☑️شراب و گوشت خوک حرام، چهار زن آزاد!
📌پروفسور فرامرز رفیعپور:
🔸در سال 1966 در شهر لوخوم (Lochum) آلمان به یک سمینار مذهبی چند روزه مربوط به ادیان مختلف دعوت شده بودم. در یکی از شبها در محفلی محدودتر، بحثی درباره اسلام داشتیم که در آن بحث دو خانم 40 تا 45 ساله آلمانی نیز شرکت داشتند. موضوع بیشتر درباره انتقاد از اسلام بود. در سطح کارگری و پایین جامعه آلمان، عموما این انتقاد طنزگونه مطرح بود که در اسلام، خوردن گوشت خوک و نوشیدن شراب حرام است و در عوض گرفتن چهار زن آزاد.
🔸در بحث آن شب ما نیز همین مطالب کم و بیش مطرح و بالاخص نقش و موقعیت و ارزش زن در اسلام مورد سؤال بود. بدین معنی که "چهارزنی" به منزله ظلم به زنان است. در پاسخ گفتم که اولا در اصول و مبانی اساسی دین اسلام و بالاخص مذهب شیعه، عدل و قسط یک پایه اصلی است و "چندزنی" یک مساله فرعی.
🔸ثانیا اجازه داشتن بیش از یک زن عموما در مواردی است که تعداد مردان در پی جنگ و یا علل مشابه کاهش یافته و در نتیجه امکان ازدواج برای همه زنان وجود نداشته باشد که این خود یک بی عدالتی به زنان خواهد بود و در پی آن خطر انحرافات وجود خواهد داشت. این استدلال بسیار مورد توجه ان دو خانم آلمانی قرار گرفت و با حالتی مجذوب شده و پر احساس می گفتند عجب قاعده مترقی!
🔸به نظر میرسید آنها متحول شده باشند، تا جائیکه کشیش حاضر در اطراف به آن دو گفت که دیگر در این بحث شرکت نکنند! چرا؟ برای اینکه در پی جنگ جهانی دوم میلیونها مرد آلمانی به هلاکت رسیدند و در نتیجه به همان نسبت، درصد بسیار بالایی از زنان آلمانی (مانند آن دو خانم) بی شوهر مانده بودند، که تعدادی از آنها مخفیانه با مردهای زن دار رابطه داشتند و این در واقع یک بی عدالتی به زنان بود.
🔸ثالثا – اگر در یک جامعه تعداد مردان و زنان تقریبا مساوی باشند و اگر قرار باشد که هر مردی چهار زن بگیرد، در آن صورت، همه زنان جامعه به 25% از مردان خواهند رسید و در نتیجه 75 درصد از مردان، بی زن خواهند ماند و این مغایر اصل "عدل" خواهد بود و لذا این هنجار در صورت تساوی تعداد زن و مرد مضر خواهد بود.
🔸رابعا در سوره نساء، آیه سوم بعد از ذکر تعداد سه یا چهار زن آمده است که : " فإن خفتم ألا تعدلوا فواحده..." (پس اگر بترسید که عدالت نورزید پس یکی ..) و در آیه 128 همان سوره آمده است که "و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم.." (هرگز نتوانید که عدالت کنید میان زنان، اگرچه بسیار خواسته باشید..) این مثال نشان میدهد که یک قاعده و هنجار در چه شرایطی مفید است.
🔹منبع: کانال نویسنده به نقل از «آناتومی جامعه ص 188»
🔻🔻🔻
@sedyaser
☑️چرا سیدصادق شیرازی سکوت کرده است؟
📌سیدیاسر تقوی
🔸سید صادق شیرازی سکولار نیست و اعتقاد راسخی به «اسلام سیاسی» دارد. مراکزی با عناوینی نظیر «سازمان جهانی نفی خشونت»، «مرکز آدم، دفاع از حقوق بشر و آزادی» و «دیدهبان حقوق شیعیان» و... زیر نظر او به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مشغولاند.
🔸این مراکز، پایگاههای اطلاعرسانی مشخصی ندارند و اخبار مربوط به آنها از طریق سایت دفتر شیرازی منعکس میشود. یکی از کارویژههای این مراکز محکومیت اقدامات تروریستی در جهان است. در آخرین بیانیه سازمان جهانی نفی خشونت، انفجار تروریستی در موگادیشو، پایتخت سومالی محکوم شده است.
🔸سازمان جهانی دیدهبان حقوق شیعیان نیز، در آخرین موضعگیری خود، خواستار تجدیدنظر در محتوای لایحه اصلاحیه قانون شهروندی هند شده است. حتی طی این سالها سید صادق شیرازی دیدارهایی با فرماندهان حشدالشعبی داشته و از خانواده شهدا حمایت کرده است.
🔸اما سوال اینجاست: چرا سید صادق شیرازی، علیرغم راهاندازی این نهادهای سیاسی و اجتماعی، حمله تروریستی آمریکا در بغداد که منجر به شهادت سردار قاسم سلیمانی و نیز ابومهدی المهندس و جمع زیادی از دلاور مردان حشد الشعبی شد را محکوم نمیکند و همچنان سکوت اختیار کرده است؟
🔻🔻🔻
@sedyaser
📌جا دارد به هر چهار استاد دعوت شده در برنامه زاویه «خدا قوت» گفت!
🔻🔻🔻
@sedyaser
☑️جامعه ایران و سوگ بیحماسه
📌سیدیاسر تقوی
🔸هفته گذشته هواپیمای اوکراینی- بنا به آنچه تا کنون اعلام شده است- به جهت خطای انسانی توسط پدافند هوایی مورد اصابت موشک قرار گرفت و موجب جانباختن تعدادی از هموطنان عزیز ما شد. همه ما میدانیم این اتفاق ناشی از شرایط جنگی بود. آمریکا سردار ما را ترور کرد و ما برای صیانت از هویت و عزت خودمان وارد فرایند انتقام شدیم. حتی اگر سناریوی «خطای انسانی» را بپذیریم و بر تمام احتمالات مداخلهی آمریکا چشم بپوشیم باز شرایط جنگی را نمیتوان نادیده گرفت.
🔸اما چگونه میان افکارعمومی «روایت سوگ» برجسته شد و سخن از انتقام و جنگ با آمریکا به حاشیه رفت؟ عملکرد نهادهای مسئول در توضیح این خطای انسانی از جمله عواملی است که به اندازه کافی درباره آن نوشته و گفتهاند. اما آنچه کمتر بدان پرداخته میشود فقدان نگاه حماسی است که ریشه در زمینههای اجتماعی دارد. حماسه روایتی است که در پس رویدادهای ملی و یا مکتبی، نشانههای قهرمانی، شجاعت و دلیری را جستجو و پررنگ میکند.
🔸حماسه قدرت خارقالعادهای دارد که میتواند سوگ را از رخوت و سرخوردگی نجات دهد و به حرکت و بالندگی برساند. انقلاب اسلامی برآمده از نگاه حماسی به سوگ عاشورا بود. ویرانی جنگ تحمیلی عراق با حماسه «دفاع مقدس» به سبکزندگی، صنایع موشکی، شهادتطلبی، مدیریت جهادی و... تبدیل شد. میتوان گفت ایرانِ پس از انقلاب بیش از هر چیز بر پایه حماسه استوار است.
🔸حماسه ذاتا دشمنشکن است و سوگ حماسی نیز همچنین. اما پرسش نگارنده این است که چرا در حادثه اخیر خبری از سوگ حماسی نبود و ما با نادیده انگاشتن دشمن و قهرمانی سربازان وطن، به روایت سوگ بسنده کردیم و نتوانستیم آن را با حماسه بیامیزیم؟ در مقابل این سوال مطرح میشود که مگر چنین حادثهای میتواند ابعاد حماسی داشته باشد و برای آن حماسه سرود؟
🔸میتوان گفت هر مواجهه شجاعانهای با دشمن- فارغ از شکست و پیروزی- ظرفیت حماسهسرایی دارد. حماسه دو عنصر اصلی دارد، اول: «شجاعت و قهرمانی سرباز وطن یا مکتب» و دوم: «دشمن» که هر دو عنصر در ماجرای اخیر ایفای نقش کرد که میتوانستیم از آن استفاده کنیم. از سوی دیگر، هنگامی که جامعه با شکست روبرو میشود، کنار نهادن روایت حماسه و بسنده کردن به روایت سوگ، جامعه را دچار سرخوردگی و یأس میکند. اما چرا جامعه ایران از این سوگ بیحماسه یا به تعبیری «اندوه و انفعال» استقبال کرد؟
🔸به نظر میرسد سرخوردگی و انفعال در فرهنگ شیعی ما بیسابقه نیست. ما همچنان پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلابمان در روایت حماسی از سوگ عاشورا متفقالقول نیستیم و در جریانهایی نیز انفعال را به عنوان یک ارزش اندوهناک در دوران غیبت منجی، ستایش میکنیم. این اگر بخشی از بدنه مذهبی جامعه را علیه نظام نشوراند، روایتی حماسی تولید نمیکند.
🔸در بخش دیگری از بدنه جامعه که سرعت بیشتری در مدرنیزاسیون زندگی خود دارند و نگاه دینی را در تحلیلهای اجتماعی چندان دخالت نمیدهند، نوعی خودباختگی نسبت به دیگری ِما یعنی غرب نهادینه شده که در مقاطع شکست ظهور و بروز بیشتری مییابد و اجازه خروج از انفعال و آمیختن حماسه در روایتهای خود را نمیدهد. این نگاه در افراطیترین سوگیری خود ممکن است حتی به «روایت سازش» نیز روی بیاورد
🔸عامل دیگر، شیوع روایت انتقادی علیه قدرت (نظام) در ایران امروز است. ادبیات انتقادی خود معلول عوامل گوناگونی است. اقتضائات رسانه در پذیرش «خبر بد» و انتقادی، ناکارآمدی دولت کنونی در مدیریت کشور، سیاهنماییهای برخی جریانهای عدالتخواه، دوگانهسازی میان مردم و حاکمیت، مذمت قدرت و سیاست و ... را میتوان از عوامل شیوع ادبیات انتقادی علیه قدرت دانست. طبعا در چنین محیطی مقاومت افکارعمومی نسبت به نفی حماسه شکننده و آسیبپذیر خواهد بود.
🔸با توجه به عوامل مذکور میتوان این فرضیه را مطرح کرد که بخشی از عوامل دگرگونی مواضع افکارعمومی در ایران طی یک هفته از «انتقامخواهی فعالانه» به «سوگواری منفعلانه»، ریشه در زمینههای اجتماعی ما دارد. ما در واکنشهای خود به حادثه اخیر نتوانستیم جامعه را به یک سوگ حماسی دعوت کنیم و این تجربهای برای تاریخ انقلاب خواهد بود. کاش صاحبان اندیشه و قلم فکری به حال نگاه حماسی در ایران کنند. ایرانِ پس از انقلاب، صرفا با روایت حماسی میتواند به حیات خود ادامه دهد.
🔻🔻🔻
@sedyaser
📌مرجعیت محصور در خطوط جغرافیایی بیشتر از یک حزب داخلی توان ندارد
🔻🔻🔻
@sedyaser