هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
عاقا من دلم میخواد خودم با زبونخودم عید رو بهتونتبریکبگم
ولی بازم شهید ابو علی نمیذاره
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
همش میگه من تبریک بگم
خب باشه داداش
تو به بچه های کانال تبریک بگو
خوبه؟!....
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
یاد ایامی که با رفقا مجلس بزمی داشتیم
شوخی و خنده ای داشتیم
غم و غصه ای داشتیم
ایام به کامتون
دعاتون بدرقمون
حسینی عاقبتمون
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
1_12787814.ogg
34.5K
صداے شهید مدافع حرم مرتضے عطائے ( #ابوعلے ) ڪه
پارسال #عیدفطر رو #تبریڪ گفتند.
@mashghe_eshgh_dameshgh
سلام علیکم
عیدتون مبارک
من نبودم انگار چند نفر از همسنگران رفتن 😕☺️
خدا پشت پناهشون 🌹
و اما دوستان که همیشه همراه کانال ابراهیم هادی جان بودن و خواهند بود.
اجرشون با شهدا 🌹🌹
هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداست.و ارائه مطالب معنوی که باعث تلنگر ما بشه ....
کانال رو به دوستان خود معرفی کنید تا کم تبادل انجام بدیم یا بقول بزرگواری کانال برای شهداست.کم و زیاد اعضا دست شهداست.
بنده هم سعی میکنم خیلی کم دیگه تبادل انجام بدم.تا باعث اذیت شما بزرگواران نشه !!
بازم ممنونم از همراهتون 🌹🌹
#التماس_دعا
(🌸 )
وقتی همه دین را فراموش میکنند،
تو در اوج در یاد خــدا باش ؛
وقتی همه دنیاپرستی میکنند،
تو در اوج خدا پـــرستی کن ؛
وقتی همه بیدینی را به نمایش میگذارند،
تو دینداریِ خودت را در اوج به نمایش بگذار ؛
>> این راه اصلاح جامعه است
اصلاً نیت کن،
نـــــذر کن
بگو من همیشه باید اعتکاف بروم،
نیاز شخصی چیست؟؟
من میخواهم خدا را به یاد مردم شهرم بیاورم
مردم شهر ما مردم خوبی هستند،
نیاز به گروهی معتکف دارند که خدا را یادآوری
کنند.
کاری کن با دیدن کارهای تو دیگران به یاد
خوبی خـــــدا بیفتند . . .
| تو مبلّغ این خوبی هستی
حواست هست
ای اشرف مخلوقات |
___________________
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
آقاجانم؛
پرونده سیاه مرا
جستجو نکن
حال مرا به آه دلت…
زیرو رو نکن
پیش نگاه
مهدی صاحبزمان،خدا
ما را به حق فاطمه
بی آبرو نکن...
♥️| #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_فاطمه_سلام_الله_علیه...
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🆔 @seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت دوازدهم ❇....فروشنده تكذيب كرد و اين بحث ادامه پيدا نكرد.بار ديگر بچه ها
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت سیزدهم
✳دوكوهه به عنوان خادم راهيان نور فعاليت ميكرديم. در آن ايام هادي
با شوخ طبعي هایش خستگي كار را از تن ما خارج مي كرد.
🔶يادم هست كه يك پتوي بزرگ داشت كه به آن ميگفت: (پتوي اِجكت) يا پتوي پرتاب!
🔆كاري كه هادي با اين پتو انجام ميداد خيلي عجيب بود. يكي از بچه ها را روي آن مي نشاند و بقيه دورتادور پتو را مي گرفتند و با حركات دست آن
شخص را بالا و پايين پرت مي كردند.
💟يك بار سراغ يكي از روحانيون رفت. اين روحاني از دوستان ما بود. ايشان
خودش اهل شوخي و مزاح بود. هادي به او گفت: حاج آقا دوست داريد
روي اين پتو بنشينيد❓
❇بعد توضيح داد كه اين پتو باعث پرتاب انسان مي شود. حاج آقا كه از خنده هاي بچه ها موضوع را فهميده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو.
🔷هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. خيلي سخت
ولي جالب بود.
بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض🌊 معروف
دوكوهه.
🌀بعد از آن خيلي از خادمان دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را
چشيدند!
⬅ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
╔═ ೋღ @seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها