🔺«حریم امام» رفته با صادق زیباکلام مصاحبه کرده و پرسیده: «به نظر شما کلیدیترین محوری که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی درباره امام خمینی باید مطرح میشده ولی نشده را در چه میدانید؟» او هم پاسخ داده «به نظرمن مهمترین و کلیدیترین موضوعی که در این برهه میتوان به آن پرداخت این است که آیا امام خمینی میخواستند حکومت کنند یا خیر؟» و در ادامه ضمن منفی دانستن پاسخ این سوال گفته: «حکومتکردن به امام تحمیل شد...قانون اساسیای که امام خمینی تایید کردند وجود دارد. تنها چیزی که در آن وجود ندارد موضوع ولایت فقیه است. باز هم میخواهید بگوئید که امام خمینی برای ولایت فقیه انقلاب کردهاند؟! امام برای اینکه یک فقیه حکومت کند انقلاب کردهاند؟! کو پس؟ چرا امام خمینی به آن آقایان نگفت که ولایت فقیهش کو؟ این متن که ولایت فقیه ندارد! ما بخاطر ولایت فقیه انقلاب کردهایم! این چیه که آوردهاید؟! خیر! امام خمینی چنین چیزی نگفت. اصلا و ابدا چیزی در اینباره نگفتند. تازه گفت که این خوب است!... اگر دولت موقت آن قانون اساسی را به رفراندوم گذاشته بود، نود درصد یا کمتر و بیشتر به آن رای میدادند. و آن میشد قانون اساسی جمهوری اسامی ایران؛ آنوقت تنها چیزی که وجود نداشت موضوع ولایت فقیه بود. باز هم میخواهید بگوئید که امام خمینی میخواست حکومت کند؟! اگر میخواست حکومت کند عقلش نمیرسید که این قانون اساسی باید ولایت فقیه داشته باشد؟! و یک جایی از آن باید ذکر میشد؟!»!
🔻🔻🔻
@sedyaser
📌برای ما که نه سررشتهای در علم پزشکی داریم و نه با طب سنتی آشنا هستیم، شیاف و روغنبنفشه به یک اندازه مضحک است...!
🔻🔻🔻
@sedyaser
📌محبوبیت روحانیت طی سالهای اخیر، سیر صعودی داشته است یا سیر نزولی؟ در گفتگو با ایرناپلاس سعی کردم با شرح مختصر برخی زمینههای فکری و اجتماعی به این سوال پاسخ دهم.
🔸متن کامل این گفتگو را در اینجا مشاهده کنید:
📎https://plus.irna.ir/news/83718396
🔻🔻🔻
@sedyaser
☑️جایگاه و منزلت اجتماعی روحانیت نزد مردم چگونه است؟ آیا روحانیت محبوبتر شده است؟
📌سیدیاسر تقوی در گفتگو با ایرناپلاس:
🔸پیش از پاسخ به این سؤال لازم است به چند نکته توجه کنیم؛ اول آنکه مسأله محبوبیت اجتماعی یک امر دوسویه است. وقتی از محبوبیت یک نهاد اجتماعی سخن میگوئیم از یک طرف لازم است به شایستگیهای این نهاد و افراد منسوب به آن به عنوان ظرفیت این محبوبیت توجه کنیم و از طرفی دیگر، باید ببینیم آیا این شایستگی مورد اقبال عمومی نیز قرار گرفته یا خیر؟ گاهی اوقات میان این دو منظر خلطی صورت میگیرد و شایستگی، مترادف محبوبیت فهم میشود که این نادرست است. یعنی لزوماً شایستگی به محبوبیت فراگیر و عمومی ختم نمیشود و از سوی دیگر لزوماً محبوبیت عمومی به معنای شایستگی نیست.
🔸این امر درخصوص روحانیت که امتدادبخش تعالیم انبیا است پررنگتر است. خود دین اساساً یک امر عامهپسند نبوده و حتی شواهد تاریخی و آیات قرآن نشان میدهند که اکثر مردم همراهی لازم را با انبیا و اوصیا نداشتهاند. این نافی فطرتهای پاک مردم و حتی وظایف اجتماعی روحانیت در نسبت با مردم نیست، اما نمیتوان این نکته را در نظر نگرفت که دین و علمای دین در کنار جاذبه، دافعه گستردهای هم دارند.
🔸دوم آنکه روحانیت یک نهاد تکلیفگراست نه عرفگرا. یعنی عمل به تکلیف الهی است که او را به میان مردم میکشاند نه آنکه از گرایشها و تمایلات اجتماعی به سراغ گزینش معارف دین برود و یک دین عامهپسند ارائه کند. مبدأ نظری و عملی یک روحانی، تکلیفی است که او در منظومه معارف دین میفهمد. حتی رواداری با مردم، حسن خلق و... نیز در چارچوب تکلیفگرایی تعریف میشود. از این منظر میتوان گفت ارتقای منزلت اجتماعی در سلوک روحانیت اهمیت دارد، اما محوریت ندارد و نمیتوان آن را ملاک سنجش عملکرد روحانیت دانست.
🔸نکته سوم توجه به تحولات فرهنگی است. خوب است پیش از پاسخ به این سؤال که «منزلت اجتماعی روحانیت در چه وضعیتی است؟» درباره این پرسش نیز تأمل کنیم که منزلت اجتماعی معلمها، اساتید دانشگاه، جامعهشناسها، سیاستمداران و... در چه شرایطی قرار دارد؟ میخواهم عرض کنم انسان امروز که ملغمهای پستمدرن از سنت و تجدد است، به شدت مشتاق به زیر کشیدن هرگونه منزلت اجتماعی به عنوان یک جایگاه متمایز و برجسته است. حتی شما روابط خانوادگی را ملاحظه بفرمایید. آیا پدرها و مادرها منزلت گذشته را دارند؟ در روابط اجتماعی چطور؟ آیا در دانشگاههای ما خبری از منزلت اجتماعی اساتید هست؟
🔸در این شرایط فرهنگی، روحانیت در نسبت با سایر اقشار از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار است و حتی میتوان گفت محبوبیت آن سیر صعودی داشته استاین را بگذارید کنار زیست رسانهای ما که بیش از یک دهه است بر معادلات اجتماعی سایه افکنده است. بیش از نیمی از جمعیت مردم ایران در شبکههای اجتماعی حضور دارند. امروزه فضای مجازی به عنوان یک زیستبوم جدید اجتماعی تلقی میشود که سیاست، فرهنگ و اقتصاد را نیز دچار دگرگونی میکند.
🔸در این جامعه جدید دو گروه به شکل ویژهای مورد توجه قرار میگیرند. گروه نخست مشاهیر، کمدینها و به تعبیری سلبریتیها و کاربرانی که محتوای سرگرمی تولید میکنند و دوم کسانی که ادبیات انتقادی و ساختشکن دارند و حس اعتراض و طغیان مخاطب را ارضا میکنند. میتوان گفت اکثر ما در این زیستبوم جدید به سرگرمی و اعتراض یا نقد اعتیاد پیدا کردهایم و این در تمام ساحتها و موضوعات وجود دارد. از مسائل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی گرفته تا علم و دین و معنویت.
🔸انسان چنین جامعهای به دنبال دین و طلبهای راه میافتد که جذابتر و سرگرمکنندهتر باشد و یا نگاه انتقادیتری به روایتهای رسمی داشته باشد و من طلبه نیز اشتباه میکنم و برای دیده شدن و رساندن پیامم، متمرکز در تکنیکهای رسانهای میشوم و یا سعی میکنم کلیشههای ذهنی مخاطب را با یک ادبیات انتقادی به هم بریزم تا مخاطب بیشتر لذت ببرد. اینجا دیگر دین و روحانیت راهنمای زندگی نیستند، بلکه کالاهایی در عرض سایر کالاهای سرگرمکننده به شمار میآیند.
🔹بخش دوم:
https://eitaa.com/sedyaser/164
🔹متن کامل گفتگو:
https://plus.irna.ir/news/83718396
🔻🔻🔻
@sedyaser
☑️جایگاه و منزلت اجتماعی روحانیت نزد مردم چگونه است؟ آیا روحانیت محبوبتر شده است؟- بخش دوم
📌سیدیاسر تقوی در گفتگو با ایرناپلاس:
🔸و نکته آخر اینکه ما امروزه در فقدان روابط انسانی به سر میبریم و غالب ارتباطات اجتماعی ما تکنولوژیک و باواسطه شده است. این برای دین و روحانیت که مهمترین بستر تبلیغی خود را عمل به دانستهها میداند یک بحران ارتباطی است. بنده شخصاً معتقدم حوزهی اثرگذاری یک مبلغ دین، به همان اندازهای است که میتواند در زندگی با اطرافیانش به آموزههای دینی عمل کند و مردم را با رفتار خود با معارف دین آشنا کند. اما امروزه فضای مجازی این امکان را از ما گرفته است و مردم زیست مشترک کمرنگتری را با روحانیت و حتی با یکدیگر تجربه میکنند و این اعتماد اجتماعی را در سطح گستردهای دچار بحران میکند.
🔸با در نظر گرفتن این مقدمات، بنده معتقدم همچنان در این شرایط فرهنگی، روحانیت در نسبت با سایر اقشار از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار است و حتی میتوان گفت محبوبیت آن سیر صعودی داشته است. البته بازنمایی روحانیت در رسانهها همانند سایر موضوعات متأثر از دو محور سرگرمی و ادبیات انتقادی است، اما این اختصاص به روحانیت ندارد و تمام مفاهیم و موضوعات را شامل میشود. اما در روابط انسانی، مردم همچنان به روحانیت متعهدی که او را میشناسند و با او زندگی کردهاند علاقه دارند و او را معتمد خود میدانند.
🔸امروزه روحانیت تنها قشری است که رابطه مستمر معرفتی و عاطفی با زندگی مردم دارد و میتواند ظرفیتهای مردمی را در امور مختلف بسیج کند. هر چند این ارتباط به لحاظ کمی و کیفی تا سطح مطلوب خیلی فاصله دارد.
❓چرا علیرغم تلاشهای جهادی برخی طلاب و روحانیون، مردم قضاوتهای متفاوتی درباره این قشر دارند و آیا این به عملکرد روحانیون سیاسی و مسئولان برنمیگردد؟
🔸اگر مقصود شما از قضاوت مردم، بازنمایی روحانیت در فضای مجازی است، من آن را متأثر از مسائلی میدانم که در سؤال قبل عرض کردم. اما برای فهم قضاوت مردم باید سراغ کسانی رفت که با روحانیت معاشرت داشتهاند. اما درخصوص روحانیون سیاسی لازم است به دو نکته اشاره کنم.
🔸اول آنکه جامعه ما نگاه مذمومی به ثروت و قدرت دارد. بخشی از این نگاه متأثر از سنت شیعی ما در دوران انزوا و تعریف نادرست از زهد است که میان تولید ثروت و توزیع عادلانه و مصرف زاهدانه آن فرق قائل نشدهایم و بخشی دیگر به دلیل بازتعریف غرب از این مفاهیم است و بخشی هم البته به عملکرد نادرست زمامداران و یا سرمایهداران برمیگردد. لذا اگر عالمی کارخانه داشته باشد، فارغ از آنکه چگونه به دست آورده و یا مصرف میکند مورد مذمت قرار میگیرد. مداخله در امور سیاسی هم به همین شکل است. بله! در چنین جامعهای انزوا و گوشهنشینی محبوبیت مضاعفی خلق میکند اما دیگر دین نمیتواند در سرنوشت و معیشت مردم جایی داشته باشد.
🔸البته این به این معنا نیست که روحانیون سیاسی ما همه تکلیفگرا بوده و نقدی به عملکرد آنها وارد نیست. اتفاقاً ناکارآمدی و عملکرد نادرست روحانیون در مناصب سیاسی به اعتماد عمومی لطمه زده و میزند، اما این هم درست نیست که به خاطر روحانیون سیاسی غیرمتعهد و برای آنکه محبوبیت روحانیت کاهش پیدا نکند، آنها را از توجه به وظایف سیاسی و اجتماعیشان بازداریم.
🔹بخش اول:
https://eitaa.com/sedyaser/163
🔹متن کامل گفتگو:
https://plus.irna.ir/news/83718396
🔻🔻🔻
@sedyaser