#رمـــان
#جــان_شـیعـه_اهـل_سـنت
#پارت_هفتاد_و_پنجم
همچنانکه سرم را بالا گرفته بودم تا خونریزی بینیام بند بیاید، میان گریه جواب دادم:
_نمی دونم چی شد... همین طبقه آخر از پلهها افتادم...
از خشمی خروشان، خون در چشمانش دوید و با فریادی عصبی اوج محبتش را نشانم داد:
_الهه! داری با خودت چی کار میکنی؟!!! میخوای خودتو بکشی؟!!! تو نمیخوای زنده بمونی و خوب شدن مامان رو ببینی؟!!! کاری که تو داری با خودت میکنی، سرطان با مادرت نمیکنه!
سپس در برابر نگاه معصومانهام، غیظ لبریز از عشقش را فرو خورد و با لحنی که حرارتش خبر از سوختن دلش میداد، نجوا کرد:
_الهه جان! بهت گفته بودم که وقتی ناراحتی تو رو میبینم داغون میشم! بهت گفته بودم که طاقت ندارم ببینم داری غصه میخوری...
و مثل اینکه نتواند قطعه عاشقانهاش را تمام کند، چشم از صورتم برداشت و به اطرافش نگاهی کرد. از کنارم بلند شد، دستم را گرفت و آهسته زمزمه کرد:
_الهه جان! اونجا یه شیر آب هست. پاشو بریم صورتت رو بشوریم، بلند شو عزیزم!
و گرمای عشقش به قدری زندگی بخش بود که با همه درد و رنجهایم، جان تازهای یافته و بار دیگر دنیا پیش چشمانم رنگ و رو گرفت. زیر تابش شدید گرمای تیرماه، با آب شیر کنار حیاط، صورتم را شستم، گوشه چادرم را هم آب کشیدم و با دستمالی که مجید برایم آماده کرده بود، صورتم را خشک کردم.
به چشمانم لبخندی زد و با مهربانی پرسید:
_میخوای برات چیزی بگیرم؟
که من هم پس از روزها غم و غصه، لبخندی بر صورتم جا خوش کرد و پاسخ دادم:
_ممنونم! بریم خونه خودم شربت درست میکنم.
لبخند پرطراوتم به مذاقش شیرین آمد، نفس بلندی کشید و با چشمانی که میخندید، به سمت در بیمارستان اشاره کرد و با گفتن «پس بفرمایید!» شانه به شانهام به راه افتاد. آفتاب سر ظهر تابستان بندر، شعله میکشید و نه فقط صورت اهالی بندر که انگار در و دیوار شهر را آتش میزد. حرارتی که برای همسایههای قدیمی خلیج فارس چندان غریبه نبود، اما از چهره گل انداخته مجید و دانههای عرقی که از کنار صورتش جاری شده بود، میفهمیدم که چقدر جانش از این آتش بازی آسمان، به تب و تاب افتاده است.
پا به پای هم، طول خیابان را طی میکردیم که با حالتی متواضعانه گفت:
_ان شاءالله یه کم که وضعمون بهتر شد، یه پراید میگیرم که انقدر اذیت نشی.
و من برای اینکه بیش از این شرمنده نشود، بلافاصله جواب دادم:
_من اذیت نمیشم مجید جان، راحتم!
سپس آه بلندی کشیدم و گفتم:
_من الآن جز خوب شدن مامانم به هیچ چی فکر نمیکنم.
و او همچنانکه نگاهش به روبرو بود، سرِ صحبت را باز کرد:
_امروز با دخترِ عمه فاطمه صحبت میکردم. آخه هم خودش هم شوهرش پرستار بیمارستان هستن. میگفت یه دکتر خیلی خوب تو تهران سراغ داره. تأکید کرد که حتماً یه سر بریم تهران.
سپس نگاهم کرد و با حالتی مردد ادامه داد:
_من گفتم باید با شماها صحبت کنم، ولی اگه نظر منو بخوای میگم برای همین شنبه بلیط هواپیما بگیریم و مامانو ببریم تهران.
و در مقابل سکوتم لبخندی زد و گفت:
_خود عمه فاطمه هم گوشی رو گرفت و کلی تعارف کرد که بریم تهران و مهمون خودش باشیم.
فکری کردم و با امیدی که در صدایم پیدا بود، پاسخ پیشنهادش را دادم:
_من حاضرم هر کاری بکنم تا مامان زودتر خوب شه.
که سرش را پایین انداخت و زیر لب جواب داد:
_ان شاءالله که خیلی زود حال مامان خوب میشه.
خیال اینکه پزشکی در تهران باشد که بتواند به درمان مادر کمک کند، ریشه امید را در دلم دوانده و بذر نشاطی تازه در قلبم میپاشید. نشاطی که وادارم کرد تا همان روز با ابراهیم و محمد تماس گرفته و دعوتشان کنم تا برای مشورت به خانه پدر بیایند. طبق عادت شبهای نبودن مادر در این مدت، برای عبدالله و پدر شام پختم، به جای مادر خانه را برای آمدن میهمانها آماده کردم و در فرصت مانده تا آمدن ابراهیم و محمد، به طبقه بالا رفتم و دیدم مجید میز شام را چیده است. تا مرا دید، خندید و گفت:
_میخواستم غذا رو هم بکشم، ولی گفتم تو کار کدبانوی خونه فضولی نکنم!
با همه خستگی، در جوابش لبخند کمرنگی زدم و گفتم:
_دیگه غذای کدبانوی خونه مثل قبل نیس!
سر میز نشست و با لبخندی شیرین پاسخ جمله پُر از ناامیدیام را داد:
_الهه جان! غذای تو همیشه واسه من خوشمزهترین غذای دنیاست!
و با لحنی لبریز محبت ادامه داد:
_ان شاءالله حال مامان خوب میشه و دوباره همه چی مثل قبل میشه!
که آهی کشیدم و با گفتن «ان شاءالله!» به اجابت دعایش دل بستم.
ادامه دارد...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
1_3155644151.mp3
2.03M
بند سی و هفتم استغفار امیرالمومنین علیه السلام.
#استغفار
#هفتاد_بندی
#صوت
#بند_سی_و_هفتم
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فراز ۳۷#استغفار امیرالمؤمنین، به جهت پاکسازی از آلودگی های گناه و وسعت رزق و رسیدن به حوائج 🌸
۳۷-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَدْنَانِي مِنْ عَذَابِكَ أَوْ نَأَى عَنْ ثَوَابِكَ أَوْ حَجَبَ عَنِّي رَحْمَتَكَ أَوْ كَدَرَ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۳۷: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به عذابت نزدیک کرده، یا از پاداش نیکویت دور نموده، یا مانع رحمتت گشته، یا نعمتت را بر من مکدّر نموده است؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
ادامه دارد ...
♦️🔺♦️🔺♦️🔺♦️🔺♦️🔺
#استفغار_هفتاد_بندی
#بند_۳۷
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌹
🌸در ثواب انتشار شریک باشید🌸
برای دوستان و آشنایان حتما بفرستید
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#نماز_شب
💠میرزا جوادآقا ملکی تبریزی؛
🔸چگونه شخص عاقل راضی می شود خود را از اين همه فضيلت، محروم نمايد و به خسارت و رذائل ديگر که نتيجه ترک نماز شب است آلوده کند؟!
🔸چگونه شخص عاقل راضی می شود که شرافت مناجات با خداوند ملک جبار و لذت انس با او و لذت درخشش نور او و کرامت هم نشينی با او را به خاطر استراحت چند ساعت از شب، از دست بدهد؟!
🔸رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمودند:«بهترين شما صاحبان عقل هستند.»
عرض شد يا رسول الله!صاحبان عقل چه کسانی اند؟ فرمودند«اهل نماز شب
هنگامی که مردم در خواب فرو رفته اند.»
📚بحار الانوار، ج۸۴، ص۱۵۸
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
🔴 #تلنگر
سنگریزه ریز است و ناچیز؛
اما اگر در جوراب یا کفش باشد،
ما را از راه رفتن باز میدارد...
در زندگی هم؛ بعضی مسائل ریزند و ناچیز...
اما مانع حرکت به سمت خوبی ها و آرامش ما میشوند!
❌کم احترامی یا نامهربانی به والدین؛
❌نگاه تحقیرآمیز به فقرا؛
❌تکبر و فخرفروشی به مردم؛
❌منت گذاشتن هنگام کمک کردن؛
❌نپذیرفتن عذر خطای دوستان؛
🔹بخشی از سنگریزه های مسیر تکامل ما هستند!
🍃آنها را بموقع کنار بگذاریم
تا از زندگی لذت ببریم🍃
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
💠#اعمال_قبل_از_خواب رو که یادتونک نرفته؟؟🤔
به نظرتون حیف نیست که ما هرشب خیلی ساده از کنار همچین فضلیت هایی رد بشیم و ازچنین خیر و برکتی محروم بمونیم ؟؟
خوابی که اون دنیا به عنوان یه کار مباح برای ما ثبت شده با چند دقیقه وقت گذاشتن میتونیم تبدیل به عبادت کنیم😍
✅ برای دیدن اعمال قبل از خواب
وانجام آن بر روی متن کلیک کنید✅
شبتون مهدوی
التماس دعای فرج💚🤲
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
وقتی میتونی بگی منتظر واقعی هستی که زندگیت رنگ امام زمانی بگیره
یه سلام اول روز به امام زمانت بده ✋
🌱در طول روز کارهای نیک رو به نیت امام زمان وخشنودی ایشون انجام بده
❌هر روز یک گناه رو فقط بخاطر امان زمان کنار بذار
💢شب موقع خواب چند دقیقه حداقل وقت بذار باهاشون درددل کن حرف بزن ، دعا کن ، آل یاسین بخون و سلام بده
حتی اندازه یه چت کردن،یا اخبار و گوشی دیدن آخر شب برای امام زمان مون وقت میداریم ؟؟؟!😔💔
شیعیان...
امام ما غریبه
امام ما تنهاست و ..😭
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🌷چه زیباسٺ آغاز یک صبح شیرین
💓به نام #سلامعلیآلیاسین
🌷سلامی که بوی خوش یار دارد
💓دلٺ را پر از عشق دلدار دارد
🌷چه زیباسٺ آغاز هرروز خود را
💓#سلامعلیآلیاسین بگوییم
💚اللهـم عجـل لولیـک الفـرج💚
🌷پیشکش
💓اول صبـح ام
🌷یک سـلام نـاب
💓بـا طعم مـهربـانی
از بـاغ عشق اَزلی است 💓
🌷هـر لحظـه زنـدگی تـان
💓مـزیـن بـه لبخـنـد خــدا
روز شما بخیر و نیکی🌱
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#تقویم
امروز چهار شنبه
🌞 ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ خورشيدی
🌙 ۱۹ رجب ۱۴۴۵ قمری
🎄 ۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ میلادی
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#شکرگزاری
"خدایا شکر". اما تو باید از صمیم قلب شکرگزار باشی. هر چه بیشتر خدا را شکر کنی، بیشتر آن را احساس میکنی. سه راه برای استفاده از قدرت شکرگزاری در زندگی ات وجود دارد و تک تک آنها اهدای عشق است :
🌸🍃 بابت هر آنچه در زندگی ات دریافت کرده ای، خدا را شکر کن (گذشته)
🍃🌸 بابت هر آنچه در زندگی ات دریافت میکنی، خدا را شکر کن (حال)
🍃🌸 بابت هر آنچه در زندگی ات میخواهی، طوری که انگار همه آنها را دریافت کرده ای، خدا را شکر کن....
🌺خدای مهربانم برای لحظه به لحظه بودنم و بودنت سپاسگزارم❤️
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#حدیث_روز
امیرالمومنین علی علیه السلام :
عَلَى الإِمامِ أن يُعَلِّمَ أهلَ وِلايَتِهِ حُدودَ الإِسلامِ والإِيمانِ .
بر پيشواست كه به مردمان تحت حكومتش، حدود اسلام و ايمان را بياموزد .
غرر الحكم : ح ۶۱۹۹
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
#تلاوت_روز
تلاوت و ترتیل صفحه ی ۳۸۲ قرآن کریم همراه با ترجمه.
*"برای دیدن تلاوت لمس کنید"*
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
1_1845706439.mp3
4.33M
بسمِ خَیرِالشّاکِرین
سلسله مباحث شکرگزاری استاد محمد شجاعی جلسه چهل و پنجم
👈اَهلِ غُصـه خوردنـــی؟
بذار ساده بهت بگم؛
اگه همیشه برای غُــصه، آماده ای،
❌مطمئن باش؛
غصـه هات باهات به برزخ منتقل میشن!
نه دنیای شادی داری، نه آخرت آرامی
زیبا و شنیدنی🌱
#شکرگزاری
#استاد_شجاعی
#جلسه_چهل_و_پنجم
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
مرحوم فشندي تهراني مي گويد:
«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم برميگشتم .در راه، آقايي نوراني را ديدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم: اين سيد در اين هواي گرم تابستان تازه از راه رسيده و [حتماً] تشنه است. به طرف سيد رفتم و ظرف آبي را به ايشان تعارف کردم. [سيد ظرف آب را گرفت و نوشيد] و ظرف آن را برگرداند در اين حال عرضه داشتم:
آقا شما دعا کنيد و فرج #امام_زمان را از خدا بخواهيد تا امر فرج ايشان نزديک شود!
ايشان فرمودند: «شيعيان ما به اندازهي آب خوردني، ما را نميخواهند، اگر بخواهند، دعا ميکنند و فرج ما ميرسد».
اين سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسي را نديدم!!
فهميدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) را زيارت کردهام و حضرتش، امر به دعا کرده است»
📚احمد قاضي زاهدي/جلد 1/ صفحه 155
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌱چهارشنبه است و دلم سمت شما افتاده
عطرصحن رضوی کل فضا افتاده...
🌱درو دیوار دلم آینه کاری شده است
روی باب الحرَمش نام رضا افتاده...
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
#دلتنگزیارت
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جهالت آخر الزمان
شدت جهالت مردم در آخرالزمان
مسخ شدن مردم...
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛
یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به کربلا و می فرمود:
🔻صحنه انتخابات صحنه کربلا است.
▪️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاری می کند.
▫️کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد.
🔸کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند.
🔹کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند.
🔺رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
💛نمازشببیستمماهرجب💛
هر کسی در شب بیستم رجب دو رکعت
نماز گذارد و در هر رکعت بعد از حمد،
پنج مرتبه سوره قدر را بخواند
💛ثواب(بقدر مزدنماز مستحبی) حضرت ابراهیم و موسی و یحیی و عیسی را به او عطا می فرماید و صدمه و آسیبی از جن و انس به او نمی رسد و خداوند به نظر رحمت به او بنگرد.
{سورة القدر - سورة 97 - تعداد آیات 5 ﴾
🌟بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🌟
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾
💛وقت خواندن این نماز در کل شب است یعنی از بعد از خواندن نماز مغرب تا اذان صبح
از خداوند متعال می خواهیم توفیق خواندن این نماز را به همه ما عنایت فرماید ان شاء الله
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به کربلا
🔴 رأی نمی دهیم تا مسئولین تنبیه شوند
🔵۹ نکته ساده برای کسانی که قهرکرده اند
#انتخابات
#امام_زمان
#وظایف_منتظران
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
🔔شاید تا حالا این چیزارو نمیدونستی☝️
✍مردم چیزى از امور دینشان را براى نفعِ دنیایشان ترک نمى کنند مگر آن که خداوند زیانبارتر از آن را به رویشان خواهد گشود.
📚نهج البلاغه , حکمت 106
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
#نسل_مهدوی
پرسش و پاسخ تربیتی
⁉️سؤال: پسر یازده ساله ای دارم که تصمیم داریم او را برای حفظ قرآن تشویق کنیم؛ امّا او علاقه ی زیادی نشان نمی دهد. ما در این زمینه باید با چه روشی برخورد کنیم تا نسبت به حفظ قرآن حس بدی پیدا نکند؟
✅پاسخ از استاد تراشیون:
اگر والدین میخواهند برای فرزندان خود برنامهی حفظ قرآن داشته باشند، باید به چند نکته توجّه کنند:
1⃣فشار نیاوردن
اگر پدر و مادر میبینند که فرزندشان نمیتواند قرآن را حفظ کند نباید به او فشار بیاورند؛ بلکه باید به او اجازه دهند که فعلاً حفظ را کنار بگذارد و تنها قرآن را تلاوت کند.
2⃣ ایجاد انگیزه و رغبت
پدر و مادر باید برای حفظ قرآن در فرزند خود شوق و رغبت ایجاد کنند. آنها میتوانند برای این کار از دو روش استفاده کنند:
✔️قرار دادن بچّه در گروه همسالان
✔️ثبت نام نوجوان در مراکز قرآنی
3⃣ پاداش و تشویق
والدین باید در برابر تلاشهای فرزندشان به او پاداش بدهند. این پاداش میتواند مادی یا حتّی تفریحی باشد.
📎 البته باید توجّه داشت که پدر و مادر هیچ موقع نباید پاداش را در برابر حفظ قرآن قرار دهند؛ مثلاً نباید به فرزند خود بگویند: اگر این ده آیه را حفظ کردی من به تو این مقدار پول میدهم!
4⃣مقایسه کردن ممنوع🚫!
برخی از والدین در ذهن خود فرزندشان را با دیگر حافظان قرآن مقایسه میکنند. این کار اشتباه است؛ زیرا اگر بچّه توانایی لازم را برای حفظ قرآن نداشته باشد، ممکن است پدر و مادر به او فشار زیادی وارد کنند.
5⃣زمان و مکان مناسب
نکته ی مهم دیگری که در زمینه ی حفظ قرآن وجود دارد، توجّه به زمان و مکان مناسب است؛ به عنوان مثال وقتی فرزند ما در مقابل تلویزیون نشسته است و برنامه ی مورد علاقهاش را تماشا میکند، این زمان برای حفظ قرآن زمان مناسبی نیست.
6⃣ الگو دهی عملی
یکی از کارهایی که پدر و مادر باید در این زمینه انجام دهند، این است که الگوهای عملی برای بچّههای خود باشند؛ به این صورت که هر موقع فرزندشان شروع به حفظ قرآن کرد، آنها نیز با او قرآن را حفظ کنند.
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان تکراری اروپابهشته و ایران جهنمه!!!👇👇
خیلی از کسایی که میرن خارج ناراضین و پشمون، ولی به چند دلیل برنمیگردن
یکیش اینه اونجا زن و بچه و خانواده تشکیل میدن و کارمند اونجا میشن و تعهدهای سنگین به دولتها میدن که باید بمونن و خدمت
یکیشم ترسه، همین ترسی که تو کلیپ بهش اشاره شده
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا حجاب ساخته جمهوری اسلامی است؟
🔹دکتر فهیمه فرهمند پور: وقتی نگاه و آرمان نوجوان ایرانی مهاجرت به جهان غرب باشد، خودش را برای آن آرمان آماده می کند، آرمانی که به دور از حجاب، پوشش و حیا وحریم است.
#حجاب
🌸نشرِ معارفِ الهی صدقه یِ جاریه است🌸
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
@sedratolmontaha313
𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ 𑁍
#رمـــان #جــان_شـیعـه_اهـل_سـنت #پارت_هفتاد_و_پنجم همچنانکه سرم را بالا گرفته بودم تا خونریزی بین
#رمان
#جــان_شـیعـه_اهـل_سـنت
#پارت_هفتاد_و_ششم
ظرفهای شام را شسته بودم که صدای سلام و احوالپرسی برادرها را از طبقه پایین شنیدم و رو به مجید کردم:
_مجید جان! فکر کنم اومدن. بریم؟
تلویزیون را خاموش کرد، از جا بلند شد و با گفتن «بفرمایید!» تعارفم کرد تا پیش از او از در خارج شوم. چند دقیقه اول به حال و احوال و گزارش من از وضعیت مادر گذشت تا اینکه مجید آغاز کرد:
_من امروز صبح با دختر عمهام که پرستاره صحبت میکردم. گفت یه دکتر خیلی خوب و متخصص تو تهران سراغ داره. پیشنهاد داد مامانو ببریم تهران. من گفتم اگه همه موافق باشید، من و الهه مامانو ببریم تهران.
چهره پدر سنگین به زیر افتاد و اولین اعتراض را ابراهیم به زبان آورد:
_چه مرضی خرج اضافه کنیم؟ خب مگه همینجا عملش نکردن؟ مگه اینجا شیمی درمانی نمیکنن؟ مثلاً تهران چه کار اضافی میخوان بکنن که تو بندر نمیکنن؟!!!
از طرز صحبت ابراهیم گرچه برایم عادی بود، اما باز هم ناراحت شدم که پدر هم پشتش را گرفت:
_پس فردا ماه روزه شروع میشه. چرا میخواید روزههاتونو بیخودی خراب کنین و برین سفر؟
و محمد که به خوبی متوجه بهانهگیری پدر شده بود، با خونسردی جواب داد:
_گناه که نداره، برمیگردن قضاشو میگیرن.
و عطیه همانطور که یوسف را در آغوش گرفته بود، گفت:
_زن عموی منو که یادتونه؟ تو سرش تومور داشت. رفت تهران، عملش کردن، خوب شد.
مجید با اینکه از برخورد پدر و ابراهیم جا خورده بود، ولی باز هم لبخندی زد و گفت:
_دختر عمهام می گفت دکتره تو بیمارستان خودشون کار میکنه و کارش خیلی خوبه.
ابراهیم کمی خودش را جابجا کرد و با لحنی مدعیانه، حرف مجید را به تمسخر گرفت:
_همین دیگه، میخواد برا بیمارستان خودشون مشتری جمع کنه!
چشمان صبور مجید سنگین به زیر افتاد، نگاه ناراحت من و عبدالله به هم گره خورد و لعیا نتوانست خودش را کنترل کند که رو به ابراهیم عتاب کرد:
_ابراهیم! از بس که خودت فکر کاسبی هستی، همه رو مثل خودت میبینی!!!
و محمد با پوزخندی جوابش را داد:
_آخه داداش من! پرستاری که حقوق میگیره، براش چه فرقی میکنه بیمارستان چند تا مشتری داشته باشه؟
که عبدالله با غمی که در چشمانش ته نشین شده بود، التماس کرد:
_تو رو خدا انقدر بیخودی بحث نکنید! اگه قراره کاری بکنیم، هر چی زودتر بهتر!
پدر با صدایی که در تردید موج میزد، رو به مجید کرد و پرسید:
_فکر میکنی فایده داره؟
ادامه دارد...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
┈┈••••✾•🍃🌺🍃•✾•••┈┈
کانال𑁍 سِدرَةُ المُنتَهیٰ𑁍 👇🏻
┏━━━━━━━━🌻🍃━┓
@sedratolmontaha313
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛