💠شهید کاوه الگوی مدافعان حرم بود
🔰شهید ابوعلی( #مرتضی_عطایی) شباهت بسیاری به سردار کاوه داشت♨️ مثلا در قد و قامت این دو در یک حد بودند و حتی شاید از نظر وزن جسمانی هم #یکسان بودند👌
از لحاظ روحی و اخلاقی این دو دلاور شهید🌷 بسیار بهم #شباهت داشتند
🔰از لحاظ نظم و التزام به رعایت قانون⚠️
از لحاظ برخورداری ازچهره ایی #خندان و متبسم همیشه هر دو لبخند به لب داشته 😊و گشاده رو و گشاده دست و #کریم بودند
🔰از لحاظ شیک پوشی👕 و پاکیزه پوشی هر دو خیلی خوش لباس و خوش تیپ بوده و حتی در #خط_مقدم هم این را رعایت میکردند✅
از لحاظ تکنیک و #تاکتیک در عملیات،
از لحاظ موقعیت شناسی و #ولایت_مداری
🔰طوری که خاطرم هست در #والفجر_نه زمانیکه شهید کاوه🕊 وارد سنگر شد ننشسته و رفت بیرون علت را جویا شدیم گفت سنگری که عکس #امام نداشته باشد ناقص است🚫
🔰 #ابوعلی هم همیشه روی لباسش ازسمت قلبـ❤️ تصویر حضرت آقا را میگذاشت و زمانیکه عربی از اهل #سوریه از او پرسید این عکس چیست که همیشه همراه اوست گفت:این عکس نیست باتری 🔋هست که قلبم را بکار میاندازد
🔰از لحاظ مردم داری و رعایت حال نیروهای تحت امر و بسیاری موارد دیگر …⚡️اما نکته برجسته ایی را که قصد دارم اینجا بازگو کنم #اکثر شهدای قدرتمند ما در جبهه مقاومت مانند ابو علی یا رضا سنجرانی (کرار) که در خطوط مقدم نبرد در #سوریه حماسه های ماندگاری آفریدند به شخص بنده اذعان میکردند که کاملا از #شهیدمحمودکاوه این سردار بی بدیل الگو و سرمشق میگیرند👌.
🔰یعنی وقتی اینها در جبهه های متعددی مانند ✓لاذقیه، ✓دیرالزور، ✓حلب و ......وارد عملیات میشدند کاملا به سبک و شیوه #نبردهای شهید کاوه که در کردستان حماسه ها آفرید عملیات میکردند و اتفاقا #تیپ عمار یاسر با همین شیوه همیشه پیروز بود✌️ و تمام خط ها را شکست.
🔰این برای بنده مایه خوشحالی بود چون خودم بعنوان #فرمانده این تیپ در سوریه سی سال پیش #معاون شهید کاوه🌷 بودم و با این شیوه جنگیدن زندگی کردم ⚡️اما این جوانها هم پس از گذشت سی سال آمدند و #عیناً راه و شیوه جنگیدن #کاوه را در سوریه پیاده کردند و الحمدالله به موفقیت هم رسیدند
#شهید_محمود_کاوه
#شهید_مرتضی_عطایی
🎤راوی: #سردار_علی_صلاحی
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed
🔸یکی از بچه ها به شوخی #پتویش را پرت کرد طرفم، اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه، کم مانده بود سکته کنم😰 سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد
🔹با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند🥺 چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، #جوابش را بدهم، او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم💔 سرش و بعد از سالن رفت بیرون.
🔸این برخورد از صد تا تو گوشی برایم سخت تر بود😓 در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، همان طور که #می_خندید گفت: مگه چی شده⁉️ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
🔹همان طور که #خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا #کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست☺️ چنان مرا شیفته خودش کرد❤️ که بعدها اگر می گفت: #بمیر، میمردم.
#شهید_محمود_کاوه🌷
🌹🍃🌹🍃صلوات
🌷🕊🥀🌺🥀🕊🌷
#مثل_شهدا
#یاد_یاران
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_محمود_کاوه
یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم .
اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر #کاوه .
کم مانده بود سکته کنم
سر #محمود شکسته بود و داشت #خون می آمد .
با خودم گفتم : الان است که یک برخورد #ناجوری با من بکند .
چون خودم را بی #تقصیر می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم .
او یک #دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو #زخم_سرش و بعد از سالن رفت بیرون .
این برخورد از #صد تا توگوشی برایم سخت تر بود .
در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه #حرفی بزن
همانطور که #می_خندید گفت : مگه چی شده؟
گفتم : من زدم #سرت رو شکستم ، تو حتی #نگاه نکردی ببینی کار کی بوده
همان طور که #خونها را پاک می کرد ، گفت :
این جا کردستانه ، از این #خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان مرا #شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت #بمیر ، می مردم .
#روحش_شاد
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣