eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
924 دنبال‌کننده
380 عکس
478 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل‌پیوسته بازگشت کاروانِ داغ‌دیده‌یِ کربلا به مدینه کاروانِ بی‌قراری‌هایِ زهرا آمده جایِ سقّا یادگاری‌هایِ سقّا آمده یاد داری کاروان می‌رفت از شهرِ رسول وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین زینب به اینجا آمده اُم‌ِّلیلا از جوانی که اَذانش آرزوست روضه‌هایی تکّه‌تکّه اِرْباً اِرْباٰ آمده این کنیزِ کاروان نَه که عروسِ فاطمه‌َست کودکش مانده میانِ دشت تنها آمده نجمه رویِ سینه می‌کوبید قاسم قد کشید زیرِ سُم‌ها چه بلایی بر سرِ ما آمده جعفر و عثمان و عبداللّه را کشتند آه شاهِ دین از علقمه با قامتی تا آمده وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین عبّاس اُفتاده زمین خنجری کهنه پسِ سر ضربه زد از رویِ کین از حسینِ تو خبر داریم از گودال تا..... رویِ نیزه... دِیْرِ راهب... تا تنور و زیرِ پا رویِ نیزه سنگ خورده پیشِ چشمِ خواهرش در تنور و دِیْرِ راهب بر سرش آمد چه‌ها؟! پیکرِ عریانِ او بر رویِ ریگِ داغ بود ضربه‌یِ شلّاق شد داغِ دلِ آلِ عبا بر سرِ اَنگشتر و پیراهنَش دعوا شده بعدِ عبّاسِ تو معجر در حرم شد کیمیا وای از نانی که کوفی پیش‌ِ ما ها پَرت کرد بی‌حیا پا می‌کشیده بر سر‍ِ خونین چرا؟! وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین زینب اِسارت رفته است جایِ ناموسِ اباالفضلِ غیورت شد کجا؟! دخترت را پیر کرده غصّه‌هایِ کاروان پیشِ چشمَم خورده بر دندان و لبها خیزران از سفر آمد حرم امّا غریبه... بی‌حرم با سرِ یارم چه شد آمد چه‌ها مادر سرم پایِ سر پیشِ نگاهِ ماهِ رویِ نیزه‌ها بی‌حیایی گفت من این دخترک را می‌خرم پایِ سر بر چوبه‌یِ محمل سرم کوبیده‌ام سر شکستم تا بدانی داغدارِ دلبرم پایِ سر پایِ برهنه همسفر با زجر بود دختری که گفت عمّه سوخت بر سر معجرم پایِ سر مُشت و لگدها پهلو و پَر را شکست اِی مدینه زینبم تکرارِ آهِ مادرم پایِ سر با ما چه‌ها شد وَیْلُکِ اُمُّ‌البنین بی‌قرارم روضه‌دارم داغدارم مضطرم اِی مدینه سینه‌ام گنجینه‌یِ این روضه‌هاست ذکرِ زینب نوحه‌‌یِ اُم‌ُّالبنین مهدی بیاست 📃۱۴۰۰/۷/۶ @sehreashk
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مدح حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم دلبرِ صاحبدل و قرآنِ نازل مصطفی اُسوه‌یِ خُلقِ نکو انسانِ کامل مصطفی شد اَشِدّاٰءُ علیَ الکُفّار هنگامِ نبرد با مسلمان تا کند چون اهلِ منزل مصطفی جز رضایِ حق ندید و جز ثنایِ حق نگفت خدعه‌هایِ مشرکان را کرده باطل مصطفی دل نَبسته بر کسی جز آن که دلدارش خداست جز علی هرگز نمی‌بندد به کس دل مصطفی در رکابش می‌زند شمشیر شیرِ کردگار مرتضی دریایِ غیرت بود و ساحل مصطفی با منافق‌های اُمّت هم مدارا می‌کند رویِ خوش داده نشان حتّی به قاتل مصطفی با ولایت تا شهادت مانده ختم‌ُالمرسلین بی‌قرارِ کوثر و قرآنِ نازل مصطفی ۱۴۰۰/۷/۱۰📃 @sehreashk
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد عَلمش را بخشید دِرَمَش را خَدَمش را حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید 📃۱۴۰۰/۷/۱۰ @sehreashk
مطالب روضه های هفته آخر ماه صفر در کانال ویژه محرم بارگزاری شد به دلیل تعدّد مطالب شعر و سبک‌ها در این کانال قرار نمی‌گیرد. لطفا عضو شوید👇👇👇 @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام رضا علیه السلام خورشیدی اَمّا سایه‌ات رویِ سرِ دنیاست صحن‌وسرایِ تو رضاجان جَنَّةُالاعلاست تنها خراسان جیره‌خوارِ نانِ خوانَت نیست عالَم گدایِ سفره‌دارِ کشورِ دلهاست بالاترین مَنصب در این عالَم برایِ ما فَرّاشیِ صحنِ علیِ عالیِ اَعلاست در کفشداریِ حرم جِبریٖلْ مشغول است از بهرِ اِسرافیل نقّاره زدن رویاست مثلِ کبوترهایِ مشهد رِزق و روزی‌ام بر سفره‌یِ شاهِ رئوفِ خانه‌یِ زهراست سلطان‌علی‌موسیَ‌الرّضا ما از غلامانیم روزِ قیامت پرچمِ خُدّامِ تو بالاست اِذنِ زیارت می‌دهی دلتنگ و بی‌تابیم مشهد نجف مکّه مدینه کربلایِ ماست بیچاره‌یِ شبهایِ زیبایِ حرم هستیم از زائرانِ دائمیِ مشهدت آقاست 📃۱۴۰۰/۷/۱۴ @sehreashk
آجرک الله یا صاحب الزمان ▪️ تسّلایِ قلب حجت ابن الحسن ارواحنا فداه صلوات بفرستید ▪️
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت علی علیه السلام آئینه‌ای از ذاتِ ربُّ‌العالمین است آری فقط حیدر امیرالمؤمنين است بر طاق عرشِ حق به دستورِ خداوند حک شد یلِ خیبر امیرالمؤمنين است چیزی نگفتیم و نمی‌گوئیم جز این.... که ساقیِ کوثر امیرالمؤمنين است او پشتِ طاغوتِ زمانه بر زمین زد فرمانده‌یِ محشر امیرالمؤمنين است میزانِ روزِ رَستخیزم بوتراب است وقتِ قضا داور امیرالمؤمنين است زیرِ هجومِ طعنه‌هایِ تیغِ دشمن غم نیست تا سنگر امیرالمؤمنين است وقتی که مهدی می‌زند تکیه به کعبه ذکرِ لبِ دلبر امیرالمؤمنين است 📃۹۳/۶/۲۴ نجف حرم مولا @sehreashk
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم غزل مصیبت فاطمیه و حضرت محسن علیه السلام مابینِ دیوار و دری آتش گرفته گـلبرگ یاس پرپری آتش گرفته میخِ در خانه چه داغ و بی حیا بود زخمی ست قلب مادری...آتش گرفته افتاده درب نیمـسوز خانه رویش... شاید همین جا پیکـری آتش گرفته آتش زبانه می کشد پس می شود گفت مابین روضه معـجری آتش گرفته بستند بازوهای قـرآن مـُبین را از غصه قـلب کـوثری آتش گرفته دستی گِره شد برکمربندی بمیرم... با ضربه یِ قنفذ پَری آتش گرفته آقـای افـلاکی ما را می کشیدند در روضه جان دختری آتش گرفته ذکر خـَلیل الله یا زهـراست آری کُفر است گویم مادری آتش گرفته اما همین که از در و دیوار گفتیم با آه و نـدبه دلبـری آتش گرفته @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - فاطمیه (در و دیوار) - سبک چه بگویم... درِ خانه در آتشِ کینه پشتِ این در شکسته آئینه کُلِّ روضه همین دو سه مضمون آتش و در... میخ و لگد... سینه آنها که پهلویم را شکستند در کوچه دستِ یارم را بستند طوافِ عشقم را با غلافِ... نامردی شکستند واویلا وای مادرم وای مادر (۴) نعره می‌زد در را بسوزانید در که افتاد مادرِ ما افتاد تا صدا زد فضّه بیا انگار غم به جانِ... دلبرِ ما افتاد آقاجان در کوچه‌ها غوغا شد غوغایی پیشِ چشمِ مولا شد شهیدِ حفظِ ولی پشتِ در... محسنِ زهرا شد واویلا وای مادرم وای مادر (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت علی علیه السلام و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام‌الله علیها آسمان زیر و زِبَر می‌شد اگر می‌خواستی آتشِ در بی‌اثر می‌شد اگر می‌خواستی بند می‌شد اِژدها و دشمنان را می‌دَرید فتنه بی‌شک بی‌اثر می‌شد اگر‌ می‌خواستی تو امیرالمؤمنینِ آسمان‌هایی علی حافظِ جانت قمر می‌شد اگر می‌خواستی بوترابی و ترابِ زیرِ پایت آفتاب شامِ غم‌هایت سحر می‌شد اگر می‌خواستی لحظه‌ای که قنفذِ ملعون غلافش را کشید پهنه‌یِ گیتی سِپر می‌شد اگر می‌خواستی دست‌هایت بسته بود و حکمِ معبود تو صبر با نگاهت دفعِ شر می‌شد اگر می‌خواستی همسر و فرزندِ تو خرجِ خداوندت شدند کوچه هم بدرِ ظَفر می‌شد اگر می‌خواستی امرِ یزدان صبر و ذکرِ شاهِ مردان العجل شامِ هجرِ یار سر می‌شد اگر می‌خواستی @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسن عسکری علیه السلام جانم به فدایِ حسن و گل‌ْپسرِ او بال وُ پَرِ من باز شده زیرِ پرِ او گفتم شده‌ام سائلِ دلدار که باشم... یک عمر به‌اُمّیدِ خدا دور وُ برِ او مسکین به سلاطینِ جهان فخر فروشد وقتی بِنِشیند سرِ راه و گُذرِ او نامش حسن و خُلق وُ مَرامش علوی بود وَاللّهِه اباالفضل ندارد جگرِ او زَوّارِ حسین‌ِابن‌ِعلی در حرمش جمع هر کس به حرم آمده شد همسفرِ او شد حسرتِ کعبه که بیاید... وَ بگردد او دورِ حرم... نَه که حرم دور وُ برِ او او یاد به ما داده که اربعین بیائیم با پایِ پیاده به حرم که پسرِ او.... از بینِ همین لشکرِ زوّار بچیند یک لشکرِ آماده بپیچد خبرِ او @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها به مِـهر و عاطفه‌یِ مادرانه محتاجم به روضه‌خوانی و آهِ شبانه محتاجم به لطفِ حضرت حق من به ذکرِ یاحیدر به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم کسی به رویِ شما بی‌بهانه سیلی زد به لـَعـنِ قاتلِـِتان بی‌بهانه محتاجم چه آتشی به درِ خانه‌یِ علی افتاد به سوزِ قـلبِ اَهالیِ خانه محتاجم مَنی که نام و نشان دارم از غلامیِ‌تان به یک دعایِ گـُلِ بی‌نشانه محتاجم نَفَس نفس نفسم نذریِ حسین و حسن به هر دوتا‌پسرت عاجـزانه محتاجم چه فاطمیه…چه شبهایِ جمعه…بی‌تابم به شاه و گـریه‌یِ بر نازدانه محتاجم ندارد این سرِانگـشت‌ها رمق…عمّه به دستهایِ تو هم مثلِ شانه محتاجم ببیـن شکـسته شده مثلِ یار دندانم به ندبه‌خوانیِ تو عاشقانه محتاجم @sehreashk
آجرک الله یا صاحب الزمان ▪️ تسّلایِ قلب حجت ابن الحسن ارواحنا فداه صلوات بفرستید ▪️ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و گریز روضه‌یِ کربلا لرزیدی و کاسه خورده بر دندانت آتش زده زهرِ دشمنان بر جانت اَمّا سرِ پیراهنِ تو دعوا نیست شلّاق نخورده هر که شد گریانت @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام حسن عسکری علیه السلام سفره اَنداختی و فُلک و فَلک نانِ تو خورد تشنه بودی تو ولی کاسه به دندانِ تو خورد لرز کردی و تنَت پیشِ پسر می‌سوزد پنجه‌یِ طعنه رویِ قلبِ پریشانِ تو خورد مُحتضَر هستی و بالایِ سرِ تو پسرت گریه‌ها کرد و غم و غصّه‌یِ هجرانِ تو خورد دست و پا می‌زنی و یادِ در و دیواری محسنی هست و حسینی هرکسی نانِ تو خورد دست و پا می‌زدی اَمّا تو بگو آقاجان خنجر آیا به رویِ حنجرِ عطشانِ تو خورد ؟! چشمِ تو تار شد اَمّا خبر از سیلی نیست ضربه را مادرمان پیشِ عموجانِ تو خورد کوچه را دید حسن گفت نزن مادر را روضه‌خوان غصّه‌یِ دیدارِ عزیزانِ تو خورد @sehreashk