_باران
☔️https://eitaa.com/sedaybaran
#حکایت
✍گویند:
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت:
ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای !
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
😔او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند...
😳 درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
📣ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
👤پروین اعتصامی
#صدای_باران
☔️https://eitaa.com/sedaybaran
4_5807523643709722975.mp3
4.96M
🌸ببخش تا بخشیده شوی !
🎧 #حکایت زیبایی از سیره امام سجاد علیهالسلام در شب آخر ماه رمضان
📚 إقبال الأعمال ج۱، ص ۲۶۰.
👈ارسالش #صدقه جاریه است
🌙#ماه_خدا
🌸⃟@Sedaybaran