اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی شهادت یحیی سنوار رهبر حماس و طراح طوفان الأقصی
تاریخ کند واقعیت را اِقرار
در حزبِ حماس شد حماسه تکرار
هر کودکِ غزّه بعد از او خواهد بود
یحیی سنوار ثمَّ یحیی سنوار
📃۱۴۰۳/۷/۲۷
#شهادت #رهبر_حماس #مقاومت #غزه #رباعی #شهید_یحیی_السنوار
#حسین_ایمانی
@sehreashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوضاعِ خرابِ دلِ من را که ببینی
حق داری اگر دور وُ برِ من ننشینی
@sehreashk
https://t.me/sehreashk
کانال سحراشک در پیامرسان تلگرام
#مرگ_بر_اسرائیل
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل - شکست داعش و گریز روضهیِ حضرت رقیه سلام اللّه علیها
دیدی به چشمت مردیِ عشّاقِ حیدر را
فتحُ الفتـوحِ تازهیِ سردار و بیسر را
تعریف کن دنـیا برایِ ساکـنانِ خـود
تا روزِ مـحـشر هـِیـبتِ اللّهُاکـبر را
عبّاس دارد این حرم در موجِ سختیها
دارد برادر زیرِ پَـر همواره خواهر را
ایران همان ایرانِ وقت جنگِ تحمیلیست
مادر برایِ حفظِ دین میخواهد اکبر را
حتماً امامِ ما سرِ حرفِ خـودش مانده
گیتی خودش با دیدههایش دیده بهتر را
سنـّی و شیعه هر دو پایِ این عَلم هستند
دیدنـد هـوشِ حـیدری و نابِ رهـبر را
یا حـیدرِ کـرّار میگـویـیم در پیـکار
این ذکـر معنا میکـند قدرِ مُـقـدَّر را
پایانِ اسرائیل نزدیک است وَاللّههِ...
ندبه بخوان تا که ببینی فتحِ خیبر را
در عرش اهلِ آسمانها جشن میگیرند
جشنِ ظفرمندیِ سربازانِ بیسر را
پیغام آمد لشکرِ کفّار زانو زد
جاری نموده اشکهایِ شوقِ همسر را
پیروز شد بابایِ بیسر... باز میخوانم
این روضهیِ طوفانیِ لبهایِ دختر را
از رازِ رگهایِ بریده سر درآوردم
وقتی که بوسیدم در این ویرانه حنجر را
یادم میآید تازیانه خوردم از خولی
یادت میآید چنگها بردند معجر را
انگشترت را عمّه زینب پس گرفت امّا
سیلیِ کینه برده از این گوشْ زیور را
مثلِ لبِ یوسف سهبار "اَلشّام" میگویم
باور نکردم قصّهیِ پیریِ دختر را
#پایان_اسرائیل #دمشق #کربلا #تلآویو
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #یمن #پایان_اسرائیل_نزدیک_است_واللهه
#مرگ_آل_سعود_نزدیک_است
#ما_با_ولایت_زنده_ایم #مدیون_شهدائیم
#شهید_مهدی_علیسواری #شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
@sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها فاطمیه
قصّهیِ حالِ پریشانِ مرا هر که شنید
گوشهای زانویِ غم زد بغل وُ آه کشید
هر کسی ذرّهای از زندگیام را حس کرد
لبِ خود از غمِ عمری که هدر رفته گَزید
چقَدَر با عملم آبرویش را بردم
چقَدَر او پدرانه به سرم دست کشید
نفسِ سرکش به کجاها نکشانید مرا ؟!
بازگرداند مرا قطرهیِ اشکی که چکید
مثلِ ویرانه دلم سرد وُ خراباتی بود
روضه گرمی وُ صفا را رویِ قلبم پاشید
وسطِ روضهیِ مادر یادتان افتادم
بینِ آن روضه که میخی نفسِ یاس برید
مادری پشتِ درِ سوختهای خورد زمین
از رویِ در شده رد هر که سویِ خانه دوید
فَأَغِث مادرتان خورده زمین أدرکنی
العجل اِی پسرِ مصحف وُ آیاتِ امید
#غزل #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مدینه #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف #فاطمیه
#حسین_ایمانی
@sehreashk
طرح ذبح قربانی ماه جمادی الاول به نیت تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
عزیزان در حد توان حتماً مشارکت کنید حتی اگر به نظر خودتون مبلغ اندک میباشد
5041721059142431
بانک قرضالحسنه رسالت به نام حسین ایمانی
#با_کریمان_کارها_دشوار_نیست
@sehreashk
🟡 #صحیفه_نوشت | اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ وَ أَبِرَّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّؤُوفِ
🔸خدایا، مهر و محبت بیدریغ پدر و مادر و احساس راحتی و صمیمیتی که با آنها دارم، گاه باعث میشود یادم برود که باید در برابرشان سربهزیر و فرمانبردار باشم. کاری کن مثل غلامان در مقابل شاهان، خاکبوسشانباشم و مادروار دور سرشان بگردم.
فراز ششم از دعای بیست و چهارم
| بله | ایتا | تلگرام | واتساپ
@sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بحرِ طویل میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها
سحر آمده وُ گاهِ تراویدنِ باران به چمنهاست
گهِ خندهیِ غنچه به برِ دشت و دَمنهاست
وَ شبنم متبلور به رویِ برگهیِ سبزینهیِ باغ وُ ....
به رویِ صورتِ گلهاست
آفتابی به زمین تاخته و ُ
ظلمت و اندوه برانداخته و ُ
بعدِ بارش هفت رنگی به سماوات مهیّاست
آسمان گلشنِ عشقِ علوی گشت
چه زیباست ؟! چه زیباست ؟!
بیایید درِ خانهیِ حیدر
که کنون اسوهای از حُجب وُ عفافِ نبوی
شهرهیِ آفاق به ایثار و پرستاریِ دلدار
بلیٖ زینبِ کبری به رویِ دامنِ زهراست
چه زیباست ؟! چه زیباست ؟!
شگفتا که شکوفا شده گلواژهیِ صبر و ُ
همهیِ معنی وُ اندازهیِ یک لیلهیِ قدر و ُ
صورتِ ماهِ شبِ چاردهِ بدر و ُ
پس از فاطمه چون مریم و ساره
همچنان مادرِ غمپرورِ موسی
مینشیند به اِرم بر رویِ تختِ افضل و صدر و ُ
میفروشد به تمامِ بانوانِ جنّتی فخر
که من یارِ حسینِ ابنِ علی فخرِ جهانم
عاشق و مستِ حسینم مقتدایِ عاشقانم
قلبِ من میتپد از عشقِ وی و ُ
میرود از تن به در از غصّهیِ او تابم و جانم
عشقش آمیخته با گوشتم و پوستم و روح و روانم
آتشِ ماتم و داغش میزند بر استخوانم
ضربانِ دلِ من نامِ حسین و مدحِ او وِردِ زبانم
من پلی بینِ دو دریایِ کمالم مَظهرِ یَلتَقیانم
بحرِ صبر است حسن بحرِ کرامات حسین و ُ
در میانِ این دو دریا من نشانم
عصرِ عاشور به آن قافلهیِ بیسر وُ سامان ساربانم
مادرِ ماتم وُ اندوه وُ غم وُ دردِ زمینم
در صبوری آسمانم
من گرفتارِ حسینم دل و دلدارِ حسینم
بی حسینم نتوانم بی حسینم نتوانم
زینبم دخترِ صبر وُ زینبم مادرِ ایثار
زینبم خواهرِ عشق وُ عمّهیِ سرورِ بیمار
زینبم بانویِ ویرانهنشینِ مَهجبین وُ
اُختِ عبّاسِ علمدار
منم انگشتنشانِ شهرِ کوفه
منم آنکه دست بسته میکند شام گرفتار
من سخنور چو علیام صابرم من حسنیام
باحیایم فاطمیام مونسِ خونِ خدایم
سِپرِ دوّم علیام
عمّهیِ داغ به جان دیدهیِ یابنالعسکریام
زینبم من زینبم من
#بحر_طویل #میلاد #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #دمشق
#حسین_ایمانی
@sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی میلاد حضرت زینب سلام اللّه علیها
شد شکوفا به لبِ لؤلؤ وُ مرجان لبخند
ریزد از کامِ فلک شهد و شکر دانهیِ قند
یاسمن خنده زد و بر رویِ عالم خندید
شامِ غم شد سپری مَطلعِ امّید دَمید
آسمان غرقِ شعف بیتِ علی مصدرِ نور
عرشیان در تب و تابند چنان شور ُو نُشور
نورِ خورشید کجا؟! تابشِ این چهره کجا ؟!
تختِ جمشید کجا ؟! شوکتِ این زهره کجا ؟!
از سویِ عرش روان خیلِ مَلک سویِ زمین
بر لبِ تک تکشان مدحِ خداوند ببین
جبرئیل آمده تا بویِ خدایی گیرد
عشقِ این نازگلِ کربوبلایی گیرد
مُرشدِ حق به کَفَش جامِ تهی آورده
داند از یک نگهش زنده شود صد مرده
رویِ دستان بگِرفتند ملائک میِ ناب
بادهای که نتوان کرد تصوّر در خواب
کشتیِ نوح زِ طوفان شده آزاد و به گِل
بنِشستهَست سفینه زِ دَمَش بر ساحل
چه بگویم چه سرایم زِ خوشیهایِ خلیل
گشته مبهوت تواناییِ دستانِ جلیل
اِبنِ عمران زده تکیه بارِ دیگر به عصا
آمده تا که فرا گیرد از او مهر وُ وفا
کرده عیسی به امیدِ کرمَش شال و کلاه
تا که از برکت او زنده کند مرده به آه
شکرِ حق میکند احمد صلواتش بر لب
آمده یارِ حسین بیبیِ عالم زینب
بیتِ حیدر زِ شعف حالِ دگر بگرفتهَست
خانهیِ شاهِ نجف غرقِ صفا و طرب است
گلِ خنده به لبِ فاطمه امشب بِشکفت
بند بندِ سخنِ کون و مکان زینب گفت
پر شد از بویِ اَقاقی چمن و دشت و دَمن
آیتِ صبرِ الهی آمده اُختُ الحسن
اهلِ عالم به نوا وُ شعف و شور ولی
شادتر نیست به دنیا زِ حسین ابنِ علی
روحِ احساس به دامانِ گلِ یاس آمد
دیده بگشا و ببین خواهرِ عبّاس آمد
تا که دیده به رویِ چرخهیِ گردون شد باز
مرغِ جانش به سویِ عشق شدی در پرواز
دانه دانه گوهرِ اشک چنان مروارید
بر رخِ ماه مثالِ گلِ حیدر غلتید
نشد آرام به آغوشِ بتول از ندبه
در برِ پاکِ نبی یکسره شور و گریه
رویِ دستانِ یداللّه نگشتی آرام
قاطعِ گریه نشد سینهیِ آن دوّم امام
گوئیا خاتمه بر گریهیِ او نیست خدا
دخترِ فاطمه آیا شود از غصّه جدا
نالهاش گفت مرا در برِ یارم بدهید
گریهاش گفت به آغوشِ نگارم بدهید
شد مبدّل به گلِ خنده همین شیون و شین
شد قرارِ دلِ زینب نفسِ گرمِ حسین
داد درسی به جهان روزِ نخست این نوزاد
لب نزد لیک به کردار چنین زد فریاد
نشود این دلم آرام به جز با یارم
که همین عشقِ حسین است تمامِ کارم
من سرآمد به همه دلشدگانش هستم
ثانیِ فاطمهام راحتِ جانش هستم
گره خورده دلِ من بر سرِ مویش وَاللّه
ضربانِ دلِ من نغمهیِ یا ثاراللّه
من جدا کی شوم از او به غم و درد و بلا
همرهش میروم آخر سفرِ کربوبلا
غیرِ او نیست مرا در دو جهان کار به کس
یارِ من کیست ؟! حسین ابنِ علی باشد و بس
عبدِ زینب شدم از روزِ اَزل میدانی
که غلامیِ درَش به زِ دوصد سلطانی
#مثنوی #میلاد #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #دمشق
#حسین_ایمانی
@sehreashk