فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ماجرای شنیدنی هدیه جالب یک دانشآموز به شهید حسین خرازی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
#کلام_شهید
🌹شهید ابراهیم هادی
ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.
بارها به من می گفت:
💓طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند
💓می گفت:
این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.
بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره
💓آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌸 زینب اولین نفر از خانوادهاش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد و چادرش باعث کینهی دشمن شد؛ منافقین تو یه کوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گرهی روسریش رو کشیدند تا به #شهادت رسید در حالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت.
هشتم خردادماه سالروز تولد شهیده #زینب_کمایی
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
: #کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_پنجاه_و_هشتم « دوران جهاد » [دستنوشته های شهید و خاطرات دوستان] کل دوران
سادات سجادی:
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_پنجاه_و_نهم
"خبرشهادت"
✅ راوی:مادر شهید
سه ماه بود که احمد به جبهه رفته بود.
به جز یکی دوتا نامه✉️،
دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمد بودم...
به بچه ها گفتم :
خبری از احمد ندارید❓من خیلی نگرانم.
یک روز دیدم رادیو مارش
عملیات پخش می کند.
نگرانی من بیشترشد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود...
مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند اما واقعا هیچ کس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند.
همه می دانستند احمـد بهترین و کم آزارترین فرزند من بود.
خیلی اورا دوست داشتم...
حالا این بی خبری
خیلی من را نگران کرده بود.
مرتب دعا می خواندم و به یاد احمد بودم.
تا اینکه یک شب درعالم خواب دیدم
کبوتری سفید🕊 روی شانه ی من نشست.
بعد کبوتر دیگری🕊 درکنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پرکشیدند...
حیرت زده از خواب پریدم،نکند که این دومین پرنده؛
نشان از دومین شهید خانواده ی ماست⁉️❗️
اما نه ان شاءالله احمد سالم برمیگردد...
دوباره خوابیدم.این بار چیز،عجیب تری دیدم.
این بار مطمئـن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید...در عالم رویا مشاهده کردم که
#ملائکـه_ی_خدا به زمین آمده بودند‼️
هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکـه است.
آن ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمد علی را در آن سوار کردند.
بعد هم همه ملائک به همراه احمد به آسمان ها رفتند...
روز بعد چندنفر از همسایه ها به خانه ی ما آمدند و سراغ حسیـن آقا را می گرفتند‼️
گویا شنیده بودند که شهیــد محلاتی شهیــد شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده...
من می گفتم حسیـن آقا در خانه است من ناراحت احمد علی هستم...
آن روز مادر شهـید جمال محمدشاهی را دیدم.
این مادر گرامـی را از سال ها قبل درهمـین محله می شناختم.
ایشان سراغ احمد علی را گرفت.گفتم :
بی خبرم..
نمی دانم کجاست.
سیـده خانم مادر شهیدجمال،هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد.
ایشان گفت:
در عالم خواب به نماز جمعه ی تهران رفته بودیم .
آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت...
بعد اعلام کردند که #امام_زمان(عج)🌹
تشریف آوردند و می خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند‼️
من به سختی جلو رفتم .
وقتی خواستند #نام_شهـید را بگویند خوب دقت کردم .
از بلند گو اعلام کردند:
" #شهیـد_احمد_علـی_نیـری"
خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانه ی ما زیاد شده.
پسرم مرتب می آمد و می رفت...
ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهیـد محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیدند.
و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت
"احمد علی" را اعلام کردند.
مراسم تشیع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عباراتی که ایشان در وصف پسرم فرموندند خیلی عجیب بود...
بعد از اینکه حضرت آقا این حرف ها را زدند دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند...
عجیب اینکـه پسر من در خانه که بود یک زندگی #بسیار_عادی داشت.
اما هیـچ گاه از او #مکروه ندیدم؛چه رسد به #گناه🚫...
احمد رفت،اما می دانستم که اهل این دنیا نبود او در این جهـان ماندنی نبود.
او هر لحظه آماده ی رفتن بود.خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد...
بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم .
چندین جلد کتاب📚 بود که همه را به حوزه ی قم تحویل دادیم...
یکی از علما می گفت:
این کتاب ها برای چه کسی بوده ❓
این ها حتی برای طلبه ها سنگین است!
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سردار...
چند ماهیست که از شهادت شما میگذرد، و در این مدت دنیا روی آرامش بر خود ندیده
۲۱۵کشور درگیر کرونا هستند و مزید بر این مشکل تظاهرات جهانیست، آمریکا، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، اسلونی، لهستان، آلبانی، برزیل، هند، چین و...
انگار لنگر امنیت و آرامش جهان را زمین زدند
و ما چقدر دلتنگتیم...
@Ebrahimhadi-سه دقیقه در قیامت04.mp3
9.14M
🎙 #کتاب_صوتی سه دقیقه در قیامت
💫قسمت سوم: پایان عمل جراحی
@seedammar
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
برداشتهایی از سیره امام خمینی ج ۳، ص ۴۲.
امام زمانی شو👇👇👇👇
# @mahdaviyat50
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
#سلام_مولای_مهربانم 💗
سلام خورشیدِ ما❤️
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ الزَّمان🌿
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ☘️
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠 #مهدوی
@mahdaviyat50
قامتِ دین
راست خواهد ماند
تا وقتی که سـروهـا ؛
روبرویِ یکهتازی تبر میایستند ...
عراق...
تصویر دیده نشده از
#حاج #قاسم_سلیمانی ✨
و شهید #ابومهدی_المهندس و شهید #حسین_پورجعفری
🇮🇷 صلوات
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
نام و نام خانوادگی: #مهدی_صابری
تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴
تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
سمت: فرمانده گردان حضرت علیاکبر (ع) از تیپ فاطمیون
همه او را به یک دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علیاکبر (ع) بود. هر جا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یکگوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلیشان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد، همین هم شد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند. پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای لشکر فاطمیون همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با حضور مردم شهر مقدس قم تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد
#شهادت_هنر_مردان_خداست🌹🌹
🇮🇷صلوات 🌷🍃
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دل_بده ❤️
حاج حسین یکتا میگفت :
توصیه میکنم
جوانها اگر بخواهند
از دستِ شیطان راحت شوند
••|عشق به شهادت|•• را
در وجود خود زنده نگه دارند...
بقولِ شهید حاج امینی
خُدایا عاشقم کن ...
🌹 صلوات🌷🍃
@seedammar
#گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
❌دماغ عملی تو اینجا چیکار میکنی😮❌
آقای ندافی(یکی از همرزمان شهید نوری) که به سوریه رفته است.
ایشون هم استانی شهید نوری هستن؛ میگویند:
موقع اعزام به سوریه؛ بابک را دیدم. جوان #زیبارو و خوش سیما ، به او نمیخورد مدافع باشد.
جلو رفتم و به بابک گفتم:" تو اینجا چیکار میکنی دماغ عملی؟؟
تو الان باید در خیابان گلسار رشت بگردی و خوش بگذرانی، نه در سوریه که غیر از توپ و تفنگ خبری نیست."
بابک نگاهم کرد؛ چشم های زیبایش را به من دوخت. منتظر جوابی بودم اما چیزی نگفت!! سکوت کرد و سکوت. فقط لبخند زد...
لبخندی که بعدها مرا شرمنده کرد..
#رفیق_شهیدم
🌷 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبا و دیدنی "نمیشه باورم" با صدای سید رضا نریمانی در رثای حاج قاسم سلیمانی 🖤
پیکر صدپاره پاشو، حضرت ارباب اومده...
چیه این داغ که هرچی زمان میگذره آروم نمیشه 😔
@seedammar
#عاشقانه_شهدا 💞
_کجا میری؟!!
+بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟
_بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم.
+عراق!
_میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟!
+رشته ای بر گردنم افکنده دوست!
_زدم زیر گریه...
+کاش الان اونجا بودم عزیز.
_که چی بشه!
+آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی!
_لذت میبری زجر بکشم؟!
+بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش!
_گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.
به روایت همسر شهید
📚کتاب اسم تو مصطفاست
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
🌷 @seedammar
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
همیشه آیهي ، «وَ جَعَلْنا...» را زمزمه می کرد
گفتم :
آقا ابراهیم ! این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه ، اینجا که دشمن نیسٺ !
نگاه معنا دارےکرد و گفٺ :
دشمنےبزرگتراز شیطان هم وجود داره
🌷شهید ابراهیم هادی 🌷
@seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ابومهدی از کالاهای آمریکایی استفاده نمیکرد...
🔹 وقتی به حاج «ابومهدی المهندس» فرمانده شهید حشد الشعبی و مقاومت اسلامی عراق، حین بازدید از خطوط نبرد با داعش نوشابه خنک "کوکا کولا" تعارف میشود، از نوشیدن آن خودداری نموده و میگوید: نمیخواهم، این آمریکایی است. دوغ عراقی مینوشم که بهتر است.
نشر حداکثری با شما
@seedammar
حرم ندارد یعنی هنوز می ترسند
از این که دست توسل به دامنش برسد
#هشتم_شوال سالروز تخریب قبور ائمه
در قبرستان بقیع
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_420209477.mp3
6.76M
#مناجات با امام زمان(عج)
🎵یکی بگه کی آقا برمیگرده؟؟
🎤جواد #مقدم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💠 #مهدوی
⚜️ @mahdaviyat50
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_پنجاه_و_نهم "خبرشهادت" ✅ راوی:مادر شهید سه ماه بود که احمد به
سادات سجادی:
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_شصت
«بوی خوش»
[حاج مرتضی نیری]
نوروز ۱۳۶۵ 🗓 از راه رسید.
مراسم چهلم احمد آقا نزدیک بود.
برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر
عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا علیهاالسلام شدیم.
سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم.
بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه ۲۴ رفتیم.
کسی در بهشت زهرا علیهاالسلام نبود
نم نم باران 🌨 هم آغاز شده بود.
باخودم گفتم :
کاش یکی دونفر دیگه هم برای کمک می آوردیم.
همان موقع یک جوان،که شال سبز به گردن انداخته بود،جلو آمد و سلام کرد❗️
بعد گفت :
اجازه می دید من هم کمک کنم❓
ما هم خوشحال شدیم و گفتیم :
بفرمایید😊
من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمد اقا داشتم را مرور میکردم.
من پسرعمو و داماد خانواده ی آنها بودم که از زمان کودکی هم با هم بودیم.
هر بار که به روستای آینه ورزان می رفتیم شب و روز باهم بودیم.
با خودم گفتم :
احمد چهل روز پیش شهیدشده.
مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️
دوباره سرم را داخل قبر کردم.
گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند.
سنگ را سرجایش قرار دادیم.
تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم.
وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم.
من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است.
باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم.
اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود.
با خودم گفتم :
احمد چهل روز پیش شهیدشده.
مگر نمی گویند که جنازه بعد از چند روز متعفن می شود⁉️
دوباره سرم را داخل قبر کردم.
گویی یک شیشه عطر خوش بو را داخل قبر او خالی کرده اند.
سنگ را سرجایش قرار دادیم.
تابلو را نصب کردیم و مزار احمد آقا را برای مراسم چهلم آماده کردیم.
وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم و به قبر او خیره شدم.
من اطمینان داشتم که پیکر احمد آقا مانند بقیه اولیا الله سالم و مطهر مانده است.
باران شدید شده بود. من ایستاده بودم و حسابی خیس شدم. آقا مجید صدایم کرد و به سمت ماشین برگشتم.
اما فکر آن بوی خوش از ذهنم خارج نمی شد،بوی خوشی که با هیچ یک از عطر های دنیا قابل مقایسه نبود.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
يَومَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ المَبثُوثِ
روزی که مردم مانند پروانه های پراکنده
به هر سو ميدوند.
القارعه/۴
- وقتی هیچ کجا
برای ماندن
امن نیست !
- جز آغوش تو ..! #خدا
@Ebrahimhadi-سه دقیقه در قیامت05.Mp3
13.26M
🎙 #کتاب_صوتی سه دقیقه در قیامت
💫قسمت چهارم: حسابرسی
@seedammar