eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.3هزار دنبال‌کننده
43.8هزار عکس
11هزار ویدیو
179 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ فرمانده لباس نیروها را شُست! ✍ گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه‌ی رودخانه‌ی بهمنشیر مستقر بود. يك روز سید، فرغونی به دست گرفت! بعد به بچه‌های گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شست‌وشو داره داخل فرغون بریزه! 🔸 کلی لباس جمع شد. البته بچه‌ها سید را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباس‌ها به راه افتادیم. مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه‌ها را مسئول انجام کاری کرد؛ یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی می‌ریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده که خود سید بود، می‌رساند. 🔺 هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباس‌ها کرد. چند نفر هم کمک او لباس‌ها را آب می‌کشیدند. در نهایت یکی از بچه‌ها که هیکل ورزشکاری داشت لباس‌ها را می‌چلاند و در لگن قرار می‌داد تا آن‌ها را پهن کنند. سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود. آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. این کار زمان زیادی هم طول کشید. این نحوه‌ی برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبوب قلب‌ها کرده بود. 📚 برگرفته از کتاب | زندگینامه و خاطرات سردار شهید ✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✳️ فرمانده لباس نیروها را شُست! ✍ گروهان سلمان در یکی از مناطق اطراف خرمشهر و در حاشیه‌ی رودخانه‌ی بهمنشیر مستقر بود. يك روز سید، فرغونی به دست گرفت! بعد به بچه‌های گروهان گفت: هر کس لباس کثیف برای شست‌وشو داره داخل فرغون بریزه! 🔸 کلی لباس جمع شد. البته بچه‌ها سید را تنها نگذاشتند. همراه سید برای شستن لباس‌ها به راه افتادیم. مسافت نسبتا زیادی راه رفتیم. وقتی به کنار تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچه‌ها را مسئول انجام کاری کرد؛ یکی آتش درست کرد، یکی آب تانکر را در ظرف حلبی می‌ریخت تا آب را گرم کند. یکی هم آب گرم را به شخص شوینده که خود سید بود، می‌رساند. 🔺 هر کاری کردیم قبول نکرد. خودش شروع به شستن لباس‌ها کرد. چند نفر هم کمک او لباس‌ها را آب می‌کشیدند. در نهایت یکی از بچه‌ها که هیکل ورزشکاری داشت لباس‌ها را می‌چلاند و در لگن قرار می‌داد تا آن‌ها را پهن کنند. سید آن زمان فرمانده گروهان سلمان بود. آن روز بیش از هشتاد قطعه لباس را شست. این کار زمان زیادی هم طول کشید. این نحوه‌ی برخورد و این افتادگی او بود که سید را محبوب قلب‌ها کرده بود. 📚 برگرفته از کتاب | زندگینامه و خاطرات سردار شهید ✅ کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄