eitaa logo
سِحرِاَشک اشعار و نواهای محرمی
385 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
41 فایل
مجموعه اشعاروسبک های مناسبتی مذهبی شاعرومداح اهل بیت علیه السلام ::.حسین ایمانی.::
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی‌هایِ عاشورایی شام غریبان امام حسین علیه السلام ۱ حرم می‌سوزد و حالم خراب است به بازویِ من و عمّه طناب است به ضربِ تازیانه راه افتاد گلت بیهوش بوده یا که خواب است؟! ۲ اگر چه صبرِ من پایان ندارد غمِ هجرِ حسین درمان ندارد نشسته نافله می‌خوانم امشب برادر جان دو پایم جان ندارد ۳ شده بعد از قمر مکشوفه روضه حریمِ تو کجا و چشمِ هرزه ؟! سه‌ساله می‌خورد هی بر زمین و .... چه آهی می‌کشی تو رویِ نیزه ۴ به نیزه دیدنِ این سر عذاب است از این پس روضه‌خوان بانو رباب است بدان که قاتلِ من خنده‌هایِ ..... سنان و زجر در بزمِ شراب است ۵ نمی‌دانم چرا ؟! امّا کشیدند به سویِ قتلگه ما را کشیدند همان‌ها که تو را گودال بردند به سختی مویِ دخترها کشیدند @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام سجاد علیه السلام صاحبِ نام ُو مَرام ُو احترامِ حیدر است کارِ او با دستهایِ بسته فتحِ خیبر است او گِره با دستهایِ بسته‌اش وا می‌کند گرد و خاکِ زیرِ پایِ ناقه‌اش هم گوهر است خاک را زر می‌کند یک گوشِه‌چشمِ دلبرم چشمهایش چشمه‌یِ آبِ زلالِ کوثر است کوفه را با خطبه‌هایش  شام را با گریه‌اش زیر وُ رو کرده علی هر جا که باشد حیدر است در هجومِ سنگ‌ها هر چند مانده بی‌سِپر هر کجا در تنگنایی مانده‌ام او سنگر است سجده‌اش یادآوریِ سجده‌یِ شیرِ خدا گریه‌اش بی‌انتها چون ندبه‌هایِ مادر است     @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مثلّث امام سجّاد علیه‌السلام ظاهراً زهرِ جفا جانِ تو را می‌گیرد اَمّا کشته در کرب‌وبلا خنجر تو را وَاللّه آقا دست‌و‌پا می‌زد که ظالم رویِ سینه رفت با پا این خبر پیچید در بینِ حرم سر را بریدند در میان خیمه بودی خیمه را آتش کشیدند عمّه‌یِ مظلومه‌ات آمد که در آتش نَمانی تازیانه آمد و شد قامتِ زینب کمانی بازویت شد بسته و شد همسفر با تو همانی.... که بُرید انگشت را  غارت کند انگشتری را یا همان چنگی که در خیمه کشیده معجری را قافله در کوچه و بازارِ شهر کوفه حیران نافله خوانده نشسته عمّه با حالِ پریشان سلسله بر دستها و آبله بر پایِ یاران وای از زندانِ کوفه  وای از دروازه‌یِ شام وای از آن نانِ خشکِ طعنه‌ها و چوب و دشنام آتشِ زهرِ مدینه می‌دهد یارب عذابم کامِ من خشکیده و یادِ لبِ طفلِ ربابم بی‌قرارِ غصّه‌یِ ناموس در بزمِ شرابم بر لبِ کعبه نشسته کعبِ نِی در محضرِ من تشنه‌ام امّا نَبُرّیدند سر از پیکرِ من کُشته‌یِ آهِ حسینم  کُشته‌یِ آهِ رقیّه دیده‌ام بر رویِ نِی پهلو زده ماهِ رقیّه بعدِ بابا و عمو خولی‌ست همراهِ رقیّه از مدینه تا حرم بی‌تابِ این طفلِ حزینم روضه‌یِ هر روزه‌یِ با ندبه  زین‌العابدینم @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت شهادت امام سجاد علیه‌السلام دیدم گرفته شعله گریبانِ خیمه را آتش رسانده است به‌لب جانِ خیمه را چنگی رسید و گیسویِ دُردانه را کشید وقتی شنید ناله و اَفغانِ خیمه را بر سر گرفت دخترِ بی‌معجرِ حرم با آه و گریه گوشه‌یِ دامانِ خیمه را سیلی رسید و دیدِ کسی رنگِ دود شد اِنگار دور دید نگهبانِ خیمه را با دست‌هایِ بسته علمدارِ نهضتم دیدم به چشم مویِ پریشانِ خیمه را تو دست‌وُپا زدی و غلِ دست‌و‌ُپایِ من آشوب کرده حالِ عزیزانِ خیمه را ای کاش جایِ دست دوتا دیده بسته بود دیدم به نیزه قاریِ قرآنِ خیمه را خورشید غرقِ خون شد و مهتاب سرنگون می‌داد ندبه‌خوانِ تو تاوانِ خیمه را @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت روضه‌هایِ بعد از عاشورا امام حسین علیه السلام عجب ماجرایِ عجیب و غریبی به نِی هم مُجیری مُعینی مُجیبی چه سخت است باور کنم نانجیبی‌‌‌ !!!... شده ناشرِ عطرِ خوشبویِ سیبی ولایت شهادت اِسارت اِصالت چه گلبرگهایی عجب عَندلیبی !!! غروبِ غریبی وُ قُربِ قریبان چه صبرِ جمیلی چه قلب وُ شکیبی چه‌ها آمده بر سرِ سربه‌داران ؟! سرازیر که می‌شد از رویِ شیبی به سمتِ حرم خیره می‌شد نگاهی چه آمد به روزِ حبیبه؟! حبیبی تنت مُثله شد پیرُهن را که بردند مسیحی کشیده شده بر صلیبی تو یحیایِ عشقی سرت بر رویِ نی شنید از لبِ مضطر أَمَّن یُجیبی بیا اِی تقاصِ گلِ یاس و احساس که تو مَرهمِ زخمِ شاهِ غریبی @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت کربلا شبِ جمعه روضه کربلا آرزویِ هر روزم چشم بر لطفِ شاه می‌دوزم هر شبِ جمعه از فراقِ حرم در دلِ روضه سخت می‌سوزم @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره عاشورایی روضه‌یِ امام حسین علیه السلام وقتی تنِ تو تا تَهِ گودال غلتید شد گردوُخاک و قلبِ زینب شور می‌زد یک عدّه از لشکر به سمتِ تو دویدند هر کس به تو یک ضربه‌یِ ناجور می‌زد این با لگد کوبید رویِ سینه‌یِ تو آن نیزه می‌زد بر رویِ کتف و دهانت آمد کسی تا بشکند با چوبِ نیزه دندان و سینه دنده‌ها و استخوانت وقتی که جمعیت عقب رفتند دیدم بر سینه‌یِ سینا حرامی جا گرفت و ..... پنجه میانِ مویِ سر برد و کشید و ..... مادر رسید و ذکرِ واویلا گرفت و ‌..... خنجر به رویِ حنجرت کاری نمی‌شد گلبوسه‌هایِ خواهرِ تو بود کاری دیدم لگد زد پیکرت را پشت و رو کرد خنجر پسِ سر آهِ مادر بی‌قراری پیشِ دو چشمِ من سرت بر نیزه‌ها رفت بر پیکرِ تو اسبها را می‌دواندند با هلهله سمتِ حریمِ تو دویدند پایِ برهنه دخترت را می‌کشاندند انگشتری بردند و انگشتت بریدند تا هیچ جایِ سالمی بر تن نباشد آنقدر خوردم تازیانه مثلِ مادر تا هیچ جایِ روضه‌ات بی من نباشد پایِ سرِ بر نیزه‌یِ تو ندبه خواندم پایِ برهنه رفته‌ام تا شهرِ دشنام مثلِ علی مهدیِ زهرا گفت آری .... سنگین‌ترینِ روضه‌ها اَلشّام اَلشّام @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیت کربلا و روضه‌یِ ارباب من کجا؟! روضه‌یِ بی‌تابیِ ارباب کجا؟! من کجا؟! گفتن از این گوهرِ نایاب کجا؟! روضه‌خوانِ تو فقط زینبِ کبراست‌‌ حسین نوکِ سرنیزه کجا و مهر و مهتاب کجا؟! @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی مدح قرآن کریم و روضه‌یِ امام حسین و حضرت رقیّه علیهم السلام سوره سوره  آیه آیه   واژه واژه  حرف  حرف مَدُّ وُ اِعراب وُ سکون وُ مبدأ وُ وقفَش شگَرف هر صدا  صد معجزه  هر حرف یک دنیا پیام راهِ دین و رسمِ اسلام وُ سَر وُ سِرِّ مَرام بهترین اِعجازِ پیغام‌آورِ لبخند وُ مهر روشنیِ چشمهایِ اهلِ خاک وُ نُه سپهر از عسل پُرمنفعت‌تر از رطب شیرین‌تر است جرعه جرعه ساغرش بر سینه‌یِ حیدر نشست با وِلا  وقتی عجین شد می‌شود سِرِّ صراط بهترین برنامه‌ها از قبلِ خلقت تا مَمات همدمِ ختمِ رسل  آئینه‌یِ رویِ علی با نوایِ مرتضی آرامِ بانویِ علی بهترین  کاملترین  جامع‌ترین  محکم‌ترین مرجعِ کلِّ قوانین  حکمِ ربُّ‌العالمین اِهدناٰیی تا سعادت  اِقتدایی بی‌نظیر ابتدا تا اِنتها  اِثباتِ جریانِ غدیر اسمِ رمزِ وحدت و انسانیت در زندگی بنده را تابنده خواهد کرد قطعاً بندگی آدم و نوح و خلیل و موسِی و عیسی همه گفته‌اند از این کتاب و این کلامِ محکمه از اَزل تا روزِ محشر  آنکه فرمان می‌دهد به نبی یک حیدر و یک جلد قرآن می‌دهد اِی به قربانِ اِمامی که کلامش از خداست رحمتش مثلِ خدا   مثلِ نبی  بی‌انتهاست حضرتِ قرآنِ ناطق علّتِ خَلقِ کُرات روضه‌خوانِ تشنگیِ کشته‌یِ قحطِ فرات جان به قربانِ همان آقا که رویِ شانه‌اش مانده جایِ کیسه‌یِ رزقِ در وُ همسایه‌اش نان و خرمایش به هر طفلِ یتیمی می‌رسید آن شهنشاهی که دردِ اهلِ ویران می‌شنید دوستان که جایِ خود به دشمنان نان می‌دهد وارثش حتی به دستِ ساربان نان می‌دهد از مدینه تا زمینِ کربلا دنبالِ او .... آخرش هم لقمه برد از گوشه‌یِ گودالِ او ساربان آمد به سویِ خیمه‌هایِ سوخته باز شد یک سفره از این روضه‌هایِ سوخته عمّه جان انگشترِ این مرد خیلی آشناست مَرد نَه این ساربان نامرد وُ بی‌شرم و حیاست حال وُ روزم را به هم می‌ریزد این انگشتری خونی وُ خَم شد ولی دارد هزاران مشتری آنقَدَر با پشتِ دستش زد به رویم ساربان مانده رویِ گونه‌هایم ردِّ خاتم عمّه جان قاریِ قرآن اگر بر رویِ نیزه سنگ خورد بر سر وُ مویِ گلِ دردانه‌یِ او چنگ خورد سنگ‌ وُ چنگِ کوفیان یک روضه‌یِ مکشوفه شد روضه‌هایِ شامِ غم سنگین‌تر از این کوفه شد خیزران رویِ لبِ قاریِ قرآنم‌‌‌ نشست عمّه جان دندانِ بابا مثلِ دندانم شکست بر رویِ بابا چرا پا می‌گذارد بی‌حیا ؟! می‌چکد از جامِ او بر رویِ قرآنم‌‌‌ چه‌ها؟! گوشه‌یِ ویرانه باید دق کنم پایِ سرت می‌دهد بویِ شراب اِی وای رگهایِ سرت سرنوشتم مثلِ جسمِ تو به هم می‌ریزد وُ .... حرمله پایِ سرت بدجور ما را می‌زد وُ .... آبله‌هایِ کفِ پاهایِ من شد بی‌شمار ندبه می‌خوانم بیاید صبحِ ختمِ انتظار @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم تب کرده پایِ بسترش دختر شده بی‌تاب پیشِ علی کم‌کم شده شمعِ وجودش آب فکرِ وصیّت کردن افتاد و کسی می‌گفت عادیست هذیان گفتنِ بیمار یا بی‌خواب بر اهلِ نیش و طعنه و زخمِ زبان لعنت خون شد دلِ ختمِ رسل مضطر شده محراب خیلی سفارش کرد کوثر را چه شد آخر ؟! بینِ در وُ دیوار افتاد از نفس مهتاب ضربِ لگد با میخِ در همدست بودند و .... شد بارِ شیشه خُرد می‌ریزد زمین خونآب شش‌ماهه‌ای پر زد میانِ روضه‌یِ مادر شش‌ماهه‌ای پرپر زده بر سینه‌یِ ارباب لالا لالایی تیر خوردی جایِ شیر اِی وای با روضه‌هایت ندبه‌خوان شد دلبرِ سرداب @sehreashk110
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید @sehreashk110
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت شهادت امام رضا علیه السلام چشم‌انتظاری‌ها به سر آمد پسر آمد خورشیدِ دین قبل از غروبِ تو قمر آمد انگورِ شیرین زهرِ تلخی را به خوردت داد در لحظه‌هایِ بازدم پاره‌جگر آمد بر رویِ خاکِ حجره خوابیدی تنت می‌سوخت هنگامِ دست‌وپا زدن مادر اگر آمد .... با پا کسی جسمِ تو کرده پشت‌وُرو ؟! هرگز پیراهن آیا از تنِ صدپاره در آمد ؟! می‌سوزی امّا معجرِ خواهر نمی‌سوزد ای وای وقتی بر رویِ سرنیزه سر آمد خیمه در آتش سوخت معجر بر رویِ سر سوخت چنگی سراغِ گوشواره بی‌خبر آمد هنگامِ تشییعت بدن مابینِ گلها بود هنگامِ تشییعِ گلِ ما دردسر آمد گودال زیرِ سُمِّ اسبان بود در جنجال حتی صدایِ استخوانِ خُرد در آمد پایِ سرِ بر رویِ نیزه روضه‌خوان بودند سیلی سراغِ ندبه‌خوان‌ها بیشتر آمد @sehreashk110