22.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شعرخوانی آقای احمد بابایی در مراسم بزرگداشت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله از سوی رهبر انقلاب اسلامی در مصلای امام خمینی(ره)
🔹️ #جمعه_نصر
#نکته_بصیرتی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅ورود رهبر انقلاب جهت اقامه نماز جمعه با حضور اقشار مختلف مردم در مصلی امام خمینی (ره)
ایشان اول جیگر بوده بعد دست و پا درآورده 💪
بنازم به این شجاعت
✍️ مهدی اسلامی
#نکته_بصیرتی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر
ماشاءالله به این مرد بزرگ
با تمام تهدیدات اومده آرام نشسته داره قرآن میخونه
خداییش تحقیر اسرائیل از این بالاتر نمیشه
✍️ مهدی اسلامی
#نکته_بصیرتی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🔴 بعضی نمازها یکبار در تاریخ تکرار میشود
جا بمانی؛
از طرف درست تاریخ جا ماندهای
مثل نماز ظهر عاشورا؛
مثل نماز جمعه امروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷 امروز نذر ظهور امام زمان قدم بردارید
یکبار در تاریخ
«علی»
تنها ماند، بس است!
هنوز
در داغ غربت و تنهایی«حسین»
جانهایمان میسوزد و رخت عزا
بر تن داریم!
منتظران واقعی امام زمان منفعل نیستند
اهل حرکتند
✌️تحرّکوا باسم الله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»
#سید_حسن_نصرالله
#اوجب_واجبات
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ روضهخوانی میثم مطیعی در بزرگداشت شهید نصرالله
#جمعه_نصر
#نکته_بصیرتی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
همه آمده اند
رؤسای قوا
فرماندهان و علما
همه و همه آمده اند که به عالم بگویند که سید علی خامنه ای تنها نخواهد ماند
✍️ مهدی اسلامی
#نکته_بصیرتی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
. 🇮🇷 امروز نذر ظهور امام زمان قدم بردارید یکبار در تاریخ «علی» تنها ماند، بس است! هنوز در داغ غربت
ایت الله حسن زاده آملی: گوش تان به دهان رهبر باشد ، چون ایشان گوششان به دهان حجه ابن الحسن (عجل الله فرجه) است
رئیس جمهور روسیه : من مسیح را ندیده ام ، اما تعریف اورا در انجیل شنیده و خوانده ام ، من مسیح را در رهبری ایران دیدم
نتانیاهو: به هر سو می نگرم ، خامنه ای را میبینم که پشت مرز های اسرائیل خیمه زده است ، و ملت هارا به سوی خود جلب کرده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رهبر انقلاب؛ هماکنون در خطبههای نماز جمعه: کار درخشان نیروهای مسلح ما دو سه شب قبل یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود.۱۴۰۳/۷/۱۳
🌷 #جمعه_نصر
📱پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
به دنبال اعلام آمریکا برای خروج از منطقه غرب آسیا .
لطفا تا انتها بخوانید
🟢بیانات رهبر عزیز سید علی خامنه ای مدظلهالعالی در جمع خصوصی سرداران سپاه:
🚨"عزیزان منتظر ، کمربندها را محکم ببندید. "
🟠" تحولات منطقه و جهان با سرعت بسیار زیاد در حال انجام است ."
🔴"ان شاءالله این انقلاب متصل به ظهور منجی عالم بشریت خواهدشد."
🟢رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان سپاه فرمودند:👇🇮🇷
" برای مواجهه با حوادث بزرگ آماده باشید!
دشمن خودش میداند که کارش تمام است و نفس های آخر را میکشد
دشمن چاره ای جزاستفاده از آخرین برگ برنده خود ندارد و مجبور است از آن رونمایی کند"
✅"منتظر رونمایی از آخرین برگ برنده دشمن و رونمایی از "رژیم خون ریز سفیانی" باشید! "
به زودی قطعات اصلی پازل ظهور رونمایی میشوند.
🔴"اگر اینها دنبال رونمایی از آخرین برگ برنده خود هستند
بدانند که جبهه حق هم در همان روز و همان ساعت آخرین برگ برنده خود را از یمن رو خواهد کرد ..."
ان شاءالله
🟠حالا متوجه شدید که چرا یمن اینقدر به سرعت قدرت گرفت؟
گفتیم منتظر شعله ور شدن منطقه بعد از اربعین۹۸ باشید!
حال متوجه میشویم که وظیفه
"سید خراسانی" آماده کردن یمن و جبهه مقاومت برای "رویارویی آخر" بود .
مانند دایه ای که فرزند یتیمی را سرپرستی میکند تا تبدیل به جوان رشیدی شود .
الان یمن و جبهه مقاومت مانند آن جوان رشید هستند .
این را بدانید که تمام پایگاههای آمریکا از خاورمیانه برچیده خواهد شد و تمام نیروها به آمریکا باز میگردند.
🚨 به زودی در آمریکا جنگ داخلی رخ میدهد و مردمی که همه از دولت شاکی هستند و در خانه خود اسلحه دارند کشور را تجزیه خواهند کرد .
❌پس از خروج آمریکا از منطقه
آل سعود و آل خلیفه دچارچنان گردابی شوند و طومارشان در هم پیچیده شود که هیچکس درمخیله اش هم نگنجد!!!
🟢(ان شاءالله به زودی همه مردم ایران بدون گذرنامه به زیارت ائمه بقیع خواهند رفت)
❗این انقلاب قطعا و بلاشک به ظهور متصل خواهد شد.
🔴 الیس الصبح بقریب؟؟!!
🚨در دیداری که فرماندهان سپاه با رهبر معظم انقلاب داشتند حضرت آقا فرمودند:
"من در مورد مسائل کشور نگرانی ندارم چون آینده را بسیار روشن میبینم و خداوند اراده کرده است که مردم ایران را به عالی ترین درجات برساند."
🚨سپس فرمودند: وقتی حضرت موسی با بنی اسرائیل از دست فرعونیان به کنار رود نیل رسیدند دیدند از یک طرف دشمن دارد حمله میکند و طرف دیگر دریاست
لذا مردم به موسی شکایت بردند و گفتند: یا موسی ما نگرانیم، موسی گفت: ان معی ربی؛ خدای من با من است نگران نباشید
و سپس عصا را به دریا زد و دریا شکافت و همه رد شدند، سپس آقا فرمودند:
🚨"ان معی ربی !
من الان به شما میگویم خدای من با من است نگران آینده نباشید آینده بسیار روشن است"
💠 ان شاءلله
⭕ همه فرماندهان ضمن انشاءالله گفتن به گریه افتادند.
✅ از این بشارت بالاتر می خواهید؟
⭕ حضرت آقا بسیار زیبا به حوادث ظهور اشاره می کند و می فرماید :
"دشمن دنبال ماست ولی امدادغیبی ما را عبور می دهد و به خواست خدا آینده روشن است"
🚨 حال می پرسیم :
برای این بشارت حضرت آقا؛
👈 آیا آماده ایم ؟؟؟
آیا برای جهاد آماده ایم؟؟؟؟
آیا امام حسین زمانت را یاری میکنی؟؟
❌به دنبال بصیرت افزایی و روشنگری باشید و هر کس را میتوانید به جبهه حق دعوت کنید.
❌ با استدلال مردم را از شک و سردرگمی نجات دهید.
🔺 بیدار باشید .
🔺 هشیار باشید .
🔺 مراقب فتنه های آخرالزمان باشید .
🔺 به جو سازی رسانه ها توجه نکنید .
🔺 از انقلاب و رهبری قاطع دفاع کنید .
🔺 مراقب مکر و حیله دشمنان و دار و دسته شان باشید .
🔺 شروع به خودسازی کنید .
🔺 برای سلامتی و ظهور آقا هر روز و هر ساعت دعا کنید .
🔺 در شمارش معکوس ظهور قرار داریم و امتحانها هر روز سخت تر خواهد شد .
🔺 همانند سردار سلیمانی جان خودتان را در راه آقا امام زمان هدیه کنید .
🔺 همانند سردار حاجی زاده آبروی خود را فدای انقلاب کنید .
🔺 تشییع ۲۵ میلیونی سردار سلیمانی حجت را بر همه مردم تمام کرد .
🔺 فاتحه تمام دشمنان خارجی به ویژه منافقین و نفوذی ها را بخوانید .⁉️
⭕ پیروزی نزدیک است، ان شاءالله..
🕋 اللهم عجل لولیک الفرج🕋
🌴 اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.
🌹لطفا تا میتونید نشر بدید تا ان شالله ماهم لایق باشیم تا قدمی برای نزدیکتر شدن به ظهور آن مرد بزرگ منجی عالم بشریت برداریم.. بسم الله ..🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خون آشام
🔺گرگ صفت
🔺سگ هار آمریکا در منطقه
🔹برای همین جهان از پاسخ ایران خوشحال شد...
حیف که اروپائی ها آزادی ندارند و نمی توانند کف خیابان جشن بگیرند و الا دنیا از این جمعیت ها بیشتر به خودش میدید
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جیگردارترین رهبر جهان
#جمعه_نصر
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش♥️
#جمعه_نصر
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
تصاویری از نماز جمعه امروز
و حالا بد نیست بازتاب سخنان حضرت آقا رو در برخی رسانههای بینالمللی ببینیم.
👇
رویترز: رهبر ایران گفت ما در قبال اسرائیل کوتاه نخواهیم آمد.
بیبیسی عربی: رهبر ایران عملیات طوفانالاقصی را تماما مشروع اعلام کرد.
نیوزویک: رهبر ایران عملیات ۷ اکتبر [طوفانالاقصی] را قانونی دانست.
العربیه: رهبر ایران اعلام کرد در حمله، نه تعلل میکنیم، نه شتابزده عمل میکنیم.
الاخبار لبنان: رهبر ایران اعلام کرد که مقاومت پیروز میدان خواهد شد.
فرانس۲۴: رهبر ایران اعلام کرد حزب الله و حماس پیروز هستند و کوتاه نخواهند آمد.
شبکه NTV ترکیه: ایران اقتدارش را به نمایش گذاشت.
هاآرتص: رهبر ایران اعلام کرد مقاومت کوتاه نمیآید.
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
مادر شهید...
در بستر بیماری.....
از مشهد....
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#رمان
#ناحله
#قسمت_دهم
_نه بابا چ زحمتی .پیش بابا بودم کارم تموم شد.در حال حاضر بیکارم
+خوبن عمو و زن عمو ؟
_خوبن خداروشکر
پدر مصطفی آقای رضا فاطمی که من عمو رضا صداش میزنم یکی از بهترین قاضی های کشوره.
عمو رضا و پدر من از بچگی تا الان تو همه دوره های زندگیشون باهم بودن
دوستیشون ازمقطع ابتدایی شروع شد و تا الان ک پدر من ی بچه و پدر مصفطی ۲ تا بچه داره ثابت مونده
بخاطر رفت و آمدای زیادمون و صمیمیت بین دوتا خانواده باباش شده عموم و مادرش زن عموم.
من و مصطفی هم از بچگی باهم بزرگشدیم
۵ سال ازم بزرگتره .از وقتی که یادم میاد تا الان حمایتم کرده و جای برادر نداشتم و پر کرده برام
ولی پدرش بخاطر علاقه اش ب من از همون بچگی منو عروس خودش خطاب کرد خلاصه این رو زبون همه افتادو منم موندم تومنگنه
البته باید اینم اضافه کنم ک سر این مسئله تا حالا کسی اذیتم نکرده بود
خود مصطفی هم چیزی نگفت ولی متوجه میشدم ک محبتش به من هر روز اضافه میشه
منم واسه اینکه ناراحتشون نکرده باشم چیزی نمیگفتم و سعی میکردم واکنش خاصی نشون ندم
مصطفی خیلی پسر خوبی بود مهربون،با اراده،محکم از همه مهمتر میدونستم دوستم داره ولی هرکاری کردم نشد ک جز ب چشم ی برادر بهش نگاه کنم.
برگشتم سمتش حواسش ب رو به روش بود .
موهای خرماییش صاف بود وانگاری جلوی موهاشو با ژل داده بود بالا
چشمای کشیده و درشت مشکی داشت
بینیش معمولی بود و ب چهره اش میومد
فرم لباش تقریبا باریک بود
صورتشم کشیده بود
چهارشونه بود با قد بلند.
یه پیراهن مشکی با کت شلوار سرمه ایم تنش بود
رسمی بودن تیپش شاید واسه این بود ک از پیش پدرش بر میگشت
از بچگی دوست داشت وکیل شه.فکر میکنم تحت تاثیر پدرامون قرارگرفته بود
یه ساعت شیک نقره ایم دستش بود که تیپش و کامل کرده بود
همینطور ک مشغول برانداز کردنش بودم متوجه سنگینی نگاهش شدم
دوباره نگاهم برگشت سمت صورتش ک دیدم بعلهه با یه لبخند ژیکوند داره نگام میکنه.تو دلم به خودم فحش دادم بابت این بی عقلی
خو آخه دختره ی خل تو هرکی و اینجوری نگاه کنی فکر میکنه عاشقش شدی چ برسه مصطفی ک...
لبخند از لباش کنار نمیرفت با هیجانی ک ته صدای بم و مردونه ی قشنگش حس میشد گفت
+ به جوونیم رحم کن دختر جان
نگاهم و ازش گرفتم تا بیشتر از این گند نزنم
ولی متوجه بودم که لبخندی که رو لبش جا خوش کرده حالا حالا ها محو نمیشه
سرم پایین بودکه ماشین ایستاد
با تعجب برگشتم سمتش ببینم چرا ماشین و کنار خیابون نگه داشت که یهو خم شد سمتم....
به قلم فاطمه سلیمانی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#رمان
#ناحله
#قسمت_یازدهم
چسبیدم ب صندلیم
از اینکارم خندش گرفت زد زیرخنده و شیطون گفت
+آخییی
خم شده بود ک داشپورت و باز کنه
داشت توش دنبال ی چیزی میگشت
تو این فاصله بوی عطر خنکش باعث شد ی نفس عمیق بکشم
از موهای لخت خیلی خوشم میومد
ناخودآگاه جذبشون میشدم.
بی هوا ی لبخند زدم و مثه گذشته ها دستم و گذاشتم تو موهاش و تکونشون دادم.
از اینکه بخاطر لختیشون ب راحتی با یه فوت بالا و پایین میشد ذوق میکردم
محکم فوتشون کردم و وقتی میومدن پایین میخندیدم
یهو فهمیدم مصطفی چند ثانیست که ثابت مونده .
خجالت کشیدم و صاف نشستم سرجام .
ایندفعه بلند تر از قبل خندید .
کیف پول چرمش و از داشپورت ورداشت و دوباره نشست رو صندلی.
برگشت سمتم و به چشمام زل زد
از برقی ک تو نگاهش بود ترسیدم .
چیز بدی نبود ولی من دلم نمیخواست وقتی از احساسم بهش مطمئن نبودم اینو ببینم .
نگاهم و ازش گرفتم
از ماشین خارج شد و رفت بیرون
مسیرش و با چشمام دنبال کردم
در یه فست فودی و باز کردو رفت داخل
ب ساعت نگاه کردم ۱۵ دیقه ای مونده بود تا شروع مراسم
تقریبا ۳ دقیقه بعد با یه ساندویچ برگشت تو ماشین .
گرفت سمتم. ازش گرفتم داغ بود و بوش تحریکم میکرد برای خوردنش .
پرسیدم :این چیه ؟
داشت کتش و در میاورد
وقتی در اورد و گذاشتش رو صندلیای عقب گفت
+اگه گشنته بخورش . اگه نه ک نگه دار با خودت. گشنت میشه تا تموم شه مراسمشون .
ازش تشکر کردم که گفت
+نوش جان
یخورده ک از مسیر و گذروندیم دستش و برد سمت سیستم و یه اهنگ پلی کرد
تقریبا شاد بود
ابروهام بهم گره خورد و رو بهش گفتم
شهادته خاموشش کن
دوباره با همون لحن مهربونش گفت:
شهادت فرداعه بابا
+کی گفته فرداست؟ فاطمیه دو تا دهس
الان دهه دومشه حداقل وقتی خودمون داریم میریم هیئت رعایت کنیم دیگه.
_سخت نگیر فاطمه جان ملت عروسی میگیرن ک
+اولا اینکه مردم مرجع رفتارای ما نیستن و ما از اونا الگو نمیگیریم
دوما اینکه اصن اینا هیچی میگم حق با تو و وارد بحث اعتقادات بقیه نمیشم فقط اینو خیلی خوب میدونم خوشی هایی که وقت غمِ خدا باشه مونگار نیست و میشه بدبختی...
دهنم کف کرده بود انقدر که تند حرف زدم
مصطفی که دید دارم تلف میشم گفت :باشه بابا بااشهه غلط کردممم تسلیمم
آروم باش عزیزم
خودمم خندم گرفت از اینکه اینجوری حمله کردم بهش ...
دیگه چیزی نگفتیم ۱۰ دقیقه بعد رسیدیم ب مقصدمون
باخوندن اسم مکان و مطمئن شدن ماشین و کنار خیابون پارک کرد و پیاده شدیم ...
از ماشین پیاده شدم و کولمو انداختم دوشم. یه نگاه به مصطفی کردم و
_توعم میای مگه؟
+نه ولی میام راهنماییت کنم بعدش باید برم جایی کار دارم .
_اها باشه
+مراسم تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت
_نه مزاحمت نمیشم
اخم کرد و محکم تر گفت
+جدی گفتم . دیر وقت نمیزارم تنها بری
چپکی نگاش کردمو گفتم باشه
بعد باهم راه افتادیم سمت قسمتی که خانوما نشسته بودن
چون باید از وسط اقایون رد میشدیم مصطفی به من نزدیک تر شد.
دیگه کاراش داشت آزارم میداد .
یه خورده که رفتیم ازش خداحافظی کردم .
اونم ازم جدا شد و رفت سمت ماشین.
از رفتنش که مطمئن شدم حرکت کردم. یه ذره راه رفتم که دیدم یه سری پسرا تو خیابون رو به روی در ورودی هیئت حلقه زدن و باهم حرف میزنن
وایستادم و چند بار این ور و اون ور و نگاه کردم .
چشَم دنبال آشنا بود .
میخواستم اون دونفرو پیدا کنم .
هی سرمو میچرخوندم دونه دونه قیافه ها رو زیر نظر میگرفتم .
تا یه دفعه قیافه آشنایی نظرمو جلب کرد. سریع زوم شدم روش.
متوجه شدم همونیه که برام دستمال اورده بود .
مشغول برانداز کردنشون بودم که یه نفر ازشون جدا شد چون نمیتونستم برم بین پسرا وقتی داش از سمت من رد میشد بهش گفتم
_ببخشید
سرشو انداخت پایین و گفت
+بفرمایید امری داشتین؟
_میشه اون آقا رو صدا کنین ؟
+کدوم؟
دستمو بردم بالا و اونو نشونش دادم .
دنبال دستمو گرفتو گفت
+اها اونی که سوییشرت سبز تنشه ؟
_نه نه اون بغلیش .
چشاشو گرد کرد و با تعجب بم خیره شد .
+حاج محمدو میگین ؟؟؟؟
پَکر نگاش کردم با اینکه اسمش و نمیتونسم جهت انگشت اشارشو که دنبال کردم گفتم
_بله
از همونجا داد زد
+آقااا محمدددد !!!
همه برگشتن سمتمون
حاجیییی این خانوم (پوف زد زیر خنده)کارتون داره
با این حرفش همه ی اونایی که داشتن باهم حرف میزدن خندیدن.
برام عجیب بود که چی میتونه انقدر جالب و خنده دار باشه براشون...
به قلم فاطمه سلیمانی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#رمان
#ناحله
#قسمت_دوازدهم
اون پسری که تازه فهمیدم اسمش محمده گف
+عه بچه هآ!!! زشته!!
بی توجه بهش ب خندیدنشون ادامه دادن یخورده نزدیک تر شدم ببینم چی میگن
همون پسره که از سمتم رد شده بود با خنده میگفت :
+حاجی؟به حق چیزای ندیده و نشنیده.
من فکرشم نمیکردم یه دختر اینجوری بیاد و بگه با شما کار داره...
(مگه چجوری بودم؟
طاعون دارم مگه!!
دلم خیلی گرفت.)
هی بش تیکه مینداختن واز رفتاراش معلوم بود ک از شوخی و حرفای دوستاش ناراحت شده .
صورتش سرخ شد اخماش رفت توهم سرشو انداخت سمت زمین و رفت.
با تعجب ب رفتارش خیره موندم یعنی چی اینکارا؟ کجا گذاشت رفت؟
کلافه ایستادم همونجا ک ببینم کجا داره میره ...
یخورده که رفت یهو اون دوستش که فرشته نجات من شده بود جلوش سبز شد .
وقتی محمد دیدتش با همون ابروهای گره خورده محکم بازوشو گرفت و کشیدش
این فضا دیگه آزارم میداد .
چرا فرار میکردن ؟
بابا دو دیقه صب کنید من حرفمو بزنم برم! چرا بین اینهمه پسر نگهم میدارین .
وقتی دیدم نیومدن
مسیری و که رفته بودن دنبال کردم
ب یه کوچه ی تقریبا خلوت رسیدم
داشتم اطرافم و نگاه میکردم ببینم کجان ک متوجه صدایی شدم .
اروم قدم برداشتم و رفتم سمت صدا
وقتی واضح شد ایستادم .
صدای محمد بود
+برادر من آقا محسن آخه چرا همچین کاری کردی؟ مگهه نگفتم برامون شر میشه ! بفرماا دیدی دختره اومد دنبالمون؟ الان چیکار کنمم من ها؟
مگه بودی ببینی بچه ها چقدر چرت و پرت میگفتن!!!!
از حرفاش سر در نمیاوردم من باعث اینهمه خشمش شدم ؟؟
پسری که فهمیدم اسمش محسنه جواب داد
+چرا بیخودی شلوغش میکنی بنده ی خدا که هنوز چیزی نگفت نمیدونی واسه چی اینجاس !!
شاید مثه بقیه اومدنش اینجا یهویی شد و مارم یهویی دید !!
بزار بریم ببینیم واسه چی اومده
بعدشممم تو دلت رضا میداد ول کنیم بیچاره و تو اون وضعیت بریم ؟
خو هر کی جای ما بود کمک میکرد کار بدی نکردیم ک
محمد: یعنی چی که بیخودی شلوغش میکنیی ؟
یخورده مکث کرد و دوباره ادامه داد
+پناه میبرم ب خدا از دستِ شیطان و قضاوت!
اقا من نمیدونم تو خودت برو ببین چیکار داره.
من واقعا نمیتونم باهاش حرف بزنم!!!
الان دیگه جایی ایستاده بودم ک قیافه هاشونو میدیدم
نبضم تند میزد
محمد همونطور بهش نگاه میکرد و چیزی نمیگفت دیگه
محسن بوسش کرد و خیلی شیطون گفت
+نگران نباش خدارو چ دیدی شاید سنگ خورده تو سرش!
اینو گفت وبلند بلند خندید.
چشام زده بود بیرون. اینا داشتن راجب
من حرف میزدن ؟
محمد تا اینو شنید اطرافش دنبال چیزی گشت ک پرت کنه طرف محسن
محسن گفت :عه عه عه باشه باباا شوخی کردم چرا جوش میاری حاجی
واسه قلبت ضرر داره اینهمه استرس
قرمز شدیی .
محمد:بخدا محسن من موندم تو خلقت تو!
محسن فقط خندید
دیگه صبر نکردم چیزی بگن و جلو تر رفتم
محسن پشتش ب من بود.
محمد رو به روم بود،تا دهنش و وا کرد چیزی بگه متوجه حضور من شد .
از جاش تکون نخورد و سرشو انداخت پایین.
جلوتر که رفتم محسنم منو دید .
سلام کردم.
محسن با خوشرویی و محمد همونطور که سرش پایین بود جوابم و داد .
نمیدونم چی رو زمین اینهمه جذاب بود ک هر وقت دیدمش سرش پایین بود
دلم شکسته بودوچشام هوای گریه داشت. صدام و صاف کردم که محکم تر حرفم و بزنم
_من واقعا نمیدونم شماها راجع ب دخترای هم شکل من چی فکر میکنین نمیدونم چجوری میتونید با دوتا بر خورد و یه نگاه ب تیپ و قیافه اینجور ماهارو قضاوت کنین
شناخت زیادی ازتون نداشتم ولی امشب خیلی خوب شناختم جماعت هم ریختِ شما رو !!!
چرا فکر میکنید فقط شما خوبین و همه بد!!چ گناهیی کردم که همچین برخورد زشتی دارید باهام ؟
خودتون خجالت نمیکشید ازاین رفتار؟
مگه دنبالتون کردم که فرار میکنید ؟
مطمئن باشید عاشق ریختتونم نشدم.
ولی گفتم وقتی اومدم اینجا و شماها هم هستین بابت اون روز ازتون تشکر کنم فقط همین!!
دستام از عصبانیت میلرزید!!
مات و مبهوت مونده بودن
تو صدام بغض داشتم و تمام سعیمو کردم که کنترلش کنم .
قدمای بلند ورداشتم سمت محمد
تو فاصله خیلی کم باهاش ایستادم
انگشت اشاره امو گرفتم سمتش
_دیگه هیچ وقت بخاطر اینکه افکار و عقاید بقیه باهاتون فرق داره اینطوری باهاش رفتار نکنین.
از همون حضرت زهرایی که فکر میکنی فقط خودت میشناسیش میخوام خودش جوابت و بده!
بغضم شکست و دوباره گریم گرفت...
به قلم فاطمه سلیمانی
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#نماز_شب
💠امام صادق علیه السلام میفرمایند:
🔸اگر کسی نیمه ای از شب را نماز بخواند، اگر هفتاد هزار برابر زمین پر از طلا باشد، برابری با اجر او نمی کند و برای او در مقابل این عمل بیشتر از هفتاد غلامی که از اولاد اسماعیل باشند و آزاد کند، پاداش است.
📚ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،باب ثواب شب زنده داری،حدیث ۱
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
💠#اعمال_قبل_از_خواب رو که یادتون نرفته؟؟🤔
به نظرتون حیف نیست که ما هرشب خیلی ساده از کنار همچین فضلیت هایی رد بشیم و ازچنین خیر و برکتی محروم بمونیم ؟؟
خوابی که اون دنیا به عنوان یه کار مباح برای ما ثبت شده با چند دقیقه وقت گذاشتنحج میتونیم تبدیل به عبادت کنیم😍
✅ برای دیدن اعمال قبل از خواب
وانجام آن بر روی متن کلیک کنید✅
شبتون مهدوی
التماس دعای فرج💚🤲
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_آقا
💐 سلام برتو ای پیشوای امین...
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠
#جمکران
#انتظار
#امام_زمان
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅┄
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313