📙 #داستانک
☕️ #یک_فنجان_تفکر
روز جمعهای از سال ۱۳۶۱ با یازدهم ماه مبارک رمضان و یازدهم تیرماه همزمان بود. آقا بعد از غسل جمعه و شاید غسل شهادت به طرف مسجد «ملا اسماعیل» حرکت کرد.
یکی از روزهای گرم تابستان یزد بود، اما این گرما و روزهداری باعث نشد که مردم دارالعباده فیض نمازجمعه را آن هم به امامت چنین امام جمعهی عزیز، مردمی و دوست داشتنی از دست بدهند، مردم حتی تا پشتبامها هم سجاده و جانماز پهن کرده بودند.
مسجد مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار میداد؛ حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیهای که آماده شده بود خوانده شود. حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن اذان را تکرار نکنند تا نماز سریعتر تمام شود. خیلی عجله داشت، اما کسی نمیدانست این همه شتاب امروز آقا برای چیست.
نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، عرقریزان محراب را به سمت صحن قدیم ترک کرد. وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفشهایش را بپوشد.
مرد جوانی که وانمود میکرد میخواهد پیشانی آیت الله را ببوسد محکم آقا را در آغوش گرفت. حرکاتش مشکوک بود، پاسدارها تلاش کردند تا او را از آیت الله دور کنند؛ اما موفق نشدند.
🌷سالروز شهادت سومین شهیدمحراب، آیت الله شیخ محمد صدوقی گرامیباد.
🥀تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۴/۱۱
بعد از اقامه نماز جمعه یزد به دست منافقان کوردل
روحش شاد و یادش گرامی
#صلوات
📙 #داستانک
☕️ #یک_فنجان_تفکر
روز جمعهای از سال ۱۳۶۱ با یازدهم ماه مبارک رمضان و یازدهم تیرماه همزمان بود. آقا بعد از غسل جمعه و شاید غسل شهادت به طرف مسجد «ملا اسماعیل» حرکت کرد.
یکی از روزهای گرم تابستان یزد بود، اما این گرما و روزهداری باعث نشد که مردم دارالعباده فیض نمازجمعه را آن هم به امامت چنین امام جمعهی عزیز، مردمی و دوست داشتنی از دست بدهند، مردم حتی تا پشتبامها هم سجاده و جانماز پهن کرده بودند.
مسجد مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار میداد؛ حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیهای که آماده شده بود خوانده شود. حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن اذان را تکرار نکنند تا نماز سریعتر تمام شود. خیلی عجله داشت، اما کسی نمیدانست این همه شتاب امروز آقا برای چیست.
نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، عرقریزان محراب را به سمت صحن قدیم ترک کرد. وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفشهایش را بپوشد.
مرد جوانی که وانمود میکرد میخواهد پیشانی آیت الله را ببوسد محکم آقا را در آغوش گرفت. حرکاتش مشکوک بود، پاسدارها تلاش کردند تا او را از آیت الله دور کنند؛ اما موفق نشدند.
🌷سالروز شهادت سومین شهیدمحراب، آیت الله شیخ محمد صدوقی گرامیباد.
🥀تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۴/۱۱
بعد از اقامه نماز جمعه یزد به دست منافقان کوردل
روحش شاد و یادش گرامی
#صلوات
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣