eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
138 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایـــــا... "نیامدنش" از "نبودنش" دردناک تر است نبودنش "تقدیر" است نیامدنش "تقصیر" .... اللّهم عجل لولیک الفرج .. #سلام_امام_مهربانم صبحت بخیر آقا🌸🍃 #صلوات 🕊 اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج 🕊
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
‌ آن طرف همهمه‌ی مبهم هیــزم‌ها بود این طرف زمزمه‌ی خواهش یک پیغمبر: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعـَـةٌ مِنِّـــی، #دیـوار! إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعـَـةٌ مِنِّـــی، ای #در!
این بود شاه؟!📝 کسانی که حامی پهلوی بودید و هستید بشنوید و پاسخ دهید! ایشان شاه بودند؟؟ کسی که ملت ایران را خوشبخت و سیر کرد!😒 ایشون همونی بودند که با روابطش با امریکای🇺🇸 خبیث ، ایران را عزتمند کرده بود؟!😏 همونی که دوران ارزانـــی را برای ملت به ارمغان آورده بود؟!😏😆😐 نه ، ایشان همان کسی بودند که با خروجش، ملت پایکوبی و جشن🎉 گرفتند ، همان کسی که مطبوعات🗞 با شوق در روزنامه هایشان نوشتند: «شاه رفــــــت» همان انسانی که مردم برای رفتنش شیرینی🎂 پخش کردند. همانی که خواست ایران را اروپا کند! حق است ، سخنی که خدا فرمود: (حق آمد و باطل نابود شد)✳️ به حق که شاه ، ذلیل شد ، به حق که شاه خار شد . #حق_آمد_و_باطل_نابود_شد #بزرگترین_اختلاس_تاریخ #خاندان_فراری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 اتفاق جالب در اختتامیه جشنواره #عمار😄👆 مادر شهید میگه من 25 سالمه❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روحیه عجیب شهید مدافع حرم محمدرضا سنجرانی هنگامی که در محاصره داعش هستند و تیر اسلحه دو انگشتش را سوراخ کرده است. 🔺خاطره‌گویی جالب شهید مدافع حرم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فیلمی که اینستاگرام روحانی در روز اجرای برجام دوباره منتشر کرد. ◾️26 دی سالروز اجرای برجام #خسارت_محض
🔴حالا بعد از اجرای برجام، مردم قضاوت میکنندآنچه رفت #تحریم ها بود یا #توان_هسته_ای و #عزت و #آبروی کشور ◾️26 دی؛ سالگرد اجرای #برجام #خسارت_محض
4_5830165543063127063.mp3
6.01M
#ارسالی_اعضا #پیشنهاد_دانلود_ویژه گوشه ای از خصلت های #شهید_ابراهیم_هادی 🔹یخ خوردن مادر شهید 🔹هر کی اسیر ابراهیم شد، پشیمون نکرد. 🔹دست بوسی ابراهیم توسط اُسرا عراقی 🔹ابراهیم خیلیا رو به هم ریخته "داداش ابراهیم اسیرتیم یه نگاهی" #هادی_دلها #ابراهیم_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
سخت دلتنگ و غریبم...😔 جرعه ای امن یجیبم... شهیدانِ خدایی ...😰 طاقت ماندن ندارم...💔 چه تنها مانده ام بر خاک...😞 شما رفتید تا چالاک... مرا رها کردید و رفتید...😣 به مبتلا کردید و رفتید... شما رفتید و من اینجا ...😫 زفیض مردن بی نصیبم.... !!! ای شهادت ناز شصتت!!!❤️ تأسی کن مرا دستت...
🌟درمحضرشهید🌟 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » 💠 ‌دست نوشتہ ے شهیدے ... ⊹⊰بر‌سنگ مزارش⊱⊹ هیچ بدنے درمقابل آنچه روح اراده آن را مے ڪند ناتوان نیست ب امید آنڪه‌در تمام احوال مراقبت از #نماز_ خود بڪنیم. #تخریبچے_شهید_ناصر_اربابیان🌷
🔰سومین سالگرد شهادت شهيد مدافع حرم حاج 🗓پنجشنبه ٢٧ دی ماه ساعت ١۵:٣٠ گلزار شهدای 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دانلود #کلیپ جنجالی «گریه‌های امام‌زمان بالای‌منبر» کاش هیچوقت شمارا نمیدیدم 👤 استاد #رائفی_پور 🔸 #ویژه (بسیارزیبا و مهم) لطفا #انتشار_حداکثری http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7 #خواهم_آمد_مهدویت_انتظار #یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه وهفت 🔶 #مژده شلمچه كه بوديم يك بار در مداحی سید ح
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت پنجاه وهشت 🔶 سه روز بيشتر فرصت نداشتيم. باید خیلی سریع كارهای اداری را انجام ميدادیم. از آنجا كه سيد نظامی بود بيشتر كارهايش را بايد در تهران انجام ميداد. قرار شد سيد كارهای مرخصی گرفتن از سپاه را انجام دهد و من كارهای گذرنامه او را انجام دهم. پيشرفت كارها خوب نبود. باید تا وقت اداری تمام نشده کارهای گذرنامه را تمام ميکردیم. بالاخره ساعت يك بعدازظهر كارهای گذرنامه سيد در كامپيوتر اداره گذرنامه ثبت شد. وقتی به واحد مربوطه مراجعه كردم مسئول آنجا گفت: وقت اداری تمام شده، شما برای دريافت گذرنامه فردا تشريف بياوريد. با ناراحتی به او گفتم: اگر آن چيزی كه من ميدانم درست باشد، هيچ كس نميتواند مانع اين سفر شود. آن بنده خدا وقتی ناراحتی مرا ديد چيزی نگفت. بايد راه ديگری پيدا ميكردم. رفتم حج و زيارت و تا ساعت چهار هر كاری ميتوانستم كردم، اما نشد. فرصت رو به اتمام بود. نميدانستم چطور به سید بگویم که هماهنگ نشد.ناگهان يكی از كاركنان حج و زيارت كه رابط آنجا و اداره گذرنامه بود، وارد اداره شد و به سمت من آمد. با لبخندی بر لب گفت: مژده بده! با تعجب پرسیدم: چرا؟ فوري گذرنامه سيد را جلوی من گذاشت و گفت: مسئول واحد كامپيوتر برات پيغام داده و گفته برو به آن آقا بگو، حرفش درست بود. ظاهرًا حج این آقا سيد حج معمولی نيست! با خوشحالی منتظر سيد شدم. وقتی سيد از تهران آمد همه چيز را برايش تعريف كردم. سيد فقط گريه كرد. گفتم سيد جان همه چيز درست شده پس چرا گريه ميكنی؟ گفت: امروز تا اواخر ساعت اداری كارم طول كشيد. اما جواب نامه هايم را دريافت نكردم. به گوشه ای از ستاد مركزی سپاه رفتم و خيلی گريه كردم. به خدا گفتم اين ديگه چه كاری است؟ تا لب چشمه می آوری و تشنه برميگردانی. با دلی شكسته اما اميدوار مجددًا به واحد مربوطه مراجعه كردم. با كمال تعجب ديدم نامه هايم آماده اند. فوری آنها را گرفتم و بقيه كارهايش را انجام دادم. من هم نامه ها را از سيد گرفتم و لای گذرنامه گذاشتم. سرم را كه بلند كردم، نگاهمان به هم گره خورد. ناگهان شروع كرديم به خنديدن. مشکل دیگر هزینه سفر حج سید بود. سید همیشه انفاق ميکرد. چیزی برای خودش پس انداز نکرده بود که بتواند هزینه این سفر را تأمین کند. اما کسی که خدا دعوتش کرده باشد ... یکی از دوستان، سید را صدا کرد و گفت: شما مکه که رفتی یک طواف به نیابت پدر من انجام بده. مشکل هزينه هم به طرز عجیبی حل شد! كارهای مقدماتی سفر را انجام داديم. بالاخره در ایام ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا، ما به مهمانی دیگری از سوی خدا دعوت شدیم. با هم راهی سفر عشق شديم. در مكه حال سيد خيلي عجيب بود. هميشه نيم ساعت قبل از اذان، زيارت عاشورا ميخواند. وقتی تعجب مرا ميديد، ميگفت: مرا آقا امام حسين علیه السلام به اينجا آورده. من هم از طريق امام حسين امام حسین با خدا حرف ميزنم. خدا مرا با واسطه قبول كرد، من هم با واسطه با او حرف ميزنم. در ابتدا حجاج اتاق های همجوار از ناله ها و مداحی های سيد ناراحت ميشدند. اما بعد از مدتی آنها هم می آمدند و از نوای جانسوز سيد بهره ميبردند. در جبل الرحمه، رو به صحرای عرفات ايستاده بود. زمزمه ای عارفانه داشت. چهره اش نورانيتر شده بود. به خيال آنكه خلوت او را به هم نزنم، خیلی آهسته به او نزديك شدم و از او عكس گرفتم. بعد در كنار او نشستم و از دوستی درخواست كردم كه عكسی را از ما به يادگار بگيرد. در آن لحظه فكر ميكردم كه از سر و صداها متوجه حضور من و ديگر دوستان شده. به زمزمه او گوش دادم، با مولای خود امام زمان عج مناجات عاشقانه ای داشت. پس از پايان مناجاتش به او گفتم: قبول باشه.« سيد رو به من كرد و گفت: شما كی به اينجا آمدی!؟ در اين لحظه بود كه متوجه شدم در تمامی آن مدت سيد متوجه هيچ كس در اطرافش نبوده. سید مانند همه مداحی ها و مناجاتهای عارفانه اش حضور قلبی عجيبی داشت. اما حال سيد در مدينه را بايد از خود مدينه پرسيد. مناجات سيد در مدينه مانند مكه خصوصی نبود. او در كنار قبرستان بقيع می نشست و مداحی را شروع ميكرد. او عاشقانه از اعماق وجود ميسوخت و ميخواند.مداحان ديگر برنامه هايشان را قطع ميكردند. جمعيت زيادی به دور او حلقه ميزدند. چفيه اش را روی سرش می انداخت و بدون آنكه به جمعيت اطرافش توجهی كند به مناجات با معبود ميپرداخت. مصيبت جده غريبش، را برای مشتاقان آن بانوی پهلو شکسته فاطمه زهرا سلام الله ، زمزمه ميكرد. بعضی شبها مجلس سيد تا صبح ادامه پيدا ميكرد. يك بار رفته بود پشت قبرستان بقيع و عقده دل خود را گشوده بود. وقتي به هتل برگشت، به داخل اتاق رفت و دوباره شروع به گريه كرد، آنقدر سوزناك گريه ميكرد كه ما نگران او شديم. سيد برای اهل بيت: سوخته بود آنچنان از
اعماق دل گريه ميكرد كه ما هم همان جا پشت در اتاق نشستيم و با او همنوا شديم گويی خداحافظی ميكرد. بعد از بازگشت از حج، همواره از مدينه ميگفت و ميخواند. نميدانم در مدينه چه حقايقی را به او نشان دادند كه او را آنقدر بيتاب كرده بود. 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
هدایت شده از مدیران کانال ها
👆اینم یه عکس دیگه از مشارکت مردمی در #پویش_حجاب_فاطمے 🔹هر کدوم از این عکس ها از یه شهری اومده و خیلی دیگه از این عکس ها رسیده که به مرور منتشر میشه ♨️ #پویش_حجاب_فاطمے رو به اوج 📩برای درخواست برچسب‌های پویش، به آی دی زیر پیام بدین: @ph_fatemi
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : این آیه در نگاه اول درباره مسئله تغییر قبله است و اینکه به جای حساسیت بیجا روی آن لازم است مسلمانان به سبقت گرفتن در کار نیک از همدیگر رو بیاورند. چرا که خداوند آن ها را در روز رستاخیز گرد هم جمع می کند و توانایی این کار را هم دارد. چون بر هر چیزی تواناست. اما نکته جالب این است در روایات متعددی که از اهل بیت رسیده است جمله "اینما تکونوا ..." درباره اصحاب حضرت مهدی عجل الله فرجه و گردآوری معجزه آسای آن ها در هنگام ظهور ایشان در مکه توسط خدا تأویل شده است. در حقيقت اين روايات اشاره به آن است ، خدائى كه قدرت دارد ذرات پراكنده خاك انسانها را در قيامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى كند، به آسانى مى تواند ياران مهدى را در يك روز و يك ساعت براى افروختن نخستين جرقه هاى انقلاب به منظور تاسيس حكومت عدل الهى و پايان دادن به ظلم و ستم ، جمع نمايد. به امید دیدن آن روز انشاءالله. 🔷 آیه روز: وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره / آیه 148) 🔶 ترجمه: هر طایفه‌ای قبله‌ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر می‌کند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست. ، ، ، ، 🌹تعجیل در فرج ولی عصر صلوات🌹
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله💚 سلام مهدےِ زهرا سلام اے جانم ببین بہ شوقِ وصالٺ ترانہ مےخوانم غریبُ خستہ و تنها، میانِ این غوغا نشستہ اے بہ هواے ظهور، میدانم تعجیل در ظهور پنج #صلوات 🌹اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج🌹
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
آخر برای مُردنم این روضه کافی است مادر زدن کنار نگاه پسر چرا
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت پنجاه وهفتم 🔸 #ماجرای_
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه وهشتم 🔸 ♻️از ویژگی های این بود کسی از کارهایش مطلع نمیشد بجز کسانی که همراهش بودند اما خودش جز درمواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی زد . همیشه به این نکته اشاره داشت که کار برای گفتن ندارد یا مشکل کارهای ما این است که برای رضای همه کار میکنیم به جز 🌷حضرت علی میفرماید: کسی که قلبش را واعمالش را از غیر خدا پاک کند مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت🌷 عرفای بزرگ نیز در سرتاسر جملاتشان به این نکته اشاره میکنند... ♻️در دوران مجروحیت ابراهیم به یکی از زورخانه های تهران رفتیم وگوشه ای نشستیم با وارد شدن هر پیشکسوت زنگ مرشد به صدا در میآمد و تازه وارد هم دستی به ورزشکاران نشان میداد وبا لبخند می نشست ابراهیم برگشت وآرام به من گفت اینها را ببین چطور با صدای زنگ خوشحال میشوند بعد ادامه داد بعضیها عاشق زنگ زور خانه اند اینها اگر اینقدرکه عاشق این زنگ هستند عاشق_خدا بودند دیگر روی زمین نبودند بلکه در آسمانها راه میرفتند. اما اگر انسان سرش را بالابیاورد وکارهایش را برای رضای_خدا انجام دهدمطمئن باش زندگی اش عوض میشود تازه معنی زندگی کردن را میفهمد. ♻️نزدیک صبح جمعه بود ابراهیم با لباس خون آلود به خانه آمد ولباسهایش را به آرامی عوض کرد وبعد نماز به من گفت من میرم طبقه بالا استراحت کنم نزدیک ظهر بود که صدای درب خانه بی وقفه می آمد مادر رفت درب رو باز کرد زن همسایه بود بعد از سلام با عصبانیت گفت این ابراهیم شما مگر همسن منه دیشب پسرم را با موتور برده بیرون وتصادف کرده وپاش رو شکسته ببین خانم پسرم رو بردم بهترین دبیرستان نمیخوام با آدمهایی مثل پسر شما رفت آمد کنه مادر که از همه جا بی خبر بود معذرت خواهی میکرد من پریدم طبقه بالا به ابراهیم گفتم چیکار کردی ابراهیم گفت چطور مگه گفتم زن همسایه اومد گفت با پسرش تصادف کردی ابراهیم کمی فکر کرد وگفت خُب خدارا شکر چیزمهمی نیست عصر همان روز پدر ومادر محمد با یه جعبه شیرینی به دیدن ابراهیم آمدند و یکسره معذرت خواهی میکردند مادر هم با تعجب گفت حاج خانم نه به حرفهای صبح ونه به الان .... اون هم گفت خجالت میکشم چی بگم دیشب پسرم تو ایست بازرسی دستش به ماشه تفنگ میره وتیر به اشتباه به پاش میخوره اگر ابراهیم نمی رسید معلوم نبود چی میشد حاج خانم من از اینکه زود قضاوت کردم معذرت میخوام بچه ها به من گفتن ابراهیم ومحمد تصادف کردند که ما ناراحت نباشیم حرفهای زن همسایه که تمام شد برگشتم به ابراهیم نگاه کردم که با آرامش خاصی گوشه اتاق نشسته بود او خوب میدانست کاری که برای انجام داده نباید به حرفهای مردم توجهی داشته باشد 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت پنجاه ونهم 🔸 با ابراهیم از ورزش صحبت میکردیم میگفت وقتی برای ورزش با مسابقات کشتی میرفتم، همیشه با وضو بودم همیشه قبل مسابقه دو رکعت نماز مستحبی میخواندم برای اینکه یه وقت تو مسابقه حال کسی رو نگیرم ابراهیم به هیچ وجه گرد گناه نمی چرخید برای همین الگویی برای دیگران بود حتی جایی که غیبت یا حرف گناه زده میشد سریع موضوع رو عوض میکرد و صلوات میفرستاد هیچ گاه به کسی بد نمیگفت مگر به قصد اصلاح هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمی پوشید بارها خودش را مشغول کارهای سخت میکرد . میگفت برای نفس آدم این کارها لازمه شهید جعفر جنگروی تعریف میکرد پس از اتمام هیئت دور هم بودیم ابراهیم در اتاق دیگری بود وقتی که همه رفتند رفتم پیش ابراهیم اما متوجه من نشده بود دیدم به پلکهایش سوزن 📌میزند گفتم ابراهیم داری چیکار میکنی از جا پرید وگفت هیچی چیزی نیست گفتم به جون تو نمیشه باید بگی با گلوی بغض گرفته گفت بی افته همینه اگر میخواست با زنی نامحرم اگرچه از بستگان بود صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت وچه زیبا گفت امام محمد باقر علیه السلام 🌷از تیرهای شیطان سخن گفتن بازن نامحرم است به اطعام دادن خیلی اهمیت می داد همیشه دوستانش را دعوت میکرد وغذا می داد در روزهای مجروحیت کسانی که به ملاقاتش میآمدند را دعوت میکرد و غذا میداد واز این کار بی نهایت لذت میبرد به دوستان میگفت ما وسیله ایم این رزق شماست در هیئت ها وجلسات مذهبی هم همین گونه بود وقتی میدید صاحب خونه برای پذیرایی هیئت مشکل دارد بدونه کمترین حرفی برای مهمانها وعزادار ها غذا تهیه میکرد میگفت مجلس امام حسین علیه السلام باید از همه لحاظ کامل باشد شبهای جمعه هم برای بچه ها شام تهیه میکرد وبه زیارت عبدالعظیم یا بهشت زهرا سلام الله علیه میرفتیم بچه های بسیج هیچ وقت آن دوران را فراموش نخواهند کرد یکبار از ابراهیم سوال کردم تو این همه پول 💵رو از کجا میگیری نگاهی به صورتم انداخت وگفت از خدا خواستم هیچ وقت جیبم را خالی نکند خدا هم از جایی که فکرش را نمیکنم اسبابش را فراهم میکند 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃