#شهیدآنه🕊
#شهیدهوشنگ_رضایی_خاکی🌷
یک شب یکی از همسایه ها به در خانه ما آمد و نان خواست آن شب ما تصادفاً نان کم خریدیم و مادرم گفت نان ما کم است و او رفت . برادرم که مشغول خواندن نماز بود وقتی نمازش تمام شد گفت : کی بود . مادرم ماجرا را گفت و شهید گفت من امشب شام نمی خورم نان را به او بده و خودش نان را برد در خانه همسایه داد وقتی برگشت گفت : اگر کسی چیزی از شما خواست تا آن جا که از عهده تان بر می آید به او کمک کنید و کار را برای رضای خدا انجام دهید.
🎤راوی: خواهر شهید
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷