eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود. یک بار به حاج آقا گفت: 🔷"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم." حاج آقا گفته بود ↩️الان فقط وظیفه شما این است که آنجا(سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند. 🔷در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد. او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود. یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است! گفتم: "چه شده؟!" نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت. بعد هم گفت: 🔷" در خواب (عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام." 🌹 📘وصال گروه فرهنگی شهید هادی @seedammar
🌹 نان سنگک گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه. چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی. می گفت «...بچه بودم، یه بار نون سنگک خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم. بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم گفت برو بده به شاطر. نونواها بابت اینا پول می دن.» 📚يادگاران، ج۲۲، ص ۲۶
شش درس از شش شهید🕊 : (شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم!) : (به برادر برادر گفتن نیست! به شبیه شدنه!) : ( ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم) : ( شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند) : (سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد) : ( در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید ..) نثار ارواح طیبه شهدا
🌷 گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت . میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به . نونواها بابت اینا میدن.» 🌷 🍃🌹🍃صلوات @seedammar
توی جلسات اگر حس می کرد راه درست دارد کج می شود، رگ گردنی می شد. آستین هایش را بالا می زد و می گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سه جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده ام. درد را هم می فهمم. نمی گذارم راه مردم دور شود.» یک بار هم دو تا از بچه های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پافشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند. 📚 کتاب آقا مصطفا
#خاطره_کاری_مصطفای_شهید توی جلسات اگر حس می کرد راه درست دارد کج می شود، رگ گردنی می شد. آستین هایش را بالا می زد و می گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سه جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده ام. درد را هم می فهمم. نمی گذارم راه مردم دور شود.» یک بار هم دو تا از بچه های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پافشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند. #شهید_مصطفی_احمدی_روشن 📚 کتاب آقا مصطفا #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سـالروز شـهادت شـهید مــصطفی احـــمدی روشــن گرامـی بـاد🌹 📆 تاریخ شهادت: ۹۰/۱۰/۲۱ شادی ارواح طیبه امام وجمیع شهدا 3 صلوات🌹 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌸🍃 شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود. یک بار به حاج آقا گفت: 🔷"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم." حاج آقا گفته بود ↩️الان فقط وظیفه شما این است که آنجا(سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند. 🔷در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد. او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود. یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است! گفتم: "چه شده؟!" نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت. بعد هم گفت: 🔷" در خواب (عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام." 🌹 📘برگرفته از کتاب وصال. اثر گروه فرهنگی شهید هادی
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
♦️ 👌 یه تنه یه گردان بود... 🌷 دانشگاه‌ش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود... همان ایام بود که آقا تو یکی از سخنرانی‌هاش گفتند باید به سمت غنی سازی اورانیوم و انرژی صلح آمیز هسته‌ای بریم. تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوت‌نامه ها و خارج رفتنها. موند پای کار کشور امام زمان... گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چند سال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه... رفت و با خون دل، تاسیسات هسته‌ای نطنز رو راه انداخت...
از آدم‌های سیاسی کشور زیاد انتقاد می‌کرد. می‌گفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش می‌گفتم: تو که هیچ‌کی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ می‌گفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه. گاهی وقت‌ها که دلش می‌سوخت می‌گفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینه‌ی آقا و دردِدل‌هایی رو که نمی‌تونم به کسی بگم، بهش بگم. 🌷
در خواب امام زمان عج را دیدم و ... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 درخواست شهید احمدی روشن از آیت الله خوشوقت"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم." 📌از شاگردان آیت الله خوشوقت بود یک بار به حاج آقا گفت ذکری به من یاد بدهید تا شهید بشوم ،حاج آقا گفته بود:الان فقط وظیفه شما این است که آنجا (سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند. 🔺در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد. او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود. 🌤یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است! گفتم: "چه شده؟!" نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت. بعد هم گفت: " در خواب امام زمان (عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام ." 📚برگرفته از کتاب وصال