#مصطفی_برگزیده_خدا🌸🍃
شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود. یک بار به حاج آقا گفت:
🔷"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم."
حاج آقا گفته بود
↩️الان فقط وظیفه شما این است که آنجا(سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا #ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند.
🔷در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد.
او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود.
یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است!
گفتم: "چه شده؟!"
نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت.
بعد هم گفت:
🔷" در خواب #امام_زمان_(عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام."
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌹
📘وصال
گروه فرهنگی شهید هادی
#کانال_هادیان_دلم
@seedammar
#با_شهیدان 🌹
نان سنگک گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه. چند تا سنگ به نان ها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی.
می گفت «...بچه بودم، یه بار نون سنگک خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم. بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم گفت برو بده به شاطر. نونواها بابت اینا پول می دن.»
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚يادگاران، ج۲۲، ص ۲۶
شش درس از شش شهید🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی :
(شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم!)
#شهید_رسول_خلیلی :
(به برادر برادر گفتن نیست! به شبیه شدنه!)
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن :
( ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم)
#شهید_روح_اله_قربانی :
( شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند)
#شهید_مصطفی_صدرزاده :
(سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد)
#شهید_حسین_معز_غلامی :
( در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید ..)
نثار ارواح طیبه شهدا #صلوات
#خاطرات_شهدا 🌷
#نان_سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه چندتا سنگ به نانها چسبیده بود. مصطفی کندشان و برگشت سمت #نانوایی.
میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛ بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم، گفت برو بده به #شاطر. نونواها بابت اینا #پول میدن.»
#شهید_هسته_ای
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
🍃🌹🍃صلوات
@seedammar
#خاطره_کاری_مصطفای_شهید
توی جلسات اگر حس می کرد راه درست دارد کج می شود، رگ گردنی می شد. آستین هایش را بالا می زد و می گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سه جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده ام. درد را هم می فهمم. نمی گذارم راه مردم دور شود.» یک بار هم دو تا از بچه های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پافشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚 کتاب آقا مصطفا
#خاطره_کاری_مصطفای_شهید
توی جلسات اگر حس می کرد راه درست دارد کج می شود، رگ گردنی می شد. آستین هایش را بالا می زد و می گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سه جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده ام. درد را هم می فهمم. نمی گذارم راه مردم دور شود.» یک بار هم دو تا از بچه های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پافشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚 کتاب آقا مصطفا
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سـالروز شـهادت شـهید مــصطفی احـــمدی روشــن گرامـی بـاد🌹
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#سالروز_شهادتش_گرامی_باد
📆 تاریخ شهادت: ۹۰/۱۰/۲۱
شادی ارواح طیبه امام وجمیع شهدا 3 صلوات🌹
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرج
#التماسدعایفرجوشهادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#مصطفی_برگزیده_خدا🌸🍃
شاگرد اخلاق آیت الله خوشوقت بود. یک بار به حاج آقا گفت:
🔷"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم."
حاج آقا گفته بود
↩️الان فقط وظیفه شما این است که آنجا(سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا #ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند.
🔷در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد.
او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود.
یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است!
گفتم: "چه شده؟!"
نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت.
بعد هم گفت:
🔷" در خواب #امام_زمان_(عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام."
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌹
📘برگرفته از کتاب وصال. اثر گروه فرهنگی شهید هادی
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
♦️ #خاطراتشهدا
👌 یه تنه یه گردان بود...
🌷 دانشگاهش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود...
همان ایام بود که آقا تو یکی از سخنرانیهاش گفتند باید به سمت غنی سازی اورانیوم و انرژی صلح آمیز هستهای بریم.
تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوتنامه ها و خارج رفتنها.
موند پای کار کشور امام زمان...
گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چند سال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه...
رفت و با خون دل، تاسیسات هستهای نطنز رو راه انداخت...
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
از آدمهای سیاسی کشور زیاد انتقاد میکرد. میگفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش میگفتم: تو که هیچکی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ میگفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه. گاهی وقتها که دلش میسوخت میگفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینهی آقا و دردِدلهایی رو که نمیتونم به کسی بگم، بهش بگم.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
در خواب امام زمان عج را دیدم و ...
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#شهیدانه
درخواست شهید احمدی روشن از آیت الله خوشوقت"ذکری به من یاد بدهید که من شهید شوم."
📌از شاگردان آیت الله خوشوقت بود یک بار به حاج آقا گفت ذکری به من یاد بدهید تا شهید بشوم ،حاج آقا گفته بود:الان فقط وظیفه شما این است که آنجا (سایت نطنز) خدمت کنید. خدمت شما در آنجا ظهور آقا امام زمان (عج) را نزدیک می کند.
🔺در کار خیلی اذیت می شد. کارش زیاد بود. کمتر به خانه می آمد اما به خاطر خدا تحمل می کرد.
او در لیست ترور منافقین و صهیونیست ها بود.
🌤یک روز صبح بلند شد، دیدم چهره اش برافروخته است!
گفتم: "چه شده؟!"
نمی گفت اصرار کردم. حال عجیبی داشت.
بعد هم گفت:
" در خواب امام زمان (عج) را دیدم. امام به من فرمودند: من از شما راضی ام ."
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚برگرفته از کتاب وصال