هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_22 اذن دخول خواندیم ورودی صحن کفشش👞 را کند وسجده شکر به جا آورد. نگاهی به
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_23
ظاهراً با حاج محمود سروسّری داشت.
رفت و با او صحبت کرد.
نمی دانم 🤔چطور راضی اش کرده بود.
می گفتند تا آن موقع پای هیچ زنی به آنجا باز نشده. قرار شد زودتر از آقایان تا کسی متوجه نشده برویم داخل . فردا ظهر طبق قرار رفتیم
و واردشدم. اتاق روح داشت. می خواستی همان وسط بشینی و زار زار گریه 😭کنی.
برای چه, نمی دانم! معنویت موج می زد.
می گفتند چندین سال🗓 , ظهر تاظهر در🚪 چوبی این اتاق باز می شود,تعدادی می آیند روضه می خوانند واشکی می ریزند و می روند.
در قفل🔒 می شد تا فردا. حتی حاج محمود , مستمعان را زود بیرون می کرد که فرصتی برای شوخی و شاید غیبت و تهمت وگناه پیش نیاید. انتهای اتاق دری باز می شد که آنجا را آشپزخانه کرده بود.
به زور دونفر می ایستادند پای سماور وبعد از روضه چایی می دادند. به نظرم همه کاره ی اونجا همان حاج محمود بود. از من قول گرفت به هیچ کس نگویم که امده ام اینجا. درآن آشپزخانه پله هایی آهنی بود که می رفت روی سقف اتاق. شرط دیگری هم گذاشت :
(نباید صدات بیرون بیاد خواستی گریه کنی یه چیزی بگیر جلوی دهنت!)
بعد از روضه باید صبر می کردم همه بروند وخوب که آب ها از آسیاب افتاد, بیایم پایین.
اوایل تا آخر روضه آنجا نشستم طبق قولی که داده بودم. چادرم را گرفتم جلوی دهنم تاصدای گریه ام 😭بیرون نرود. آن پایین غوغا بود. یک نفر روضه را شروع کرد باء بسم الله را که گفت, صدای ناله بلند شد. همین طور این روضه دست به دست می چرخید. یکی گوشه ای از روضه ی قبلی را می گرفت و ادامه می داد. گاهی روضه در روضه می شد. تا آن موقع مجلسی به این شکل ندیده بودم
حتی حاج محمود در آشپزخانه همان طور که چای می ریخت با جمع هم ناله بود😭
نمی دانم به خاطر نفس روضه خوان هایش بودیا روح اتاق, هیچ کجا چنین حالی را تجربه نکرده بودم توصیف نشدنی بود.
فقط می دانم صدای گریه ی آقایان تا آخر قطع نشد. گریه ای شبیه مادر جوان از دست داده. چند دقیقه یک بار روضه به اوج خود رسید وصدای سیلی هایی که به صورتشان می زدند به گوشم می خورد.
پایین که آمدم به حاج محمود گفتم:( حالا که این قدر ساکت بودم اجازه بدین فردام بیام) بنده خدا سرش پایین بود.
مکثی کرد و گفت:
(من هنوز خانم خودم را نیاوردم اینجا!
ولی چه کنم?)
باورم نمی شد قبول کند.
نمی رفت از خدام تقاضای تبرکی کند.
می گفت:( آقا خودشون زوار رو می بینن.
اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن!)
معتقد بود:
(همون آب سقاخانه ها ونفسی که توی حرم
می کشیم ,همه مال خود آقاست✅)
روزی قبل از روضه ی داخل رواق, هوس چای کردم. گفتم:(الان اگه چای بود,
چقدر می چسبید😍) هنوز صدای روضه می آمد که یکی از خدام دوتا چای برایمان آورد خیلی مزه داد
👈 ادامه دارد...
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
@seedamar
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿 امام على -عليه السلام- فرمودند:
🌿 إِنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ جَرَتْ عَلَيْكَ الْمَقَادِيرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَتْ عَلَيْكَ الْمَقَادِيرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ.
🌿 اگر صبر كنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بيتابى كنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهكار خواهى بود.
📚جامع الأخبار(شعیری) ص 116
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شهدا غم مردم رو میخوردن
🎙 به روایت #حاج_حسین_یکتا
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
💥پیکر شهید نظم و امنیت امروز در شوش دانیال تشییع میشود
🔹پیکر سروان شهید «رضا صیادی» امروز ساعت ۱۳ در صحن مطهر دانیال نبی (ع) شهرستان شوش تشییع و سپس برای خاکسپاری به شهرستان دزفول منتقل و در آرامگاه جابر بن انصاری به خاک سپرده میشود.
🔹شهید رضا صیادی دو روز پیش برای مقابله با آشوبگران و اخلالگران حریم امنیت کشور، در شهرستان ماهشهر در درگیری مسلحانه با اشرار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
سرویس های ایرانی که در حال حاضر در دسترس می باشند :
۱. کارپینو carpino.ir، تپسی tap30.ir و اسنپ snapp.ir هیچ مشکلی ندارند. هم نقشه لود میشود، هم میشود درخواست تاکسی داد.
۲. پارسیجو parsijoo.ir و یوز yooz.ir هم بهجای گوگل کار میکنند ولی بهتر است salam.ir احیا شود، زیرا اَبَرجویشگر است، یعنی نتایج گوگل و دیگر جویشگرهای خارجی را هم به مخاطب از طریق دریچهٔ واسط نشان میدهد و میتواند ایران را بهطور دائم از شر گوگل خلاص کند.
۳. مسیریابهای نشان nshn.ir، بلد balad.ir و دال daal.ir هم قویتر از گوگلمپ و ویز، کار میکنند.
۴. تارنامه (ایمیل) النون elenoon.ir، چاپار chmail.ir و میهنمیل mihanmail.ir هم بهجای جیمیل و یاهو فعالند و البته اگر هد hod.ir هم اضافه شود، حلقهٔ محاصرهٔ دشمن در این عرصه هم کامل خواهد شد.
۵. هورسا hoorsa.ir، لنزور lenzor.ir، نزدیکا nazdika.ir و... هم بهجای اینستاگرام، در حال سرویسدهی هستند.
۶. بهجای واتساپ و تلهگرام هم ایتا eitaa.ir، گپ gap.im، بله ble.im، سروش sapp.ir، روبیکا robika.ir، بیسفون bpn.im و آیگپ igap.net بهخوبی کار میکنند و در این عرصه خلاء بدافزارهای دشمن اصلاً احساس نمیشود.
۷. به همت افسران جوان آتشبهاختیار، بحمدالله امروز در برابر هر بدافزار آمریکایی، سه تا بیشاز ده نرمافزار ایرانی داریم که اگر زیرساختهای مخابراتی در خدمت نوآفرینهای داخلی قرار میگرفت، امروز اغلب آنها نه تنها نیازهای داخلی را تأمین میکردند، بلکه اکنون بینالمللی بودند...
قطعاً اگر مدیریت وزارت ارتباطات به دست نیروهای انقلابی بود و به ۹۲ دستورات مکتوب و صریح امام خامنهای در ارتباط با فضای مجازی عمل کرده بودند، آشوب و اغتشاشی با استفاده از بستر فضای مجازی رها شده ایجاد نمیشد و نیازی به ایجاد محدودیت در دسترسیها نبود...
#تلنگرانه❗️
#شهید_حسن_باقری:
🍃هر کس خسته شده است،
🍃جمع کند برود!
🍃ما پای این انقلاب، نظام و خون شهدا ایستاده ایم
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت_23 ظاهراً با حاج محمود سروسّری داشت. رفت و با او صحبت کرد. نمی دانم 🤔چطور
💝🕊💝🕊💝🕊💝
#قصه_دلبری
#قسمت_۲۴
برنامه ریزی می کرد تا نمازها را در حرم باشیم. تا حالِ زیارت داشت درحرم می ماند.
خسته که می شد یا می فهمید من دیگر کشش ندارم , می گفت:(نشستن بیخودیه!) خیلی اصرار نداشت دستش را به ضریح برساند.
مراسم صحن گردی داشت. راه می افتاد در صحن دور حرم چرخید. درست شبیه طواف.
از صحن جامع رضوی راه می افتادیم.
می رفتیم صحن کوثر وبعد انقلاب وآزادی وجمهوری. تا می رسیدیم باز به صحن جامع رضوی, گاهی هم در صحن قدس یا روبه روی پنجره فولاد داخل غرفه ها می نشست ودعامی خواند ومناجات می کرد.
چند بار زنگ 📞زدم اصفهان ,جواب نداد.
خودش تماس گرفت. وقتی بهش گفتم: پدر شدی , بال در آورد😍
بر خلاف من که خیلی یخ برخورد کردم☹️
گیج بودم, نه خوشحال نه ناراحت.
پنج شنبه جمعه مرخصی گرفت و زود خودش را رساند یزد. با جعبه ی کیک🍰 وارد شد.
زنگ📞 زد به پدر ومادرش مژده داد. اهل بریز وبپاش بود. چند برابر هم شد. ازچیزهایی که خوشحالم می کرد دریغ نمی کرد. از خرید عطر وپاستیل و لواشک گرفته تا موتور سواری 🏍با موتور من را می بردهیئت.
حتی در تهران با موتور عمومیش از مینی سیتی رفتیم بهشت زهراَ《سلام الله علیها》
هرکس می شنید, کُلی بد وبیراه بارمان می کرد که مگه دیوونه شدین می خواین دستی دستی بچه تون رو به کشتن بدین?
حتی نقشه کشیدیم بی سر وصدا برویم قم.
پدرش بو برد ومخالفت کرد. پشت موتور می خواند و سینه می زد.
حال وهوای شیرینی بود😍دوست داشتم, تمام جمله هایی را که در کتاب 📚ریحانه بهشتی آمده , پا به پای من انجام می داد.
بهش می گفتم :(این دستورات برای مادر بچه اس😳)
می گفت: خب منم پدرشم. جای دوری نمی ره که☺️. خیلی مواظب خوردنم بود.
اینکه هر چیزی را دست هرکسی نخورم.
اگرمی فهمید مال شهبه ناکی خورده ام , زود می رفت رد مظالم می داد. گفت: (بیا بریم لبنان) می خواست هم زیارتی بروم. هم آب وهوایی عوض کنم. آن موقع هنوز داعش واین ها نبود. بار اول بود می رفتم لبنان.
او قبلاً رفته بود وهمه جا را میشناخت هرروز پیاده می رفتیم روضه الشهدین.
آنجا سقف تزیین شده و خیلی با صفا 😍بود.
بهش می گفتم : کاش بهشت زهرا هم اجازه می دادن مثه اینجا هرساعت از شبانه روز که
می خواستی بری.
شهدای🌷 آنجا را برایم معرفی کرد و توضیح می داد که عماد مغینه وپسر سید حسین نصرالله چطور به شهادت🌷 رسیده اند
⚡📚 @seedammar
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
اَللهــمَ عَجِــــل لِـولیـِڪَ الــفَـرج🌸🌱
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَهـــادتَ فِـــے سَبیــلِڪ☘
اَللهــمَ الـرزُقـــنا زیـارَتـــَ الحُسَیــــن🥀
اَللهــمَ الـرزُقـــنا شَــفاعَـــةَ الـحُسَیـــــن🌹🍃
الهــــــے آمیـــــن❤️
رفقـا قبــل خــواب وضـــو یـادمـــوݩ نــره🦋
شبتـــــــوݩ مهــــــدوے🌙
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
✅ نفس خدایی
اگر نفس خود را خدایی کنیم، خدا کاری می کند، که به جای تیربار و رگبار، فقط صدایت، صدای اذانت، نفس را در گلوی دشمن حبس کند و آنان را تسلیم کند..
🌹درست مثل ابراهیم...
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_هادی
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
دستم نمیرسد
به بلندای
آسمان #شهادت🌷.
اما دست به دامان تو میشوم
#ای_شهید
تا شاید ضمانتم را بکنی.
روز تون متبرک به نگاه شهید
یاد شهدا با صلوات🌷🍃
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔹 #نمازش رو همیشه شمرده شمرده و #بادقت می خوند👌بهمون می گفت: اشکال کار ما اینه که برای #همه وقت می ذاریم، جز برای #خدا☝️
🔸نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم #زرنگی کردیم😊 اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود #خداست♥️
#شهید_علیرضا_کریمی
🌹🍃🌹صلوات
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔴فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود
🔸شهید ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند. یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
🔸آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهای که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
🔸زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس میکرد. اصلا آن روز بهخاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند، تنها بمانند .
یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی