#خوابش رادیدہ بودند
و از #مهدی پرسیدہ بودند:
راستش را بگو
#شب_اول_قبر ڪہ نڪیر و منڪر آمدند چطور شد؟
در جواب گفتہ بود:
تا #زخم_هایم را دیدند
گفتند #آفرین و رفتند
#شهید_مدافعحرم_مهدی_عزیزی🕊
@seedammar
✍ پدر شهید
از بچگی از وقتی که یادم میآید، از این #هیئت به آن هیئت محمدحسین توی بغل من بود.
خیلی وقتها به خاطر طولانی بودن ساعت عزاداری بچه خسته میشد و #خوابش میبرد. او را همانجا، یک گوشه مجلس میخواباندم. اشک و عرق #سینهزن امام حسین(ع) روی بدن محمدحسین میریخت و او را برای آیندهاش بیمه میکرد.
من #اطمینان دارم هرچه به محمدحسین دادند، همانجا و در همان مجالس دادند.
#شهید_محمدخانی🌷
#خوابش رادیدہ بودند
و از #مهدی پرسیدہ بودند:
راستش را بگو
#شب_اول_قبر ڪہ نڪیر و منڪر آمدند چطور شد؟
در جواب گفت:
تا زخمهایم را دیدند
گفتند آفرین و رفتند
شهید مدافعحرم مهدی عزیزی از عاشقان شهید هادی
@seedammar
شهید علی الهادی نوجوان ۱۷ ساله مدافع حرم از حزب الله لبنان 💗
#رویای_صادقه
دوستم شهید #علی_الهادی علاقه ی زیادی به شهید #احمد_مشلب داشت.این شهید اهل شهر نبطیه بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از #خوابش گفت و اینطور تعریف کرد:
"یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم، از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟
گفت:بله،گفتم از شما یک درخواست دارم:
و آن اینکه اسم من را نیز جزء #شهداء در لیستی که حضرت #زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را #گلچین میکند بنویس.
💔
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی!
شهید احمد مشلب دوباره گفت: این اسم برای من آشناست، من #اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهراء سلام الله علیها بود دیده ام و به #زودی به ما ملحق خواهی شد...
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد شهید شد.😭💔
راوی: دوست صمیمی #شهیدعلی_الهادی🌷
🍃🌹😭صلوات