eitaa logo
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
3.1هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
18هزار ویدیو
205 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت ٥٧٥٣٠ ثبت ٥٥٤٦٦٨ تأسیس ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران پیروزی_ خ سی متری نیروی هوایی- خ مسیل منوچهری-خ۷/۲۵ روبروی بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️حرکت از کوفه به سمت شام ▫️قرار بود نیروهای عبیدالله اهل‌بیت امام را به شهر موصل ببرند. شهر را نیز زینت کرده بودند، اما چون مردم پی بردند که سرهای بر نیزه متعلق به چه کسانی است خود را برای نبرد با مأموران اموی آماده کردند، دستگاه حکومتی دچار بیم و خوف گردید و برای سران قافله پیغام فرستاد که اهل موصل به ورود شما راضی نیستند لذا کاروان در مشهد النقطه که در یک فرسنگی موصل بود اقامت کردند و برایشان آذوقه ارسال شد. ▫️ در منزلگاه مشهد النقطه سر مقدس امام را بر روی سنگی قرار دادند و قطره خون‌بر آن ریخت. هرسال روز عاشورا از آن سنگ خون می‌جوشید تااینکه عبدالملک‌بن‌مروان دستور داد آن سنگ را به‌جایی نامعلوم منتقل کردند. ◽️ هر لحظه بر مخالفت‌های مردمی افزوده می‌شد و نظامیان اموی دریافتند که تا رسیدن به قلمرو شام چاره‌ای جز ترک زودهنگام منزل‌های مسیر وجود ندارد. لذا کاروان به مسیر خود ادامه داد و مسیر بیابان را پیش گرفت. ▫️در ادامه راه در نخله سکنی گزیدند. با فرارسیدن شب سرزمین نخله ماتم سرایی بود که در عزای حسین‌بن‌علی(ع) می‌گداخت. در طول شب صدای گریه و نوحه گری بلند بود. زنان دانستند جنیان نوحه‌گرند و برای حسین و بزرگی مصیبت‌هایش ندبه می‌کنند و بر چهره خویش لطمه می‌زنند و از این مصیبت سیاه‌پوش می‌شوند و اشک و آه انان از مصیبتهای زنان آل پیامبر است... 📚بعثت بدون وحی، حشمت الله قنبری، ص۲۷۰-۲۷۱ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
▪️حرکت از کوفه به سمت شام ▫️ در نصیبین به فرمان منصور بن الیاس تمام شهر زینت شده بود و مردم آن‌چنان تحت تأثیر تبلیغات اموی از خود بی‌خود شده بودند که در جشن و پای‌کوبی خود آمادگی خلق هر نوع جنایتی را داشتند نیزه‌دار که سر مبارک حسین‌بن‌علی(ع) را با خود حمل می‌کرد، سرخوش از این‌که مردمان شهری آماده استقبال از آنان هستند اسب خود را به پیش می‌راند. اما ناگهان اسب ایستاد و تلاش آنان برای به حرکت درآوردن مرکب به‌جایی نرسید. ناگاه سر امام از بالای نیزه به زمین افتاد و ابراهیم موصلی آن را برداشت و دانست که آن ماه بر زمین افتاده راس حسین‌بن‌علی(ع) است. فریاد برآورد که این سر حسین‌بن‌علی است که اهل شام او را کشتند. مأموران اموی که نقشه‌ها را بر آب می‌دیدند رأس امام را بیرون بردند و دیگر باز نگرداندند ◽️در لینا (لباء) که سرزمینی آباد بود شنیدن اخبار کربلا چون کاروان آزادگان به آن سرزمین وارد شد مرد و زن و پیر و جوان از سکونتگاه خود بیرون آمدند و چون سر امام (ع) را زیارت نمودند بر امام(ع) و پدرش امیرالمؤمنین و رسول خدا صلوات و درود فرستادند و قاتلانش را لعن کردند و همگی فریاد زدند: ای قاتلان فرزند انبیا بیرون شوید از شهر ما. 🔹بعد از خروج از نصیبین و پیمودن اراضی عین الورده چون به نزدیکی دعوات رسیدند در نامه‌ای به حاکم آن‌جا نوشتند: سر حسین‌بن‌علی با ماست، آذوقه فراهم کن و با دعوت از بزرگانِ شهر، ما را پذیرایی نما. ▪️ با رسیدن نامه حاکم درحالی‌که بزرگان و سرشناسان شهر او را همراهی می‌کردند به استقبال ایشان شتافت و آنان را از باب الاربعین به شهر وارد کرد. به فرمان حاکم سر امام(ع) در میدان شهر نصب شد، و عده‌ای مأموریت یافتند که جار بزنند این سر آن کسی است که بر علیه یزیدبن‌معاویه خروج کرده‌است. ▫️تمام شب را سپاه بنی‌امیه به باده‌گساری گذراندند و بامدادان که بار بربستند و راه شام پیش گرفتند امام علی‌بن‌الحسین درحالی‌که می‌گریست فرمود:«ای‌کاش می‌دانستم که خردمندی هست که در تاریکی‌ها بیتوته کند و از مصیبت‌های روزگار زمزمه می‌کند؟ من فرزند امام هستم، چگونه است که حق من در میان این گروه [کافر] ضایع می‌شود؟ 📚بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۲۷۲-۲۷۱ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
▪️حرکت از کوفه به سمت شام ▫️اما در حمص نیز شرایط سخت بر علیه بنی‌امیه بود لذا مأموران عبیدالله با شتاب به سوی بعلبک روانه شدند. ▫️ به فرمان والی مردم درحالی‌که پرچم‌هایی را با خود حمل می‌کردند به استقبال کاروان اسرا آمدند و فرزندان خود را نیز برای تماشا به‌همراه آوردند. در این منزل شرایط بسیار مناسبی برای عیش و عشرت غارتگران و تجاوز پیشگان بنی‌امیه فراهم‌آمده بود و هیچ کدام از تجلیّات نهضت حسینی و حقایقی که سایر مردم را در کوتاه‌ترین زمان دگرگون می‌ساخت و موجب می شد هر لحظه بر نفرت عمومی از دستگاه اموی افزوده شود، کوچک‌ترین حرکتی در فریب‌خوردگان دنیا در این شهر به وجود نیاورده بود. با استقرار کاروان در بعلبک بساط هرزگی گرم شد و رامشگران و نوازشگر می‌نواختند. ام‌کلثوم با مشاهده شادابی و نشاط آن‌ها از اسارت و پریشانی خاندان وحی، ایشان را نفرین نمود و فرمود: خداوند عمران و آبادانی آن‌ها را نابود کند و آب آن‌ها را شیرین نگرداند و دست ستمکاران را از آن‌ها کوتاه نکند اگر دنیا آکنده از عدل‌وداد باشد ایران اینان را جز ستمگری بهره‌ای نرساند. 📚منابع: 🔹بحارالانوار، ج ۴۵، ص۱۲۶ 🔹زخّار (قمقام)، ص ۵۵ 🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۲۷۵-۲۷۶ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
▪️حرکت از کوفه به سمت شام ▪️شهر در سال چهاردهم هجری زمان خلافت خلیفه دوم توسط یزید بن ابی‌سفیان گشوده شد و خلیفه هم او را حاکم شام قرار داد، در سال هیجدهم هجری یزید مرد و خلیفه دوم برادرش معاویه را به‌عنوان حاکم شام نصب کرد. از این تاریخ تا سال شصت هجری سال مرگ معاویه یعنی بیش‌از چهل و دو سال او در این منطقه حکومت کرد که البته از سال چهلم هجری به بعد حکومت همه جهان اسلام در اختیار او بود. ▪️ معاویه با تبلیغات فراوان منفورترین چهره را برای امیرالمؤمنین و فرزندانش در نظر اهل شام ایجاد کرد. طوری که به آنان در منبرها و خطبه‌ها سبّ ‌و لعن می‌کردند و آنان را واجب‌القتل می‌دانستند. ▪️به‌همین‌جهت در بسیار به فرزندان پیغمبر سخت گذشت طوری که وقتی از آنان پرسیده شد در این سفر در کجا از همه بیشتر بر شما سخت گذشت سه بار گفتند در ، ... ▪️مردم شام که تربیت‌شدگان دستگاه تبلیغاتی بنی‌امیه بودند در شکستن صفوف مسلمانان و جلوگیری از حکومت و ولایت امام علی نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند و هم‌اکنون دل‌ها لبریز از ریا و نفاق آن‌ها از دیدار خاندان عصمت که حسب ظاهر جامه اسارت پوشیده بودند شادمان می‌شد... ▫️چون قافله به نزدیکی دروازه‌ی دمشق رسید ام‌کلثوم از شمر درخواست کرد تا اولاً آن‌ها را از دروازه‌ای به شام وارد کنند که کمتر مورد توجه و اجتماع مردم باشد و ثانیاً سر مقدس شهدا را از میان محمل‌ها دور کنند تا مردم متوجه آن‌ها شوند و نوامیس رسول خدا از تیر نگاه شامیان در امان بماند. 📚منابع: 🔹مقتل الحسین، ص۳۴۸ 🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۲۸۰ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
▪️حرکت از کوفه به سمت شام ▪️سخنان حضرت زینب (س) غرور و تکبر یزید را درهم شکسته و اعتبارش را به باد داده بود دختر علی در اوج عزت و شرف و آزادگی فرهیختگان دنیا را آن‌چنان در هم کوبید که تا آخرین لحظه آفرینش آرامشی در پی آن نداشت. ▫️شرایط در مجلس یزید بسیار سخت و جانکاه بود که اشاره به آن کمی مشکل است. یزید سرافکنده و منفعل دستور داد آنان را از مجلس بیرون برده و در محلی حبس کردند که دیوارهایش در شرف فرو ریختن بود و آن‌ها را از هیچ سرما و گرما در امان نمی‌داشت، بعضی از اهل‌بیت گفتند ما را به این خانه آورده‌اند تا سقف و دیوارش بر سر ما فروافتد و مراقبان آنان با زبان رومی به یکدیگر گفتند اینان بیمناک هستند که خانه بر سرشان فرود آید و نمی‌دانند که فردا آن‌ها را خواهند کشت. ▫️امام علیه‌السلام فرمود:«این‌گونه نخواهد شد.» ▫️شرایط بسیار سختی بود و تغییر شکننده هوا باعث شد صورت‌های آل عصمت پوست بیاندازد اما هیچ‌چیز مانع از آن نشد که گریه هدف‌دار و هدایت آفرین بر حسین‌بن‌علی و شهدای کربلا متوقف شود، گریه بر امام شهید، پیمودن راه صالحان، و تداوم نهضت عاشورا بود، سر امام به فرمان طاغوت بنی‌امیه بر سردر مسجد دمشق نصب شد و سرهای بقیه شهدا بر دروازه‌های شهر آویخته گردید و تا سه روز همچنان بر جای خود بودند و بارها مردم از لب‌های حسینی تلاوت قرآن را با لحن نبوی و علوی شنیدند. ▫️ یزید که نقشه‌های خود را خنثی و برنامه‌هایش را ملغی می‌دید دستور داد تا خطیب مسجد جامع در اجتماع مردم از علی و حسین بد بگوید. ▫️ مسجد پر از جمعیت بود، خطیب متملق شام در وصف معاویه و یزید سخن گفت و تمام فن و هنر خود را در اهانت به علی(ع) و حسین(ع) بکار گرفت. ▪️ امام زین‌العابدین(ع) که در مجلس حاضر بود، فریاد زد:«وای بر تو، خشنودی مخلوق را بر خشم خداوند ترجیح داده‌ای؟ عاقبت خود را در آتش خوب بنگر!» آنگاه فرصت خواست تا از فراز منبر سخن گوید. یزید به وی اجازه نداد، اما پافشاری مردم چاره از او گرفته بود و امام بر منبر استقرار یافت و خطبه خواند و چنین گفت:«ای مردم خداوند ما را شش خصلت عطا فرموده و بر هفت ویژگی برتری یافته‌ایم: علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت، و محبت در قلوب مؤمنان را به ما ارزانی داشت و ما را بر دیگران این‌گونه برتری داد که بزرگ اسلام، دوست او ، ، شیر رسول خدا امام و امام ، فرزندان بزرگ رسول خدا را از ما انتخاب کرد. هر کس که مرا شناخت و آنان که مرا نمی‌شناسند با معرفی پدرانم خود را به آن‌ها می‌شناسانم. ای مردم من فرزند مکه و منا هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند کسی هستم که... امام آن‌چنان با روحی سرشار از حماسه و عزت سخن می‌گفت که دستگاه اموی بیمناک شد و برای پرهیز از خشم مردم به مؤذن دستور داد که اذان بگوید.. 📚منابع: 🔹بحار الانوار ج ۴۵،ص ۱۷۷ 🔹مقتل الحسین ج۲، ص۵۹ 🔹الدمعة الساکبة ج۵، ص۱۲۰ 🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۲۹۹- ۳٠٠ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
▪️حرکت از کوفه به سمت شام ▪️ بانگ مؤذن نغمه دل‌نواز فروپاشی نظام جابر بنی‌امیه بود که ده‌ها سال برای انهدام آئین محمد(ص) تمامی راه‌ها را پیموده بود. ➖ چون صدای مؤذن به تکبیر بلند شد امام (ع) فرمود: چیزی بزرگ‌تر از خداوند نیست. ➖ چون مؤذن به یگانگی خدا شهادت داد امام(ع) فرمود: موی، پوست، گوشت و خونم به یکتاپرستی شهادت می‌دهد. ➖ آنگاه که مؤذن بانگ زد:«أشهد أنَّ محمداً رسول‌اللَّه»، امام فرمود: 🔻 این محمد که نامش برده شد جد من است یا تو؟ اگر ادعا کنی که جد توست دروغ‌گویی و کافر شوی و اگر جد من است چرا خاندان او را از دم تیغ گذراندی؟ ▪️سخنان روشنگرانه امام(ع) موجی از نفرت و خشم را در طبقات مردم به وجود آورد. صدای ضجه و شیون اهالی شام حکومت اموی را درمانده کرد، یزید به‌خوبی دریافته بود که علی‌رغم آن‌همه توجه و رسیدگی به مردم شام امنیت و ثبات سلطنت او هم‌اکنون از سوی آنان در معرض خطر جدی است، لذا چاره‌ای نیافت جز این‌که اجازه دهد خاندان پیامبر برای شهدای کربلا به عزاداری بپردازند. ▫️ خاندان وحی تا هفت روز مراسم سوگواری برگزار کردند و تمامی زنان شامی و قریشی در تعزیت آل‌محمد شرکت می‌کردند. ▫️ شهر یکسره ماتم گرفته بود و هیچ کوی‌وبرزنی نبود مگر آنکه بانگ شیون از آن‌جا برمی‌خاست، شهری که تا دیروز با پارچه‌های رنگی زینت شده بود یکپارچه سیاه‌پوش شده بود. ▪️ مراسم سوگواری امام(ع) و شهدای کربلا، گریه و شیون مخدرات حرم پیامبر به مؤثرترین ابزار برای استیضاح دستگاه جابر اموی تبدیل شد. و کار آن‌چنان بالا گرفت که یزید هم از عبیدالله بیزاری می‌جست و به خاندان امام حسین(ع) ادای احترام می‌کرد. روزی از امام سجاد عذرخواهی کرد و گفت: آنچه گذشت به‌عهده فرزند مرجانه است. لعنت خدا بر پسر مرجانه اگر حسین(ع) با من مواجه می‌شد هرچه می‌خواست انجام می‌دادم و با تمام قدرت از کشته شدنش جلوگیری می‌کردم حتی بعضی از فرزندانم می‌ان 📚منابع: 🔹بحار الانوار ج ۴۵،ص ۱۳۷ 🔹مقتل الحسین ج۲، ص۶۹و۷۱ 🔹الدمعة الساکبة ج۵، ص۱۱۹ 🔹بعثت بدون وحی ـ حشمت الله قنبری، ص۳۰۱و ۳۰۳و ۳۰۴ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/1790967818C763ece4c90 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─