#یادداشت
#حجت_الاسلام_روزافروزی
بیشتر از پانزده سال در یک #تشکیلات با نظر لطف بزرگترها مسئولیت های مختلف قبول کردم در حالیکه برای هیچ کدامشان دست و پایی نزدم! طعم موفقیت و شکست را چشیدم، رشد کردم، دیده شدم و نادیده گرفته شدم و هربار با اطمینان خاطر مسئولیتم را تحویل برادرانم دادم اما در این بین تنها مسئولیتی که برای پذیرفتنش پیش قدم شدم و موقع تحویل دادنش ناراحت بودم مسئولیت #هیأت_عاشقان_بقیع بود، ناراحتی ام نه از سر از دست دادن جایگاه و منافع دنیایی بود بلکه احساس میکردم #وابسته شده ام. اما خودم را اینطور آرام کردم که: قبلا تلاش کردی #خادم_هیأت باشی الان هم فرصت خادمی از تو سلب نشده، تلاش کن در جایگاه دیگر خادمی کنی...
.
خلاصه اینکه پای این هیأت و در راه مولایمان حضرت #اباعبدالله علیه السلام جوانی مان را خرج کرده ایم و خوشحال از این جوانی از دست داده ایم، پای این هیأت #امام_حسنی شدیم و خانواده مان را نذر حضرت کردیم. اصلا همه اتفاقات زیبای زندگیمان را مدیون لطف #مادر این خانواده ایم...
.
القصه #هشتم_شوال که می شود بغض می گیرد گلویم را، رگ گردنم سفت می شود و مشتم را گره میکنم اما این هشتم شوال است که هرسال تکرار می شود و من فقط دلخوشم تا لحظات روضه وقتی شیخ مجتبی طنین #حسن_جان سر می دهد بغضم را اشک کنم و مشتم را بر سینه بکوبم و از غم غربت #مدینه و #بقیع بسوزم و دعا کنم که باشم آن روز تا خادم صحن و سرایشان شوم و اگر نبودم #حسن_جانم بماند تا در حرم ائمه بقیع یادی کند از غلامان هیأت تا بلکه #شادروان شوم! إن شاءالله...
::
دنیا ز سر شوق بگردد حسنیه
آخر حسنستان بشود این عربستان
::