هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
•
میگفت فلانی هم در آن تاریخ آنجا بوده، به تاریخ بیست و یکم دیماه هزار و سیصد و نود و چهار! همان روزی که بقیه شهید شدند و او سوار بر موج انفجار به همراه نیم تنهی شهیدی به بالای درختی پرتاب شد
حالا دیگر دریا شده بود و بعد از انفجار کلی موج توی سرش داشت!
دست رفیقاش را گرفت تا از توی موجها نجات دهد، با هم از درخت پایین پریدند، هرچند، این نیم تنه دیگر برای او رفیق بشو نبود، رفیق بشو بود؟!
شما درختان آنجا را ندیدهاید، درخت که نیستند، نهالهایی هستند از آب گل در آمده، با تنی باریک که بدترین جا برای پناه گرفتن هستند، گفتم بدترین جا؟! نه! آن روز تنها جا برای پناه گرفتن بودند
دور نشویم، او با نیم تنه رفیقاش پایین میپرد و چند قدم میدود و وقتی میبیند که نیمی از رفیقاش را روی خاک میکشد و نیم دیگرش را هرچه میگردد توی موجهای سرش پیدا نمیکند بیهوش میشود
سکانس بعدی بیمارستان است، او توی موجهای سرش یا نه، توی تقویم شناور مانده بود، تقویم گیر کرده بود روی
روز انفجار، روی۱۳۹۴/۱۰/۲۱ و ماهها هرچه تقویم را ورق زدند هنوز همان روز بود و عبور نمیکرد، او از قتلگاه بیرون نیامده بود!
دکترها گفتند باید او را به آن قتلگاه برگردانید
میگفت سالها بعد او را توی شاه عبدالعظیم دیدم، توی حرم!
حالش را پرسیدم، اشک ریخت و گفت و گفت و گفت: نصف شبها دریا طوفانی میشود و موجها دوباره شناورم میکنند، صبح میبینم دختر ۳ سالهام را زیر باد کتک گرفتهام
هر چه بگویند و بگویم باز به این جمله میرسم: و ما ادراک خانطومان!
این عکسها را به تاریخ۲۳آذر۱۴۰۰ در همان مکان از خانطومان گرفتم، جایی که در آن روز سیزده شهید روی دستمان گذاشت، شهیدانمان:
مرتضی کریمی، مجید قربانخانی، عباس آبیاری، محمد اینانلو، عباس آسمیه، امیرعلی محمدیان، علیرضا مرادی، حسین امیدواری، مصطفی چگینی، میثم نظری، مهدی حیدری، محمد آژند، رضا عباسی
موشک و گلولهاش را آنها خوردند، قصهاش به ما رسید
#محمد_مهدی_همت
۲۲ دیماه ۱۴۰۰
پن
حسین امیدواری گفت خواب دیده و در خواب، حضرت رقیه ۱۳نفر را جدا کرده اند، دقیقا همین ۱۳نفر
@seedammar