eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.6هزار دنبال‌کننده
39.9هزار عکس
10هزار ویدیو
177 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🌺 لقمه_حرام ، آهن ربای معصیت ⚠️تمثیلی زیبا برای تبیین نقش لقمه_حرام در ابتلای به گناهان ☘آهن ربا آهن راهرجا باشد،به سمت خود می کشد.اگر را از کنار آهن ربا عبور بدهید،آهن ربا نسبت به پنبه ندارد،اما اگر براده آهن را پنبه بگذارید،دراین حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده میشود.دراینجا خود پنبه جذب نمیشود،بلکه براده های آهنی که با خودآهن ربا جنس هستند،به سمت آن کشیده میشوند. ⛔️ معصیت ها مثل آهن ربا و حرام مانند است،وقتی که انسان گوشتش از نروییده باشد،می تواند از کنار ها بگذرد.امّا اگر حرامی بخورد، از کنارمعصیت که می گذرد آن می شود!!این خاصیّت درونیِ حرام است.لقمه اگر صد در صد حلال باشد و علاوه بر این اجرت وحقوق درآمد و طاهری در مقابل آن گرفته باشد(که البته این به سختی پیدا میشود!!!)از کنار که می گذرد,عبادات او را جذب می کنند،از کنار# امامزاده که می گذرد به آن میل پیدا میکند. ♻️ نه تنها لقمه ی حلال،بلکه# مسکن و# لباس حلال هم به همین منوال است.در محلی هم که از حلال به دست آورده اید، که فرا می رسد،نسبت به نماز شوق ورغبت پیدا می کنید،امّا اگر غصبی باشد،در آن محل مثلا#ً غیبت مردم می شود و توان# اجتناب از معصیت را ناخود آگاه از دست می دهید.حلال و حرام وقتی با هم شود،طاعت و معصیت هم،با هم مخلوط می شود. 📚کانال گناه شناسی 🚸 افرادی که فرزندانشان ویاهمسرو...ازمسیردرست شده، رانگه نمی دارند،به ،عبادت وپاکی رغبتی نشان نمی دهند،به مناسب،غیرت وپندپذیری بی توجه هستند!وازآداب ورسوم وملی رویگردانند!!♻️بدنیست #کسب وکار و همنشینان خودوآنان رامورد وتجزیه وتحلیل قرارداده و معایب رابررسی کرده و نمایند،وگرنه آن نه تنها چشم خودشان می رود،بلکه جامعه نیزازمفاسدوعواقب آن @seiro_solook_ta_khoda
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄