eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
10.4هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
در مکتب سردار سلیمانی یاران حاج قاسم مدافعان حرم آنقدر کم توقع و مظلوم بود که حتی روی صندلی هم نمینشست، صبح ها با سرویس لشکر می رفتیم پادگان ؛ محمد تقی هم با روحیه و شاد هم سفر هر روزمون بود، همیشه حواسش جمـع بود وقتی که همه صندلی‌ها پر میشد میرفت قسمت آخر ماشین که شبیه پله بود روی زمین مینشست تا یه صندلی هم که شده برای بقیه پاسدارهایی که میان باز بشه، رفقایی که تازه میرسیدن و میدیدن محمد روی زمین نشسته، میگفتن محمد تو بیا سر جات بشین ما هم یکاریش میکنیم، محمد هم با همون لبخند همیشگیش و با زبون شیرین محلی جواب میداد، همین جا نشستم ...ببین!! من نشستم داداش تا رسیدن به پادگان با شوخ طبعی و خوش اخلاقی صحبت میکرد؛ با اینکه روی زمین نشسته بود و خاکی شده بود اصلا به روی خودش نمی آورد. * 🌷 یاد عزیزش با صلوات
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت ... خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه گفتن شوخی کردیم بچه ت .. باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟ از خوشحالی سر از پا نمی شناخت از قبل انتخاب کرده بود ❤️ زینب خانم نازدانه ی 🕊🌹
🕊 🌷 طوری پیش پدرش می نشست که انگار پیش امام زمان نشسته است. هیچ حرف اضافه ای نمی زد. پایش را جمع می کرد و ساعتها دو زانو می نشست. از کرامتهای اخلاقی او بوسیدن دست پدر و مادر بود؛ آنهم به صورت ناگهانی به طوری که آنها نتوانند دستشان را پنهان کنند. زمان مجردی اش راضی نمی شد که مادرش از خواب بیدار شود و برایش صبحانه درست کند، با اینکه مادرش طوری با او رفتار می کرد که انگار همین یک فرزند را دارد. 📚:هفت روز دیگر