🌟درمحضر شهید 🌟
🔮 اتاق كوچكى از ساختمان نهضت سوادآموزى اهواز در اختیار سید حسین بود، ایشان و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتم. یكى از شب ها، من و حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم.
📖 نیمه هاى شب بود كه نهج البلاغه می خواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشك می ریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت.
📝 من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه اى است كه حضرت على علیه السلام در فراق یاران باوفایش ناله می كند و می فرماید:
❓ #أین_عمار؟
❓ #أین_ذوالشهادتین؟
❓كجاست عمار؟
❓كجاست...
#شهیدسید_حسین_علم_الهدی🌷
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🔰شهیدی که مانند #حضرت_عباس شهید شد
🔸ماجرای شهادت شهید مدافع حرم #محمدرضا_علیخانی
🔗تصویر را ملاحظه کنید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه ونهم 🔶 #زمزمه_جدایی برخی از شبها پس از مراسم به ه
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت شصت
🔶 #نیمه_شعبان
براي شب نيمه شعبان کارها هماهنگ بود. قرار شد ابتدا سينا، كه آنوقت پنج ساله بود، بخواند و بعد چند نفر از دوستان. آخر هم خود سيد مداحی كند و مولودی بخواند.
همه چيز برنامه ريزی شده بود. سيد مجتبی قبل از ظهر به بیمارستان رفته و عصر در منزل بود. حال خوبی نداشت. خیلی ضعیف شده بود.
غروب بود. براي مراسم سينا را آوردم. مراسم با خواندن او شروع شد. همه چيز طبق برنامه پيش ميرفت. نوبت رسيده بود به خود سيد. اما خبری از او نشد.
همه منتظر بودند؛ اما نیامد. برای اولین بار مراسم بدون سيد به پايان رسيد. ناراحت بودم که چرا نیامده. آخر مراسم به ما خبر دادند سيد حالش بد شده و او را دوباره به بيمارستان برده اند. بچه ها هم برايش دعا كردند.
آخر شب رفتم بيمارستان پيش سيد. صبح او را مرخص كردند و به خانه آوردند. اما دوباره حالش بد شد و به بيمارستان منتقل شد.
خودم را به بيمارستان امام خمينی ساری رساندم. سيد اوضاع خوبی نداشت.
ميگفتند دست و پاهايش ورم كرده. بدنش كبود شده و ...
ميخواستم او را از نزديك ببينم. اما اجازه ندادند. طاقتم تمام شد. شروع كردم به داد و فرياد! من سید را خیلی دوست داشتم.
خیلی به او وابسته بودم. با اینکه پسردایی ام بود و از كودكی با هم بزرگ شده بوديم، اما به نوعی معلم و استاد من نیز بود.
در جبهه هم با اينكه در يك منطقه نبوديم ولی سعي ميكرديم طوری مرخصی بگيريم كه همديگر را ببينيم. بعد هم داماد خانواده علمدار شدم. ما همیشه با هم بودیم.
اما حالا سيد در آن وضع قرار داشت. نميدانستم چه کنم. با سر و صدای من سيد مجتبی متوجه حضورم شد. خودش واسطه شد كه بروم پيشش. روپوش و ماسك زدم و رفتم به ديدن يار. روز نیمه شعبان را در کنار سید بودیم. روز بعد دوباره به بیمارستان رفتم. نگاه به چهره سید عید من را عزا کرد. فشار سيد روی چهار بود. يكی از كليه هايش از كار افتاده بود. كليه ديگرش هم به درستی عمل نميكرد. طحال را هم قبلًا برداشته بودند.
به علت نداشتن طحال، بدن سيد در برابر بيماريها ضعيف شده بود. آنقدر سم در خونش زياد شده بود كه كبد و ريه هم درگير شده بود.
از سوی ديگر عوارض شيميايی وضعيت را بدتر كرده بود. سيد با تمام وجود درد ميكشيد، اما فقط لبخندی ميزد و هرچند لحظه یک بار ميگفت يا زهرا سلام الله
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
💔آی شهدا تفحصم کنید...
گاهے باید آدم خودش را تفحص ڪند... پیدا ڪند. خودش را ...دلش را ...عقلش را ...
گاهے در این راه پر پیچ و خم
مردانگے ، غیرتــ ، دین ، عزتــ ، شرفـــ ، تقــوا
را گم مےڪنیم ...
خودمان را پیدا ڪنیم
ببینیم کجاے قصہ ایم
ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم
ڪجا بہ درد آقا خوردیم
ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم
ڪجا مثل شہید دستواره
اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم
ڪجا مثل شهید ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم
کجا مثل شهید محمود رادمهر برای خانواده بیبضاعت کار کردیم بدون اینکه کسی بفهمه ...
بہ قول بچہ هاے تفحص
نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س)
خودمان را دودستے بسپاریم به دست بےبے پهلو شڪسته قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان علے ...
تا دستمان را بگیرد
نگذارد در این دنیاے پر گناه
غافل بمانیم غافل بمیـــــریم
شهدا گاهی نگاهی ..
حال دلم عجیب گرفته
حالو هوای جمع شهیدان آرزوست..
#اللهم_ارزقنا_شهادت
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
93832eafe010d1d0d0429af5d1138b75265c4df5.mp3
3.53M
🎙🍂| #مداحی_شور
🗣🍂دلم گرفته از حال وهوای این روزا ...از این سیاهی وتیرگی خیابونا
👥🍂| #مهدی_اکبری
{ داره بارون میاد خیس چشای دلبرم..
دعاش اینه خدا بحق جد بی سرم..به راه راست ببر گریه کنای مادرم...یا بن الحسن آقام یا بن الحسن آقام آقام }💔
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
بخواب آرام هوا اینجا پر از تشویش و ابهام است... آسمان ابری ست! زمین دلگیر و دریا هم! پر از فریاد
14صلوات امشب هدیه میکنیم به نیت 😊👇
#شهیدسجاد زبر جدی
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعا
🍃🌸
@seedammar
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب
این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید