eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
10.4هزار ویدیو
143 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #خادم👇🏻 @Mousavii13 #تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh
مشاهده در ایتا
دانلود
کلام شهیدان...... ❤️❣ ❣ یک طوری زندگی کن که خداعاشقت بشه تاخوب بخرد تورو. ❤️❣ ❣ یاامام رضا:توکه آخرگره رووامیکنی پس چرا امروزوفردامیکنی. ❤️❣ ❣ تامیتوانیدبرای ظهوردعاکنیدکه بهترین دعا هاست. ❤️❣ ❣ شیعه به دنیا آمدیم که موثردرتحقیق ظهورباشیم. ❤️❣ ❣ دراون دنیا جلوی بی حجاب هاوآنهایی که تبلیغ بی حجابی میکنند رامیگیرم. ❤️❣ ❣ آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س)رابگیرم. ❤️❣ ❣ نمازهایتان را اول وقت بخوانید که بهترین عمل است. ❤️❣ ❣ هرجوان پسریادختری که نمازش رااول وقت بخواند شفاعتش میکنم. ❤️❣ ❣ ازراه واهداف انقلاب وسخنان امام خامنه ای دورنشوید. http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
🚨اینجاکه‌پلیس‌نیست چـراکمربندمیبندی؟ #پروفایل #ما_ملت_امام_حسینیم #شهیدمحمودرضابیضایی #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، کلام شهید ❤️❣️ ❣️ یک طوری زندگی کن که خداعاشقت بشه تاخوب بخرد تورو. ❤️❣️ ❣️ یاامام رضا:توکه آخرگره رووامیکنی پس چرا امروزوفردامیکنی. ❤️❣️ ❣️ تامیتوانیدبرای ظهوردعاکنیدکه بهترین دعا هاست. ❤️❣️ ❣️ شیعه به دنیا آمدیم که موثردرتحقیق ظهورباشیم. ❤️❣️ ❣️ دراون دنیا جلوی بی حجاب هاوآنهایی که تبلیغ بی حجابی میکنند رامیگیرم. ❤️❣️ ❣️ آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س)رابگیرم. ❤️❣️ ❣️ نمازهایتان را اول وقت بخوانید که بهترین عمل است. ❤️❣️ ❣️ هرجوان پسریادختری که نمازش رااول وقت بخواند شفاعتش میکنم. ❤️❣️ ❣️ ازراه واهداف انقلاب وسخنان امام خامنه ای دورنشوید. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 یاد امام و شهدا صلوات
وقتی تماس می‌گرفت، بعد از دوسه کلمه احوال‌پرسی، معمولا اولین حرفش دخترش بود. با آب و تاب تعریف می‌کرد که چقدر بزرگ شده و چه کار‌های جدیدی انجام می‌دهد. به دوستان خودش هم که زنگ می‌زد، اگر دختر داشتند، با آن‌ها درباره اینکه «دختر من بهتر است یا دختر تو» بحث می‌کرد. عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همه‌ی پدر‌ها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد. یک‌بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم. آمد دنبالم و راه افتادیم سمت ... توی راه گفت: کوثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره‌ ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپ‌تاپش را از کیفش بیرون آورد و عکس‌های کوثر را یکی‌یکی نشانم داد . درباره بعضی هایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضی هایشان هم می‌زد زیر خنده. شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، در منزل پدرخانمش جلسه‌ای بود، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آن‌جا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت . وقتی داشت می‌رفت، پیش من هم آمد و گفت: فلانی این دفعه از کوثر دل بریده‌ام و می‌روم. دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمی‌کرد و حالش متفاوت بود. راوی: احمدرضا بیضائی (برادر شهید)
محمودرضا شکسته بود ‌به راحتی می‌شکست خودش رو . ‌در این خصوصیت اخلاقی ‌در اوج بود. ‌ ‌افتاده و متواضع و بی ادعا ‌آن قدر تمرین کرده بود ‌که خودشکنی ‌برایش آسان شده بود. ‌ ‌وقتی که بعد از بیست سال ‌ ‌اولین بار مربی کاراته اش را دید ‌ ‌خم شد و دست ایشان را بوسید. ‌اوایل دوره پاسداری اش ‌ ‌در تهران از این جور برخورد هایش ‌با مردم زیاد تعریف میکرد ؛ ‌ ‌برخورد هایی که موجب ‌‌علاقه مندی مردم به محمود رضا میشد.