eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴تهدید سیل در خوزستان/ تخلیه روستاها با کمک ارتش ورود نیروهای ارتش و امداد جهت تخلیه منازل در معرض تهدید سیل در شعیبیه شوشتر ⭕️ #فریاد_خوزستان: ✅ #ایتا: http://eitaa.com/joinchat/1933312000Cd6b376f134
ارتش .سپاه.... همیشه در صحنه خدا خیرشون بده
🌹سلام بر هادی دلهای بیقرار 🌹 🔸نگاهت انــگار همــان راه مستــقیم است... نمی دانم معجــزه نگاهت چیــست... که تا چشمانم به چشمانــتان میخـورد 🚫️راه حرام برام بســته می شود... #شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌟درمحضر شهید 🌟 🔮 اتاق كوچكى از ساختمان نهضت سوادآموزى اهواز در اختیار سید حسین بود، ایشان و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتم. یكى از شب ها، من و حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم. 📖 نیمه هاى شب بود كه نهج البلاغه می خواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشك می ریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. 📝 من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه اى است كه حضرت على علیه السلام در فراق یاران باوفایش ناله می كند و می فرماید: ❓ ؟ ❓ ؟ ❓كجاست عمار؟ ❓كجاست... 🌷
🔰شهیدی که مانند شهید شد 🔸ماجرای شهادت شهید مدافع حرم 🔗تصویر را ملاحظه کنید 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
👆آنچه در گذشته بوده ایم ‼️قابل توجه طرفدارن کوروش و فرهنگ آریایی👈 توی حکاکی های تخت جمشید این شکل پایینی هستا، اون بالاییش آریایی نیستا؛ اون عاریاییه!!!! #پویش_حجاب_فاطمے
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت پنجاه ونهم 🔶 #زمزمه_جدایی برخی از شبها پس از مراسم به ه
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ 🔶قسمت شصت 🔶 براي شب نيمه شعبان کارها هماهنگ بود. قرار شد ابتدا سينا، كه آنوقت پنج ساله بود، بخواند و بعد چند نفر از دوستان. آخر هم خود سيد مداحی كند و مولودی بخواند. همه چيز برنامه ريزی شده بود. سيد مجتبی قبل از ظهر به بیمارستان رفته و عصر در منزل بود. حال خوبی نداشت. خیلی ضعیف شده بود. غروب بود. براي مراسم سينا را آوردم. مراسم با خواندن او شروع شد. همه چيز طبق برنامه پيش ميرفت. نوبت رسيده بود به خود سيد. اما خبری از او نشد. همه منتظر بودند؛ اما نیامد. برای اولین بار مراسم بدون سيد به پايان رسيد. ناراحت بودم که چرا نیامده. آخر مراسم به ما خبر دادند سيد حالش بد شده و او را دوباره به بيمارستان برده اند. بچه ها هم برايش دعا كردند. آخر شب رفتم بيمارستان پيش سيد. صبح او را مرخص كردند و به خانه آوردند. اما دوباره حالش بد شد و به بيمارستان منتقل شد. خودم را به بيمارستان امام خمينی ساری رساندم. سيد اوضاع خوبی نداشت. ميگفتند دست و پاهايش ورم كرده. بدنش كبود شده و ... ميخواستم او را از نزديك ببينم. اما اجازه ندادند. طاقتم تمام شد. شروع كردم به داد و فرياد! من سید را خیلی دوست داشتم. خیلی به او وابسته بودم. با اینکه پسردایی ام بود و از كودكی با هم بزرگ شده بوديم، اما به نوعی معلم و استاد من نیز بود. در جبهه هم با اينكه در يك منطقه نبوديم ولی سعي ميكرديم طوری مرخصی بگيريم كه همديگر را ببينيم. بعد هم داماد خانواده علمدار شدم. ما همیشه با هم بودیم. اما حالا سيد در آن وضع قرار داشت. نميدانستم چه کنم. با سر و صدای من سيد مجتبی متوجه حضورم شد. خودش واسطه شد كه بروم پيشش. روپوش و ماسك زدم و رفتم به ديدن يار. روز نیمه شعبان را در کنار سید بودیم. روز بعد دوباره به بیمارستان رفتم. نگاه به چهره سید عید من را عزا کرد. فشار سيد روی چهار بود. يكی از كليه هايش از كار افتاده بود. كليه ديگرش هم به درستی عمل نميكرد. طحال را هم قبلًا برداشته بودند. به علت نداشتن طحال، بدن سيد در برابر بيماريها ضعيف شده بود. آنقدر سم در خونش زياد شده بود كه كبد و ريه هم درگير شده بود. از سوی ديگر عوارض شيميايی وضعيت را بدتر كرده بود. سيد با تمام وجود درد ميكشيد، اما فقط لبخندی ميزد و هرچند لحظه یک بار ميگفت يا زهرا سلام الله 🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
بخواب آرام هوا اینجا پر از تشویش و ابهام است... آسمان ابری ست! زمین دلگیر و دریا هم! پر از فریاد و طوفان است! بخواب آرام... چه #آرامشی ست در چهره اش همچین آرامش ابدی آرزوست... 🍁 اشتباه نکنید !! آنها #دلخسته از #دنیا نبودند! بلکه ؛ #دلبسته نبودند... #مدافع_حرم_شهید_سجاد_زبر_جدی #نیروی_صابرین
💔آی شهدا تفحصم کنید... گاهے باید آدم خودش را تفحص ڪند... پیدا ڪند. خودش را ...دلش را ...عقلش را ... گاهے در این راه پر پیچ و خم مردانگے ، غیرتــ ، دین ، عزتــ ، شرفـــ ، تقــوا را گم مےڪنیم ... خودمان را پیدا ڪنیم ببینیم کجاے قصہ ایم ڪجاے سپاه مهدی عج هستیم ڪجا بہ درد آقا خوردیم ڪجا مثل آقا عمل ڪردیم ڪجا مثل شہید دستواره اینقدر ڪار ڪردیم تا از خستگی بیهوش شویم ڪجا مثل شهید ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده ڪردیم ‌ کجا مثل شهید محمود رادمهر برای خانواده بی‌بضاعت کار کردیم بدون اینکه کسی بفهمه ... بہ قول بچہ هاے تفحص نقطه صفر صفر و گِرا دست مادرمان زهراستـــ (س) خودمان را دودستے بسپاریم به دست بےبے پهلو شڪسته قسمش بدهیم بہ مولاے غریبمـــــان علے ... تا دستمان را بگیرد نگذارد در این دنیاے پر گناه غافل بمانیم ‌غافل بمیـــــریم شهدا گاهی نگاهی .. حال دلم عجیب گرفته حالو هوای جمع شهیدان آرزوست.. #اللهم_ارزقنا_شهادت ♥️ #شهید_محمود_رادمهر
93832eafe010d1d0d0429af5d1138b75265c4df5.mp3
3.53M
🎙🍂| 🗣🍂دلم گرفته از حال وهوای این روزا ...از این سیاهی وتیرگی خیابونا 👥🍂| { داره بارون میاد خیس چشای دلبرم.. دعاش اینه خدا بحق جد بی سرم..به راه راست ببر گریه کنای مادرم.‌..یا بن الحسن آقام یا بن الحسن آقام آقام }💔
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید