eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.7هزار دنبال‌کننده
38.9هزار عکس
9.6هزار ویدیو
177 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حفظ مال و عیال از علی (ع) روایت شده است که: مردی از شام برای او نوشت که: من بار عیال به دوش دارم و اگر از وطنم دور شوم بر آن‌ها می‌ترسم (که معاویه آزارشان کند) و به اموالم هم علاقه‌مندم و دوست دارم که خدمت شما برسم، حضرت پیغام داد: اهل‌وعیالت را جمع کن و مالت را نزد آن‌ها بگذار و صلوات بر پیغمبر و آلش بفرست و بگو: خدایا همه این‌ها به امر بنده‌ات علی بن ابی‌طالب امانت من‌اند نزد تو، پس برخیز به سوی من بیا. آن مرد چنین کرد و خبر به معاویه رسید که او به‌سوی علی (ع) فرار کرده، معاویه دستور داد عیالش را اسیر کرده به غلامی و کنیزی برگیرند و اموالش ‍ را غارت کنند، پس خداوند عیال او را شبیه عیال معاویه قرار داد و آن شر را از آن‌ها دور کرد و ترسیدند که دزدان اموالشان را ببرند، خدا آن مال را به‌صورت مار و عقرب قرار داد و هر وقت دزدان خیال بردنش را می‌کردند آن‌ها را می‌گزیدند تا آنجا که علی (ع) به آن مرد فرمود: می‌خواهی مال و عیالت نزد تو بیاید؟ گفت: آری. حضرت گفت: خدایا آن‌ها را بیاور، ناگاه همه، نزد آن مرد حاضر شدند! و چیزی از مال و عیالش مفقود نبود. 📚 اثبات الهداة ج 4، ص 595
💠 نشان دادن بهشت و دوزخ اصحاب علی (ع) گفتند: یا امیرالمؤمنین! ای کاش از آنچه که از پیغمبر به شما رسیده، برای اطمینان خاطر به ما چیزی نشان می‌دادی؟ فرمود: اگر یکی از عجایب مرا ببینید کافر می‌شوید و می‌گویید ساحر و دروغ‌گو و کاهن است و تازه این بهترین سخن شما درباره من است. گفتند: همه ما می‌دانیم که تو وارث پیغمبری و علم او به تو رسیده. فرمود: علم عالم سخت و محکم است و جز مؤمنی که خدا قلبش را برای ایمان آزموده باشد و به روحی از خود تأییدش کرده باشد، تاب تحمل آن را ندارد. سپس فرمود: شما تا بعضی از عجایب مرا و آنچه از علمی که خدا به من داده، نشان ندهم راضی نمی‌شوید، وقتی نماز عشا را خواندم همراه من بیایید. وقتی نماز عشا را خواند، راه پشت کوفه را در پیش گرفت و هفتاد نفر که در نظر خودشان بهترین شیعیان بودند دنبال ایشان رفتند، فرمود: من چیزی به شما نشان نمی‌دهم تا عهد و پیمان خدا را از شما بگیرم که به من کافر نشوید و امر سنگین و نادرستی به من نسبت ندهید، چون‌که به خدا قسم به شما چیزی نشان نمی‌دهم جز آنچه پیغمبر (ص) به من یاد داده و عهد و پیمانی محکم‌تر از آنچه خدا از پیغمبرانش گرفته، از آن‌ها گرفت و فرمود: رو از من بگردانید تا دعایی که می‌خواهم، بخوانم و شنیدند دعاهایی که مانندش را نشنیده بودند خواند و فرمود: رو بگردانید و چون رو گرداندند، دیدند ازیک‌طرف باغ‌ها و نهرهایی است و از طرفی آتش فروزانی زبانه می‌کشد، به‌طوری که در معاینه بهشت و دوزخ هیچ شک نکردند و آن که از همه خوش گفتارتر بود گفت: این سحر بزرگی است و به‌جز دو نفر همه کافر برگشتند و چون با آن دو نفر برگشت فرمود: گفتار این‌ها را شنیدند؟ تا آنجا که فرمود: و چون به مسجد کوفه رسیدند دعاهایی خواند که سنگریزه‌های مسجد در و یاقوت شد و به آن دو نفر فرمود: چه می‌بینید؟ گفتند: در و یاقوت است، فرمود: اگر درباره امری بزرگ‌تر از این هم خدا را قسم بدهم، خواسته‌ام را انجام می‌دهد و یکی از آن دو هم کافر شد، ولی دیگری ثابت ماند و حضرت به او فرمود: اگر از این در و یاقوت‌ها برداری پشیمان شوی و اگر هم برنداری پشیمان می‌شوی و حرص او را رها نکرد تا دری برداشت و در آستین گذاشت و چون صبح شد دید در سفیدی است که کسی مثلش را ندیده، گفت: یا امیرالمؤمنین من یکی از آن درها را برداشتم. فرمود: برای چه؟ گفت: می‌خواستم بدانم حق است یا باطل؟ فرمود: اگر آن را به‌جای خود برگردانی خدا عوض آن بهشت را به تو می‌دهد، اگر برنگردانی خدا جهنم را در عوض به تو می‌دهد و آن مرد برخاست و دُر را به‌جایی که برداشته بود برگرداند و حضرت آن را به سنگریزه مبدل کرد، مانند سابق و بعضی گفتند: آن مرد میثم تمار بود و بعضی گفتند: عمرو بن حمق خزاعی. 📚 اثبات الهداة، ج 4، ص 558 - 556