eitaa logo
شرح احوالات روزجامعه
135 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
8.9هزار ویدیو
47 فایل
این کانال جهت افزایش بینش مخاطب میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  گاندو
. رمان امنیتی / قسمت ۱۴ علیهان چند ثانیه به صفحه سفید میز نگاه می‌کند و به آرامی می‌گوید: -اطلاعاتی که تو هارد هست، کاملا درسته! به صندلی‌ام تکیه می‌دهم و دست‌هایم را به زیر بغلم بند می‌کنم: -چطوری تونستی اون راه فرار رو انتخاب کنی؟ علیهان که از پراکندگی سوالاتم گیج و ناتوان از سناریو سازی و دروغ پردازی‌های هدفمند شده می‌گوید: -با یه مامور امنیتی پاکستانی حرف زدم. چانه ام را می‌خارانم: -همین رو کامل توضیح بده. با همه‌ی جزئیات و مشخصات! علیهان شروع به صحبت می‌کند: -کار من دلالی اطلاعات هست و طبیعیه که تو دستم پر باشه از نیروهای امنیتی کشورهای مختلف! می‌دونستم کار کردن با موساد آخر و عاقبت نداره؛ اما طمع پول خوبی که بهم دادند رو کردم و پا پیش گذاشتم. اونا هم باکو رو پیشنهاد کردند و از اونجایی که می‌تونستم حدس بزنم محل اسکانم کجا می‌تونه باشه، با یکی از نیروهای امنیتی پاکستان صحبت کردم و مسیرهای هر چهار محلی که فکر می‌کردم برای اسکان انتخاب کنند رو بررسی کردیم. توی هر کدوم از مسیرها هم یه دست لباس و وسایل گریم کار گذاشتیم که یکی‌ش شد همینی که می‌بینید. ابرویی بالا می‌اندازم و می‌پرسم: -اسم مأموری که باهاش کار می‌کردی چی بود؟ شانه‌ای بالا می‌اندازد: -هر‌ کدوم از این قوماش چهار پنج تا اسم دارن؛ اما به من گفته بود اسمش عبدالمجیده... عبدالمجید سروش. لبخند می‌زنم و طوری که خیالم راحت شده باشد می‌گویم: -خوبه. گفتی منابع دریافت اطلاعاتت توی لبنان کیه؟ شبیه بیشتر سوالاتی که می‌پرسم چند ثانیه مکث می‌کند و سپس با نگرانی می‌پرسد: -می‌خواید خلاصم کنید؟ با جدیت و قاطعیت جواب می‌دهم: -بستگی به خودت داره پسر خوب... اگه همکاری اثر گذار کنی که بتونیم از دشمن پیش بیفتیم نه؛ اما بخوای دنبال دور زدن ما باشی... علیهان دست‌هایش را به روی میز تکیه می‌دهد و می‌گوید: -شیشه‌ی عمر دلال‌های اطلاعات منابعی هستند که توی کشورهای مختلف داره... اگه قرار باشه این منابع بسوزه که دیگه... حرفش را قطع می‌کنم: -بهت گفتم من از سمت موساد نیستم پسر! می‌خوای اسامی شیشه‌های عمرت تو کشورهای مختلف رو واست ردیف کنم؟ می‌خوای بگم یک ماه و نیم پیش تو دل پاریس... تو یه شب بارونی، ته یه کوچه‌ی بن بست، کنار کی نشسته بودی؟ ابرویی بالا می‌اندازم و به چشم‌هایش خیره می‌شوم که حسابی وحشت زده است. حالا موقع شلیک گلوله آخر است تا خلع سلاح شود: -حتما یادت میاد که از چی حرف می‌زنم، درسته؟ شیشه‌های ماشین بخار کرده بود و باطری لب‌تابت ضعیف بود و باید فایل مهمی که واست آورده بود رو تحویل می‌گرفتی. چشم‌هایش گرد می‌شود: -شما مایکل رو از کجا می‌شناسی؟ اخم می‌کنم: -حتما جاهامون عوض شده و من باید به سوال‌های تو جواب بدم، آره؟ بهتره به جای فکر کردن به گذشته و درگیر کردن ذهنت به آینده فکر کنی، سعی کن از فرصتی که امروز گیرت اومده استفاده کنی و به ما و خودت کمک کنی. یادت نره تو داشتی واسه سرویسی کار می‌کردی که به راحتی آب خوردن می‌خواست حذفت کنه. تو تا چند ثانیه‌ای مرگ رفتی و برگشتی، پس از این فرصتی که خدا بهت داده استفاده کن و قدرش رو بدون... علیهان همانطور که انگشتان دستش را به یکدیگر گره می‌زند، به لب‌هایم خیره می‌شود. گردنش را کمی کج می‌کند و سپس می‌گوید: -اونا واقعا می‌خواستن من رو بکشن؟ چشم‌هایم از تعجب باز می‌شود: -باورم نمی‌شه که هنوز روی اون موضوع گیر کردی... آره، اون خانوم گارسن که بهت غذا داد یکی از نیروهای خبره و عملیاتی موساده و امروز اومده بود تا کارت رو تموم کنه. حتی بعد از این که تو برگشتی داخل واحدت و بچه‌های ما منطقه رو واسشون ناامن کردن پا پیش گذاشت که بیاد داخل اتاق؛ اما نمی‌دونم چی شد که پشیمون شد و برگشت... احتمالا خدا خیلی دوستت داشته! علیهان با چهره‌ای مغموم سرش را پایین می‌اندازد تا سوالم را دوباره تکرار کنم: -ببین آقا جون، وقت نداریم! تو اطلاعاتی رو به دست موساد رسوندی که از حالا به بعد هر لحظه باید منتظر شنیدن یه خبر بد باشیم، پس سعی کن به جای این که از من انرژی بگیری، کمک کنی تا یه جوری این گندی که زده شده رو جمع کنیم. علیهان صدایش را بلند می‌کند: -چجوری؟ قاطعانه جواب می‌دهم: -جواب سوالم فقط یک کلمه است. بگو منبع اطلاعاتیت توی حزب الله کیه و خلاص! علیهان زبان باز می‌کند و اسمی را می‌آورد که شنیدنش تمام تصوراتم بهم می‌ریزد. او کاملا مطمئن از فردی صحبت می‌کند که سال‌های سال در کنار سیدحسن نصرالله زندگی کرده و در حلقه‌ی اول محافظین او قرار داشته است... نویسنده: علیرضا سکاکی @RomanAmniyati کپی بدون قید آی‌دی کانال و ذکر نام نویسنده، به هیچ عنوان مورد رضایت صاحب اثر نیست
هدایت شده از  گاندو
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. تصاویری از ویرانی به جای مانده پس از آتش‌سوزی لس‌آنجلس آمریکا 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از  گاندو
🔻ادعای جنجال‌برانگیز زاکربرگ؛ «سیا» به تلفن کاربران واتساپ دسترسی دارد! 🔹رئیس شرکت متا اعتراف کرد که دستگاه‌های امنیتی آمریکا از جمله سازمان سیا امکان جاسوسی از کاربران واتساپ را دارند و می‌توانند به حساب کاربریِ کاربران شبکه اجتماعی واتساپ نفوذ کنند و پیام‌های آنها را بخوانند! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از  گاندو
🔻جانباز زن حادثه تروریستی پیجرها؛ تصویر قبل و بعد خانم الموسوی 🔹تصاویری از خانم روان الموسوی، جانباز قربانی باند جنایتکار اسرائیل در عملیات تروریستی پیجری را در منزلش مشاهده می کنید. وضعیت فعلی بعد از چند عمل جراحی و بهبود ۹۰ درصدی است! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از  گاندو
. رمان امنیتی | قسمت ۱۵ یک لحظه خیال می‌کنم که در یکی از کابوس‌های شبانه لعنتی‌ام گیر افتاده‌ام و قرار است با شنیدن این اسم با فریادی بلند از خواب بیدار شوم؛ اما اینطور نیست... با نوک انگشت شقیقه‌ام را فشار می‌دهم تا بتوانم اسمی که از زبان علیهان شنیده‌ام را هضم کنم، سپس زیر لب تکرار می‌کنم: -هیثم محمد؟ از این حرفی که داری می‌زنی مطمئنی؟ می‌دونی اون... اون... علیهان با حرکت سر گفته‌هایش را تایید می‌کند و همین موضوع نیز باعث می‌شود تا ناخودآگاه دستم به لیوان آبی که روی میز قرار گرفته بند و لیوان واژگون شود. سرگیجه بی‌رحمانه گریبان‌گیرم می‌شود و چشم‌هایم سیاهی می‌رود. دستم را به لبه‌ی میز چنگ می‌زنم و سعی می‌کنم تا تعادلم را حفظ کنم. سپس چند نفس عمیق می‌کشم و در حالی که به چشم‌های علیهان خیره شده ام، می‌پرسم: -خودت مستقیم با هیثم محمد کار می‌کردی یا واسطه داشتی؟ علیهان معطلم نمی‌کند: -واسطه داشتم. یکی از اعضای درون دفترش واسطه ما بود؛ اما هیثم محمد به طور کامل در جریان کاری که داره انجام می‌ده بود... منظورم اینه طوری نبود که ناخواسته وارد این بازی شده باشه... اون کاملا در جریان فعالیت‌های ما بود و پول خوبی هم بابت این کار می‌گرفت. لبم را از زیر فشار دندان‌هایم خارج می‌کنم و تکه کاغذی که زیر دستم دارم را جلوی علیهان می‌گذارم و از او می‌خواهم تا تمام اطلاعات و مسیرهای ارتباطی که با هیثم محمد دارد را بدون هیچ کم و کاستی برایم بنویسید. سپس از روی صندلی بلند می‌شوم و همانطور که مامور خیالی دوم صحبت می‌کنم از اتاق خارج می‌شوم: -حاج آقا شما بفرمایید تا ببینم باید چی کار کنیم... بفرمایید! بیرون از اتاق مهندس همچنان مشغول سر و کله زدن با هاردی است که به دست ما افتاده است. کنارش می‌نشینم: -چی کار کردی بزرگوار؟ تونستی چیز به درد بخوری پیدا کنی؟ مهندس متعجب می‌گوید: -آقا تموم اطلاعاتی که اینجا هست به درد بخوره؛ اما نمی‌دونم باید... حرفش را قطع می‌کنم: -باید دنبال سر نخ بگردی، دنبال نفری که با این یارو لینک شده و این سطح از اطلاعات طبقه بندی شده رو بهش رسونده. از حلقه‌ی اولیه‌ی سیدحسن شروع کن تا دیر نشده. از کنار مهندس بلند می‌شوم و به خاطر استرس فراوانی که به جانم افتاده در اتاق راه می‌روم. باید دنبال راهی بگردم تا جلوی یک فاجعه بزرگ را بگیرم؛ اما هیچ چیزی به ذهنم نمی‌رسد. گوشی همراهم را برمی‌دارم و شماره حاج صادق را می‌گیرم. رئیس با تجربه بالا و حضور پر رنگ در پرونده‌های درگیر با موساد می‌تواند کمک حالم شود. بعد از سلام و احوالپرسی کوتاه و ارائه یک گزارش مختصر از اتفاقاتی که رخ داده است، اسم فردی را که از زبان علیهان شنیده‌ام به زبان می‌آورم. چند ثانیه سکوت در مکالمه ما اتفاق می‌افتد و حاج صادق این سکوت مرگ بار را می‌شکند: -اینطور که تو می‌گی اوضاع پرونده اصلا خوب نیست عماد! لبم را از زیر فشار دندان‌هایم خارج می‌کنم: -چی کار باید بکنیم آقا؟ احساس می‌کنم سر کلاف رو گم کردم... به نظرتون باید... حاج صادق با صدایی گرفته ادامه می‌دهد: -نباید واسه نجات علیهان پیش قدم می‌شدیم... موساد حالا اطلاعات ناب و مهمی از حزب الله و سیدحسن داره؛ اما منبع دریافت اطلاعاتش رو گم کرده... طبیعی که توی چنین شرایطی بنا روی این بگذارند که طرف سوخت شده و اطلاعات رو هم لو داده... می‌دونی توی چنین شرایطی اونا چیکار می‌کنند؟ آه عمیقی می‌کشم و همانطور که سرعت قدم‌هایم در اتاق را بیشتر می‌کنم، می‌گویم: -قبل از اینکه بتونیم سازمان رو تسویه و جاسوسی که اونجا دارن رو دستگیر کنیم وارد فاز عملیاتی می‌شن... مکث کوتاهی می‌کنم و به جملاتی که می‌گویم فکر می‌کنم و سپس ناخواسته ادامه می‌دهم: -یازهرا... یازهرا... حاجی اینطوری که... حاج صادق همانطور گرفته و در حالی که مشخص است ذهنش به طول کامل درگیر جزئیات این پرونده شده، می‌گوید: -عماد باید دو تا مسیر رو به طور همزمان پیگیری کنیم. اول اینکه بریم سراغ ابوجواد... اون مطمئن‌ترین و نزدیک‌ترین فرد به سیده و می‌تونه توی این شرایط بهترین تصمیم رو برای حفاظت از جون سید بگیره... باید اطلاعاتی که گرفتیم رو بهش بدیم تا بدونه وضعیت فوق العاده ضروری و حساسه که خدایی نکرده تو بحث حفاظت از جون سید حسن کم کاری اتفاق نیافته. بعدش هم با کمک اون مامور موساد... همون گارسنی که می‌خواست علیهان رو حذف کنه باید بتونیم روی شبکه‌شون تو اسرائیل سوار بشیم. اینا برای ترور هر شخص یک گروه عملیاتی تشکیل می‌دن. گروه‌های سه تا پنج نفره که تو اتاق عملیات حضور دارند و کارهای عملیاتی و اطلاعاتی رو انجام می‌دن. باید به گروهی که واسه ترور سیدحسن نصرالله تشکیل شده ضربه بزنیم عماد... من می‌دونم خیلی سخته؛ اما چاره‌ی دیگه ای نداریم. نویسنده: علیرضاسکاکی @RomanAmniyati .
هدایت شده از ثارالله
نامه بيش از هزار روانشناس و مشاور به سران قوا 🔰 خانواده ایرانی در خطر است حوزه حجاب چه زمانی ساماندهی می‌شود؟ 🔸بيش از ۱۰۰۰ روانشناس و مشاور خانواده در حمايت از بيانيه قبلی اساتيد روانشناسي درخصوص لزوم ضابطه‌مندي پوشش، به طرح ۶ سؤال درخصوص آثار رها شدن بی‌حجابی بر خانواده‌ها پرداختند. 🔸به گزارش کیهان، در این نامه سرگشاده که خطاب به سران قوا منتشر شده آمده است: «ما روانشناسان و مشاوران خانواده و علوم تربیتی با دیدن عمل هوشمندانه و شجاعانه اساتید خوشنام حوزه روانشناسی در حمایت از قانوني شدن امرِ پوشش، و انتشار بیانیه، خطاب به سران سه قوه، احساس افتخار کردیم. بیان نکات دقیق، شواهد علمی و مستندات پژوهشی متعدد به همراه منابع، اهمیت پوشش در حفظ سلامت روان فرد، خانواده و اجتماع، بر کالبد جامعه روانشناسی روح تازه‌ای دمید. ضمن تشکر از اساتید محترم و پرافتخار جهت انتشار این بیانیه و نامه، از سران محترم سه قوه، به طور جدی می‌خواهیم از ‌های و هوی جریان‌های مغرض که با تحریک عواطف و هیجانات و صد البته بدون پشتوانه علمی جنجال به پا می‌کنند، متاثر نشده و پیگیر ضابطه‌منديِ پوشش مبتنی بر شواهد و ارزش‌ها در کشور باشند تا مسیر پیموده و پرآسیب غرب در کشور تکرار نشود. در ادامه اين نامه سرگشاده، از افراد و جريان‌هايي که با ضابطه‌منديِ پوشش مخالفند، می‌خواهیم به این سؤالات پاسخ دهند: 🔻۱- چرا شواهد علمی نشاندهنده آسیب‌های برهنگی را انکار می‌کنید؟ بیانیه اساتید دانشگاه با استناد به منابع علمی و پژوهشی متعدد، به انتخاب آگاهانه مردم کمک کرده و پیامدهای فاجعه‌بار فرهنگ غربی را با استناد به تجربه چند دهه اخیر در دنیا نشان داد. اما اگر برهنگی بنابر ادعای مخالفان حجاب، از نظر علمی آسیبی ندارد، چرا مستندات علمی خود را با دنیا در میان نمی‌گذارند؟ مگر نه این است که روانشناس باید پیامدهای هر انتخاب را با مردم در میان بگذارد؟ 🔻۲- چرا به مردم اجازه نمی‌دهید با پیامدهای تجربه غرب مواجه شده و انتخاب آگاهانه داشته باشند؟ چرا نباید از راه طی شده غرب در این زمینه درس گرفت و از آسیب‌های این حوزه بر مدار وفاق‌آفرین قانون پیشگیری کرد؟ 🔻۳- چرا اثربخشی قانون را نادیده می‌گیرید و انکار می‌کنید؟ دغدغه‌مندان سلامت روان جامعه که به دنبال تعطیلی و تضعیف قانون‌مداری و استفاده از روشهای صرفا گفت‌وگو محور هستند، مبتنی بر کدام شواهد علمی سخن می‌گویند؟ آیا نمونه‌هایی که نشان دهد تغییر رفتار صرفا با تکنیک‌های تغییر نگرش یا مشاوره و... بدون اعمال محدودیت قانونی موفق بوده است را می‌توانند ارائه کنند؟ آیا مداخلات رسانه‌ای، آموزشی و روان‌شناختی توانسته است آمار نابهنجاری‌های اخلاقی فزاینده دوران مدرن از قبیل مصرف الکل، خیانت زناشویی، شیء انگاری زنان، تجاوز و خشونت علیه زنان را متوقف کند یا حداقل بکاهد؟ 🔻۴- چرا تا به حال کار فرهنگی اثربخشی ارائه نکرده‌اید؟ اگر فقط به فعالیت فرهنگی برای حفظ حریم خانواده و پوشش معتقدید، فعالیت‌های اثربخشی که در این زمینه انجام داده‌اید را منتشر کنید. 🔻۵- چرا به ارزش‌ها، استقلال، هویت و فرهنگ مستقل مردم ایران اجازه دفاع از خود را نمی‌دهید؟ جامعه علمی کشور منکر دستاوردهای تمدن غرب در بسیاری از حوزه‌های علم و فناوری نبوده و نیست. حتی در مسئله خانواده نیز متعقدیم باید تجربیات تلخ غرب را مورد بررسی علمی قرار داد؛ اما آیا پیشرفته بودن در فناوری، دلیل مناسبی برای پیروی و تقلید کامل از فرهنگ غربی است؟ آیا نادیده گرفتن آسیب‌های فرهنگ غربی و انکار مزیت‌های فرهنگ ایرانی-اسلامی، نوعی سوگیری شناختی واضح نیست؟ آیا مخالفان قانون حجاب انتظار دارند مردم ایران با فرهنگی مستقل و سابقه‌ای سرشار از حیا و خانواده مداری، همین مسیر را به پیروی از غرب تا انتها طی کند؟ آیا احترام به فرهنگ ملت‌ها جایگاهی در روان‌شناسی ندارد؟ 🔻۶- ضابطه‌مندی پوشش آسیب‌زاست یا بی‌ضابطگی؟ یکی از اصول مهم حفظ و مراقبت ارتباطات، تعاملات اجتماعی و خانواده، تعیین و حفظ مرزها است. چگونه است که موضوعی با اهمیت پوشش در تعاملات اجتماعی، از این امر مستثنی است؟ مگر می‌توان به فردیت و تعالی افراد بدون وجود مرزها در روابط از جمله پوشش اندیشید؟ در انتها از سران محترم سه قوه و همه فعالین، مسئولين و دغدغه‌مندان آینده ایران می‌خواهیم پیش از آنکه دیر شود برای حفظ خانواده، آینده فرزندان و سلامت روان جامعه ایران، از هویت ایرانی-اسلامی دفاع کرده و در فضائی علمی و به دور از سوگیریهای سیاسی برای نفع عمومی و بلندمدت جامعه نسبت به ضابطه‌مند شدن پوشش و حجاب در جامعه ايران اقدام نمائيد.»
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عذاب‌های قبل از ظهور، تر و خشک را باهم نمی‌سوزاند! | @ostad_shojae | montazer.ir
هدایت شده از خورشید غرب
پس از مدتها، جلسه ای جاندار در فرمانداری مدیر با ربات فرق دارد، ربات هم مجوز امضا می کند نشست بررسی وضعیت پیست اسکی صبح امروز در فرمانداری همدان با حضور دست اندرکاران امر برگزار شد که بحث های چالشی در آن مطرح و در نهایت تصمیم بر اجرای برنامه کوتاه مدت و بلند مدتی برای حل مشکل ایمن سازی و باز بودن این مسیر گرفته شد. 🔻مسلم مخفی فرماندار همدان در این نشست با اشاره به اینکه استفاده از جاده پیست اسکی فقط برای اعضا هیات اسکی فراهم خواهد شد، افزود: این مسیر از پیست اسکی به سمت تویسرکان بسته خواهد ماند. وی ادامه داد: تردد ماشین های اسکی بازان در این مسیر با  کارت شناسایی و معرفی  از طرف هیات اسکی صورت گیرد و کنترل ورود با کمک نیروی انتظامی در ابتدای مسیر تاریک دره صورت خواهد گرفت. 🔻فرماندار همدان با تعیین ساعت ۹ تا سه و نیم بعد از ظهر برای فعالیت و استفاده از این مسیر، اذعان کرد: پاکسازی مسیر توسط اداره راهداری انجام‌ گیرد و اطلاع رسانی در فضای مجازی برای نحوه دسترسی برای ورزشکاران حرفه ای نیز صورت گیرد. 🔻مخفی بیان کرد: مدیر با ربات فرق دارد، ربات هم مجوز امضا می کند، هیچ فردی مسئولیت برگزاری سیرک را در همدان نمی پذیرفت، مسئولیت پوشاندن فاضلاب در این شهر گردن نمی گیرد، بعد از پوشاندن آن اما می آیند مصاحبه و گزارش عملکرد می دهند. 🔻فرماندار همدان اطهار کرد: اگر بخواهیم به قانون عمل کنیم، این ساختمان فعلی فرمانداری بر اساس قوانین حکم تخریب دارد چرا که ۶۰ سال از عمر آن گذشته است. ✔️گفتنی است مقرر است اجرای این تصمیم طی دو‌ هفته ضرب العجل استاندار همدان برای تعیین تکلیف مشکل بسته بودن جاده دسترسی به پیست اسکی همدان به اجرا در آید، همچنین با توجه نا ایمن بودن این مسیر امکان دسترسی عموم مردم برای استفاده از آب چشمه صلوات نیز میسر نیست./همدان گردش خورشید غرب را در تلگرام ، سروش و ایتا همراهی کنید
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ ایران از منظر محام دختر صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق ✍ شرافت دختر دیکتاتوری بنام صدام از صدتا اصلاح طلب از قبیل و... داخل ایران بیشتره