❕ هستید ولی نیستید...
و این غم انگیزترین نوع بودن است. راستش از اینکه به بودنی اینچنین عادت کنیم میترسم. از عادت به ظلم و جنگ و بیعدالتی و از عادت به روزمرگی و دلخوش بودن به آن میترسم.
من اصلا از شاد بودن بیشما میترسم!
🔻 مگر نه اینکه امام حیّ و حاضرید؟ پس چرا ما شما را لابهلای شیرینیها و تلخیهای زندگیمان فراموش کردهایم؟ یاد ما از خاطر شما نمیرود ولی من از اینکه یاد شما را از خاطر ببریم میترسم.
➖ چه کنیم؟! ضعیفیم و فراموشکار... برگردید تا بیش از این بنده دنیا نشدهایم.
💐 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه #عید_بیعت
📌 عمود ۱۴۰۷
◽️ نامم را «سلام» گذاشتهاند. به من که میرسند، چشمشان که به گنبد «عباس» میافتد، خستگیِ راه یادشان میرود.
🔆 دوباره سلامها آغاز میشود: «السلام علی الحسین و عَلی علیبن الحسین...» خِیل عُشّاق حسین که دستهدسته میآیند، دیدن دارد.
◾️ از همه تماشاییتر مردی است تنها و غریب که گوشهای ایستاده و گاهگاهی «علیکم السلام» میگوید. از این جماعتی که عبور میکنند، فقط چند نفری به «او» هم سلام میدهند. «او» را نمیبینند. شاید هم میبینند و نمیشناسند!
◽️ چطور ممکن است؟ من که ستونی بیجانم ببینمش، عطر حضورش را حس کنم، اما اینها که نامشان «لشکر صاحبالزمان» است، فرماندهٔ خود را نشناسند!
🔺 مگر برای همین نیامدهاند؟ بگذار جلوتر بروند… حُرمِ حریمِ حسین که به صورتشان بخورد دلشان امام میخواهد.
حسین خودش معرفت فرزندش را به محبّینش هدیه میدهد. این سوغات اربعین است.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ #اربعین
✍صدای امید در ایتا و روبیکا 👇
@sedaye_omid314