eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.6هزار دنبال‌کننده
39.9هزار عکس
10هزار ویدیو
177 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
58.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ‌ویدیو کلیپ " آرومم کن " ▪️ سَلامْ می‌دَهَـمُ و دِلْـخُوشَـمْ كِه فَرمُودیدْ هَر آنکِه دَر دِلِ‌ خُودْ یادِ ماسْت، زَائِرِ ماست… 🏴 صَلّی اَللهُ عَلیک یا اَباعَبدلله الحُسین 📌تقدیم‌به‌حضرت‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها 🔹 کاری از گروه فرهنگی نوای یاس 🎞 استودیو هنری منجی کلیپ 🌐 دانلود کلیپ با کیفیت بالا 🔸 🆔 🆔 @seiro_solook_ta_khoda
کانال بین الحرمین - @hoosseinsibsorkh1350.mp3
4.24M
🎙واعظ: حاج آقا [توبه قاسم جیگرکی...]🌿 ♻️‍ حجم: ۴.۴ mb ⏱زمان: ۱۴ دقیقه ■ ■ 💖عشقم امام زمان @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ 👌بسیار زیباست تو آمریکا مراسم روضه بود ... شب اول یه سیاه پوست هم اومد مراسم ... براش ی مترجم گذاشتیم ... شبای بعد همین جور هی تعداد سیاه پوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه رو هم برا مراسم بگیریم شب آخر 150 تا سیاه پوست گفتن که میخوان شیعه بشن! پرسیدم برا چی میخواهین شیعه بشین؟! همه نگاه کردن به سیاه پوستی که شب اول اومده بود روضه! ازش پرسیدم برا چی شیعه؟!! گفت شب اول ی تیکه از روضه جوانی رو خوندی!!! غلام سیاه امام حسین .... همونی که وقتی امام حسین سر جوان رو گذاشت رو پای خودش، جوان سه بار سرش رو انداخت و گفت جایی که سر علی اکبر بوده جای سر غلا م سیاه نیست!! ولی امام حسین سرش رو گذاشت رو پاهاش و جوان شهید شد!! من رفتم و گفتم بیاید که دینی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره ... ز معصیت سیه است روی نوکرت ارباب بیا و بار دگر روسیاه را دریاب... @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ ▪️تفاوت اربا اربا و فقطّعوا چیه؟ چرا به بدن علی اکبر میگن ارباً اربا، اما به بدن ابی عبدالله میگن فقطعوا؟ هر دو عبارت به معنی پاره پاره، جداجدا، تکه تکه است... اما یه فرقهایی هم داره،عرب تو معنا به بریده شدن منظم میگه فقطعوا به بریده شدن نامنظم میگه ارباً اربا یعنی چه؟ یعنی بالای سر علی اکبر وقت نداشتند ، هر لحظه ممکن بود ابی عبدالله برسه ، با عجله ضربه می زدند اینو میگن اربا اربا اما بالای سر غریب همه عالم امام حسین وقت داشتند دیگه کسی مزاحمشون نبود، باصبر آقارو کشتند،😭😭 قتلا صبرا... اینو میگن فقطعوا.... ای واااای ح س ی ن………😭😭 @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ ‌‌ـ✿﷽✿- 🌷☘سلام بر حضرت علی اصغر ☘🌷 ⚫️🔷🔶 اختصاصات حضرت علی اصغر علیه السلام: ⚫️1. کوچکترین شهید عرصه ی کربلا ⚫️2.تشنه ترین شهید کربلا ⚫️3. مظلومترین شهید که کسی را نکشته بود و دفاعی نداشت. ⚫️ 4. تنها شهید بر روی دستان امام حسین علیه السلام. ⚫️5. تنها شهیدی که دو امام بر بدن او، نماز خواندند. ⚫️6. تنها شهیدی که دو بار توسط دو امام ع، دفن گردید. ⚫️7. تنها شهیدی که خدا امام حسین ع را در شهادت او تسلیت گفت ⚫️8. تنها شهیدی که با خوردن تیر بر پدر تبسم کرد. ⚫️9. تنها شهیدی که خونش به آسمان پاشیده شد. ⚫️10. به اقرار همه، شهادت او محکمترین سند مظلومیت سید الشهداست. ⚫️◼️⚫️◼️⚫️◼️⚫️◼️ بخواب اصغر، گل پژمرده ی من بخواب ای غنچه ی تیرخورده ی من گل نازم، چرا رنگت پریده لبت جز اشک من، آبی ندیده گل ششماهه ام را، حرمله چید مگر عمه، گلویش را نبوسید به چشم خویش، می کردم نظاره گلوی اصغرم، شد پاره پاره ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــرَج @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ ⚫️وقایع روز هفتم ماه محرم سال 61 ♨️ در روز هفتم محرم عبید اللّه‏ بن زیاد ضمن نامه‏ ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد. 🔰عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه‏ السلام و یارانش به آب شدند. 🌀در این روز مردی به نام "عبداللّه‏ بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره‏ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی! 🌹امام علیه‏ السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. 🔶حمید بن مسلم (خبرنگار کربلا) مي‏گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود. ♦️ قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه‏ بن حصین آنقدر آب مي‏آشامید تا شكمش بالا مي‏آمد و آن را بالا مي‏آورد و باز فریاد مي‏زد: العطش! باز آب مي‏خورد، ولی سیراب نمي‏شد. چنین بود تا به هلاكت 🔥رسید. ✍ادامه دارد... 📘الانساب الاشراف،ج3،ص180 📙ارشاد شیخ مفید،ج2،ص86 @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ حاجی خدا بیامرز میگفت : تاحالا دیدین وقتی انگشتتونو میذارین کف دست نوزاد چه جوری محکم انگشتتونو می گیره؟ الهی شش ماهه ی اباعبدالله (ع) همونجوری دستتونو بگیره.... 🌹 مرحوم آیت الحق آیت الله حق شناس در عالم رؤیا امام حسین علیه السلام را دیده بود. امام حسین علیه السلام به ایشان فرموده بودند : "حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگه شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام (ع) فرمودند نمیخواد به روضه خوان بگی، خودت روضه علی اصغر را بخوان." یکی از ویژگیهای آیت الله حق شناس که بسیاری از شاگردان و علاقه مندان او از آن آگاه بودند، مراتب ارادت وی به حضرت علی اصغر(ع) و استمداد از روضه ایشان است. ایشان برای برآورده حاجات توسل به این شیرخوار بزرگوار روضه ایشان را توصیه می فرمودند. لازم نیست که خیلی مفصل روضه خوانی شود. همین که با توجه به این باب الحوائج ششماهه بگویید: السلام علیک یا علی الاصغر السلام علیک و رحمة الله و برکاته یا اَلسلام علیک یا علی بن الحسین الاصغر علیه ‏السلام ، بِاَبی اَنْتَ و اُمّی و نفسی ... @seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️ حکایتی بسیار زیبا 🌺 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) التماس دعا 🌺 @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات! ✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!! 💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 🌀این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است. ❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟ ♦️ گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم. 🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند. 🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم. گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. 🔶 پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. ♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت. ☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟ ❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده... 💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است. 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌻🍃🌼🍃🌸 @seiro_solook_ta_khoda