eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
924 دنبال‌کننده
380 عکس
478 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل گریه گریه کردن هنرِ چشمِ هنرمندان است اشک بر دردِ دلِ زخمیِ ما درمان است خنده بر لب به جزا پایْ گُذارد آنکه چشمش از خوفِ‌خدا و غمِ تو گریان است نمکِ روضه که با آب شدن اُنس گرفت آبِ شوری شد و شیرینیِ آن پنهان است شهدِ این شور همان شستشویِ جرم‌ و خطاست بهترین جادّه از بنده سویِ رحمان است رَدخوری نیست برایِ سخنِ پیغمبر اَشک‌ریزِ حرمش روزِ جزا خندان است هر که با روضه‌یِ سر منتظرِ مهدی بود در صفِ عاشقیِ فاطمه از رِندان است رُخستم دِه که شوم یارِ شما آن روزی که به دستت تیغِ بغضِ مادر و تاوان است @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته - تقدیر از خادمان مخلص و بی‌ریایِ هیأت پیش از آمـدنِ ماهِ عـزایت ارباب می‌تپد قلبِ گداها به هوایت ارباب هر کسی گوشه‌ای از کارِ تو را می‌گیرد تا که برپا شود این خیمه برایت ارباب مثلِ یک کارگـرِ ساده شد و جارو زد آن که دارایِ حَـشَم بود به‌غایت ارباب گریه می‌کرد... برایِ تو سیاهی کوبید وقتِ پرچم زدن او کرد صدایت ارباب خـدمتِ هیچ کـسی را نَشِمارد عـزّت جز همین خادمیِ صحن و سرایت ارباب در حسینیه عجب منـظره‌هایی دیدم با شما کـارِ خـودم را رفـقـا سنجیدم بی ریاییِ شما بیشتر از فهمِ من است دَمِ در واکسْ به دستِ پسری می‌دیدم ظاهراً کفشِ غلامان تو می‌کرد سیاه باطناً قـلبِ خودش داد جـَلا فهمیدم چای در خیمه برایِ همـه آماده شده چای با داغی و طعمِ غمِ تو نوشیدم با پَرِ چـوبْ‌پَرَشْ داد نوازش من را واردِ بَـزم شدم سر به فـلک ساییدم عدّه‌ای آشپز و عاشقِ بااخلاصت گـرم کردند تنورِ نذریِ این هیـأت دیگِ نذریِ تو را شسته و می‌شویند از... دلِ خود گـردِ گناهان و خطا با نیّت چند بانو کودکان را می‌کنند آرام و... چنـد خادم به عزادارِ عزایت خدمت صوت و تصویر هماهنگ شده با دقّت روضه‌خوان آب بخواهد می‌رسد باسرعت چقَدَر همّت و عشق است در این عکّاسی گوشه گوشه می‌رود در طلبِ یک فرصت وسطِ مجلـِسِـتان حال و هوا زار شود دمِ مظـلوم... دمِ مـردِ مـیان‌دار شود ناظمِ سینه‌زنان این‌سو و آن‌سو می‌رفت فقط اینجا به بهشتی شدن اِصرار شود روضه‌خوان سوخته که سینه‌یِ ما می‌سوزد سخن از دل که برآید گـرمیِ کار شود گاه تنها زده فـریاد کسی تا سببِ... گرمیِ روضه‌یِ هر روزه‌یِ سالار شود آخرین روز شده غصّه مـرا می‌گیرد مادرت فاطمه در خیمه عزا می‌گیرد پسرم بی کـَس و یار است عزیزان نروید که دلـم بعد شمـاها به خـدا می‌گیرد همه‌یِ سال بیایـید کنارش باشید مُستمر شد اگر این زمزمه‌ها می‌گیرد خوش به حالِ نوکری که آخرِ این روضه از همین دست شکسته کربلا می‌گیرد ندبه‌خوانیم پس از روضه بیا یامهدی شَک ندارم پس از این گریه دعا می‌گیرد @sehreashk @sehreashk110