eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
 _شهید  جنس غمش  با   فرق می کند ؛  پدر بی صدا  کمرش خم می شود  و اینکه میداند  حسین(ع)چه کشید  بالای سر علی اکبرش... 
هیچ تیری برپیکر شهید اصابت نمی کند ، مگر آنکه اول ازقلب مادرش گذشته باشد . یعنی؛ اول قلب مادرشهید ، شهید میشود... #مادر_شهيد #شهید_محمدرضا_فخیمی
#معرفی_شهید #پاسدار_شهید_تخریب_چی #مدافع_حرم_علیرضا_قبادی متولد 5 اردیبهشت سال 67 ساکن کرج #مادر_شهید_مدافع_حرم_علیرضا_قبادی: پیش از دیدار با فرزندم، به شهادت رسید #مادر_شهید : ✔️با اصرار علیرضا مقدمات حضور من و برادرش را برای دیدار و زیارت حرم حضرت زینب (س) فراهم کرده بود, وسایلم را جمع کرده و آماده رفتن به سوریه بودم که #خبر_شهادتش را برایم آوردند. #ایام_شهـادت🕊🍃 #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔻مادر شهید مدافع حرم از شهدای مدافع حرم استان خوزستان و دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست. 🔰این که از بهمن ماه سال ١٣٩۶ داغ فرزند شهیدش را دیده بود بیش از این فراق، را تاب نیاورد و همزمان با بیست و یکم ماه مبارک سالروز شهادت حضرت امام علی علیه السلام رخت از جهان فرو بست. 🔗 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
💢شاید دور از  حقیقت نباشد وقتی می گویند همه شبه هم هستند👥 نگاه به زندگی مهدی عزیزی که عزیز محله ای بود خالی از این واقعیت نیست؛ واقعیتی که گره خورده به شد در ساخت مسجد محل، مکبر بودنش و روزه هایی که بر خود از 9 سالگی کرد. 💢فعالیتش هایش در او را شیفته حضور در سپاه کرده بود لذا پس از پیش دانشگاهی در دانشکده افسری ثبت نام کرد📝 و تا سال سوم ادامه داد. آنطور که می گوید مهدی تنها متعلق به خانواده اش نبود❌ بلکه برای همه دلگرمی بود. 💢هیچ وقت از کارهایش که برای انجام میداد سخن به میان نمی آورد و هر بار خانواده از او جویای می شدند حرف را عوض می کرد☺️ 🌷 🌹🍃صلوات http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
✅ #مادر_شهید مدافع حرم #عارف_کایدخورده 💢آقاعارف سه بار اعزام شد. دو بار در سال ۹۴ و بار سوم هم همین چند ماه پیش بود. اوایل من مخالفت می‌کردم و آگاهی زیادی از اصل ماجرا نداشتم. قبل رفتنش خیلی برایم توضیح می‌داد که باید برای #امنیت کشور باید برویم. من مخالفت می‌کردم و می‌گفت کسی که مسلمان و محب #اهل_بیت باشد این‌طور مخالفت نمی‌کند. برایم توضیح می‌داد اگر اعتقاد و عشق نباشد هیچ کس وارد این راه نمی‌شود. می‌گفتم آنجا چه کاری می‌خواهی انجام دهی؟ می‌گفت بروم ببینم چه کاری می‌توانم بکنم. بدنش آماده بود و دوره‌های لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم. گفت می‌روم کفش رزمندگان را واکس بزنم. من می‌گفتم اگر می‌روی کفش‌های رزمندگان حرم بی‌بی‌زینب را واکس بزنی پس برو عزیزم. مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود. بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دوی‌مان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم دلم می‌خواهد باز هم ببینمت. از زیر قرآن رد شد و برگشت گفت: «گر نگهدار من آن است که من می‌دانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد». این جمله‌اش هر روز در ذهنم می‌پیچید. هر روز برایش #صلوات می‌فرستادم و آیت‌الکرسی می‌خواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آن‌قدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا به‌حال او را این‌گونه ندیده بودم. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هم رزمانش میگفتند علی گفته هر وقت بر گشتیم همه ی شما را دعوت میکنم به خانه ام و بعد از آن دسته جمعی به زیارت علیه السلام می رویم. دوستش گفت علــی بر نگشت، اما حاج خانم شما میدانید که اسم شهیدتان تا هم رفته است؟ فکر کرده بودند که علی از بچه های مشهد است و اسمش جزو شهدای مشهد رد شده بود. بعد از آنکه از این موضـوع مطلع شدم، به مشــهد رفتم و سلامش را به آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام رساندم. وقتی برگشتیم حدود یک هفته بعد، دو نفر از خدام حرم امام رضا علیه السلام به خانه ی ما آمدند و گنبد آقا را آوردند منزلمان. من هم جریان را برایشان تعریف کردم. ▪️نقل از مدافع حرم 📸شهدای مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ، برای من یک روز ، مثل تمام روزهاست ؛ ولی برای او ! یک قرار است ... و یک دل تنگ... و بوسه ای که هر هفته مینشاند، بجای گونه ی پسر، به روی سنگ. 📿بر دامن مادر شهيدان 🎬 شعرخوانی مادر شهید مدافع حرم حاج بر مزار فرزند شهید در 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
از وقتی ازدواج کرده بود،قناری وسُهره‌هایش را هی کم وکمتر می‌کرد.محدثه می‌گفت:«دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.»از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود،یک سُهره مانده بودبرایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر،قبل رفتنش برد بامحدثه‌سادات رهایش کرد. شب،وقتی می‌خواست برود،با همه که آمده بودندبرای بدرقه‌اش،تک به تک خداحافظی🤝ودیده‌بوسی کردو آخر از همه،خم شدوکف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان.دست‌هایم راحلقه کردم دورگردنش😔و یک دل سیربویش کردم. درِگوشم گفت:«ننه!دعا کن شهید⚘برگردم...»و زل زدتوی چشم‌هایم😊وگفت:«اگر شهید شدم،رخت سیاه نپوش ونگذار کسی رخت سیاه بپوشد.توی مجلسم جای خرماوحلوا،شیرینی و شکلات خیرات کنید...»وتنگ در آغوشم کشیدولحظه‌ای بعد،از حلقه دست‌هایم بیرون خزیدو رفت که رفت...» برشی از 📚 به روایت حکیمه غفوری 🌹شهید صادق عدالت اکبری مدافع حرم،دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی 🌷🌷🌷🌷🌷  
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🔻تک فرزند بود و دردانه‌ی پدر و مادر. دلش گیر جهاد اطراف (س) بود طوری‌که حتی تک فرزند بودن و تنها بودن پدر و مادر هم نتوانسته بود شوق او را برای رفتن کم کند. اصرارهایش برای رفتن تمامی نداشت، از طرفی هم کسی از آرزوی او باخبر نبود و همه خیال می‌کردند او یک بسیجی است که مسئول گروه جهادی است. اما محمد منتظر بودن را در عمل معنا کرد و با رجز "بابی انت و امی یا اباعبدالله" رضایت نامه رفتن را گرفت و خود را به کاروان عمه‌ی سادات رساند. در نبودنش جای خالی‌اش حس می‌شد و گوشه به گوشه‌ی شهر دلتنگ فعالیت‌های محمد بود. فعالیت‌هایی که همه‌شان سرچشمه‌اش شیرپاک مادر و نان حلال پدر است. هادی‌نژاد زنی است که سخنانش در روز تشییع پیکر دردانه پسرش خود رجزی بود برای تمامِ . پای صحبت‌های مادرش که می‌نشینی از خوابش برایت تعریف می‌کند؛ همانی که آمده بود و محمد را از مادرش طلب کرده بود. چند روز بعد پسرش هوای رفتن کرده و مادر نیز با ذکر (س) بساط رفتنش را مهیا می‌کند. محمد به آرزویش رسید، هم شد و هم شهید. به دوستان پیوست و افتخار فدایی دادن در راه خدا را نصیب پدر و مادرش کرد. جوانِ کشور حسینی‌وار زندگی کرد و حسینی‌وار نیز به استقبال شهادت رفت؛ یعنی حقیقتِ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمدِِ و آل محمد". امروز سالروز اوست و همه ما محتاج نیم‌نگاهی از قافله‌ی شهداییم، ادرکنی ایها الشهید💔 📸شهید مدافع حرم 🗓تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۳ 🗓تاریخ شهادت: ۱۷ آذر ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت: حلب، سوریه 🥀مزار شهید: خوزستان، گلزار شهدای آغاجری 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🔻نقل از مدافع حرم حجت الاسلام شیخ 💢متوجه شدم که از درآمد خود به نیازمندان کمک میکند، به او گفتم درآمد تو اندک است، چرا آن را برای دیگران هزینه میکنی در حالی که خودت نیاز داری؟ خندید و جواب داد مادر پولی که در راه خدا برود چند برابر آن برای انسان بر میگردد، نگران نباش من درمانده نمیشوم. 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
خواب مدافع حرم 🔻درد فراق و دوری احمد برایم رنج‌آور شده بود و گاهی سخنان اطرافیان بر دردم می‌افزود؛ تا این‌که شبی در عالم رویا، احمد را در کنار بانویی پوشیه زده، خوشحال و سبکبار دیدم. آن خانم علت بی‌تابی را جویا شد و خطاب به من گفت: فرزندت در جوار من و در قرار دارد و در همان لحظه با دستان خود، قلب سوزان مرا لمس کرداز آن پس آرامش و طمأنینه بر من غالب شد و قلبم التیام یافت. 🗓شهادت ۱۷ خرداد ۹۵ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
◾️نقل از مدافع حرم 🔻چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه. باهاش مخالفت کردم و گفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.... شب که خوابیدم سلام‌الله‌علیها را در خواب دیدم که پسرمو ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم. وقتی خبر شهادت محمد را شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب سلام الله علیها محمد منو انتخاب کرده بود‌... 🗓شهادت ۱۷ آذر ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
▪️نقل از مدافع حرم «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» 👈پسرم همیشه از من خواهش می‌کرد دعا کنم توفیق شهادت نصیبش شود، اما برای من حتی فکر کردن به شهادت سید فاضل سخت بود. بعد از فتح بوکمال سید فاضل بنا نداشت به سوریه برگردد، چرا که قسمت اعظم کارها تمام شده بود؛ اما یک شب خوابی می‌بیند و تصمیمش تغییر می‌کند، در خواب می‌بیند سلام الله علیها می‌فرمایند: ملت‌های دیگر از افغانستانی‌ها و پاکستانی‌ها از ما دفاع می‌کنند تو که فرزند ما هستی دیگر نمی‌آیی؟ 🗓شهادت ۸ بهمن ۹۶ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
اگرهنوزعکس‌‌کسی‌رانبوسیده‌‌ای بدان‌که‌هرگزعاشق‌‌اش‌نبودی...!
ورزشکار خوزستانی مدال طلای خود را در چهارمین سالگرد شهید مدافع حرم به اهدا نمود. که در ششمین المپیاد ورزشی بانوان کارگر در رشته به مقام نخست دست یافته بود مدال قهرمانی خود را به خانواده شهید اهدا نمود. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
مادر صبور م مهربان سردار سرلشکر فرمانده قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام صادق علیه السلام معروف به پس از سال‌ها فراق فرزند، آسمانی شد و به دیدار فرزند شهیدش شتافت. ‌ زنده‌یاد زکیه اهوازیان ملقب به ننه علی، مادر صبور و مهربا شهید از روزهای گذشته در بیمارستان امیرالمومنین علیه السلام اهواز بستری شده بود و چند روزی تحت مراقب پزشکان بود ولی بیش از این دوری فرزند را تاب نیاورد و در آستانه سالروز شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها به دیدار او رفت. ‌ علی هاشمی از روز چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷ داغ فرزند را دیده بود ولی سال‌های سال چشم‌انتظار بازگشت پیکر پاک او بود تا اینکه پس از ۲۲ سال خبر شناسایی او را دریافت کرد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ فرزند خود را در آغوش کشید. ‌ ای آسمان‌! به جلوه‌ی خورشید خود مَناز ستاره‌ای‌ست‌که‌خورشیدپرور است ‌ روحش شاد و با صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها محشور باد. ‌ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩به مناسبت وفات مادر سردار رشید شهيد 🎥لحظه اولین دیدار با پیکر فرزند شهیدش بعد از ۲۲ سال گمنامی، اردیبهشت ۱۳۸۹ رجعت پیکر 🌹شادی روحشان صلوات 🌹 ✨و حال، دیدارشان در بهشت دیدنی‌تر است. 🛕یادِمــانِ‌شَهیـــدعلی‌هاشِمی؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ مدافع حرم : عارف با رزق و نان حلال بزرگ شد و زمانی که باردار بودم با این که سِنی نداشتم همیشه سعی می‌کردم باشم و حتی موقع شیر دادن پسرم هم سعی می‌کردم داشته باشم و حلال و حرام را رعایت کنم و عارف را با تا جایی که می‌توانستم آشنا کنم و برای همین همواره در حال مطالعه بودم تا بتوانم عارف و خواهرش را در حد توان با خصوصیات اهل بیت آشنا سازم و برای همین سعی داشتم داستان زندگی اهل بیت را به شیواترین نحو برای آنان تعریف کنم و داستان مورد علاقه فرزندانم همیشه مربوط به زندگی و و سلام الله علیهم بود. یادم است حتی وقتی بزرگ شدند خیلی راحت تحت تاثیر روضه‌ها بودند و می‌دانستند واقعا رزق می‌دهد. فرزندانم را اینگونه بزرگ کردم. 🗓شهادت ۲۷ آبان ۹۶ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان