eitaa logo
خودشناسی و روانکاوی
277 دنبال‌کننده
110 عکس
33 ویدیو
201 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5935926067595315690.mp3
3M
🎶🎶🎶🎶موسیقی به مثابه روان @selfknowledge1401
اگر ذهن مانند یک تونل باریک بود و ما قادر بودیم احساسات ناخوشایندمان را به آن راه ندهیم، می‌توانستیم احساسات دردناکمان را نادیده بگیریم و آن را از خود دور کنیم، با این حال، ذهن بیشتر به یک کیسه جادویی شبیه است، کیسه‌ای که احساسات در آن حمل شده، بزرگتر می‌شود و تا زمانی که مورد تأمل قرار نگیرد و معنای آن بررسی نشود رها نشده و هرروز سنگین‌تر می‌شود. شرم یکی از دردناک‌ترین احساساتیست که ممکن است تجربه کنیم، یکی از دشوارترین احساسات که بیرون کشیدن آن از این کیسه و رها شدن از آن از سخت‌ترین کارهاست.   در اینجا نکاتی را برایتان آوردیم که بهتر است در مورد شرم بدانید و کمک می‌کند  شرم کمتری احساس کنید شرم با گناه تفاوت دارد وقتی احساس کنید کار اشتباهی انجام داده‌اید احساس گناه می‌کنید اما وقتی باور داشته باشید که مشکل خود شما هستید شرمگین می‌شوید. وقتی احساس گناه کنید انگیزه‌ای برای جبران اشتباه در شما وجود دارد اما به هنگام احساس شرم شما خود را به مانند یک خطا می‌بینید، گویی نیرویی درونتان به شما می‌گوید که انسان بدی هستید، ارزش ندارید و ... و این انگیزه هر جبران اشتباهی را از شما می‌گیرد. شرم می‌تواند از دوران کودکی شکل بگیرد نوع مخرب شرم می‌تواند زمانی آغاز شود که هنوز یک کودک هستید. کودکان در جدا کردن احساسات خود از خود‌انگاره‌شان مهارت کمتری دارند. بنابراین وقتی در کودکی احساس بدی داشته باشید این باور را پیدا می‌کنید که خودتان بد هستید، از احساسی که دارید شرمگین می‌شوید و از ابراز آن هم اجتناب می‌کنید. مراقبین اولیه نقش مهمی در تعدیل این احساس شرم دارند. 3.شرم نشانه‌های مختلفی دارد نشانه‌های زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند شرمگین هستید. وقتی کسی بابت مطرح کردن موضوعی شرم داشته باشد معمولا به سمت پایین نگاه کرده و از تماس چشمی دوری می‌کند. صدایش را آرام کرده و شاید احساس کند که توان حرکت ندارد. شاید وقتی شرمگین باشید از انجام کارها به صورت بی‌مقدمه متنفر باشید و دوست داشته باشید که حتما برای آن برنامه‌ریزی کرده و برایش آماده باشید. می‌ترسید که حرفی خودجوش بزنید و کم‌هوش و بی‌خرد به نظر برسید، چیزهای جدید را امتحان نمی‌کنید و از قرار گرفتن در مرکز توجه جمعی خودداری می‌کنید. شرم باعث می‌شود احساس کنید نمی‌توانید خود واقعی‌تان باشید و این خود واقعی همواره برای شما ناکافی است. شرم می‌تواند به هیجان‌های منفی دیگری دامن بزند. شرم می‌تواند منبع اصلی خشم، افسردگی و اضطراب باشد. وقتی شرمگین باشید و کسی از شما در ملایم‌ترین حالت ممکن انتقاد کند واکنشی تدافعی نشان می‌دهید. خشم شما گویی تلاشی برای منحرف کردن شرم و توجهتان از احساسات پنهان دردناک در شماست. شرم می‌تواند باعث احساس بی‌ارزشی، حساسیت بیش از حد و اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی شود. شرم همچنین سبب احساس پوچی و تنهایی در شما می‌شود 5.شرم بر روابط شما تأثیر منفی می‌گذارد پنهان‌کاری و مخفی شدن دو خصیصه اصلی شرم هستند، دو عاملی که نابودگر روابط هم هستند. اگر در یک رابطه عاشقانه هستید، ممکن است احساس کنید که همیشه توسط شریک زندگیتان مورد قضاوت قرار می‌گیرید، خشمگین می‌شوید اما این خشم را به شکلی پنهان می‌کنید و در عوض آن را با رفتارهای منفعلانه پرخاشگرانه ابراز می‌کنید. شرم سبب می‌شود نتوانید به پارتنرتان اعتماد کنید و چون می‌خواهید از دید دیگران پنهان بمانید تمایلی به بیرون رفتن و ملاقات با شخصی جدید در زندگیتان نداشته باشید. 6.شرم بر سلامت جسمانی شما تأثیر می‌گذارد شرم با اثرات جانبی که از خود به جای می‌گذارد می‌تواند منجر به فشار خون بالا، مشکلات گوارشی، بی‌خوابی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و اختلالات خوردن شود. مطالعه‌ای نشان داد که شرم بیرونی یا ترس ما از قضاوت دیگران با بی‌اشتهایی ارتباط دارد، در حالی که شرم درونی یا انتقاد از خود و ارزیابی منفی با پرخوری عصبی مرتبط است. 7.شرم درونی ما می‌تواند بهبود یابد اگر فردی دلسوز و یا یک روان‌درمانگر متخصص شما را همراهی کند، می‌توانید تجربیات شرم‌آور خود را با او در میان بگذارید و احساسات دردناک و قدیمی که برای مدت‌های طولانی بر روانتان سنگینی می‌کند را برای او بازگو کنید. ابراز این احساسات کمک می‌کند بتوانید به تدریج از زیر بار این احساس دردناک رهایی یابید، باورهایتان را در مورد خود تغییر داده و خود را یک اشتباه و یا یک خطا ندانید، تغییری که بسیار عمیق خواهد بود و تأثیری شگرف بر تمام جنبه‌های زندگیتان خواهد گذاشت.   @selfknowledge1401
4_5852472095665031870.mp3
8.34M
🎶🎶🎶موسیقی به مثابه روان @selfknowledge1401
📌احساس شرم ▫️احساس شرم به عنوان صورتی از حمله به خود درمان می‌شود ولی در برخی شرایط، برخورد با شرم به عنوان یک احساس می‌تواند مفید واقع شود. در حین بازگشایی ناهشیار احساس گناه باید تجربه شود. ▫️با این حال، اغلب زمانی که افراد می‌گویند "احساس گناه" می‌کنم، دچار احساس گناه اصیل نیستند. ▫️احساس گناه اصیل با آگاهی از آسیب رساندن به کسی و تکانه‌ای برای تعامل و جبران همراه است. ▫️در عوض، حسی کلی مبنی بر اینکه "من بد هستم" نمونه‌ای از حمله به خود است که بدان اشاره شد. ▫️این احساس همراه ممکن است نوعی شرم باشد که با تکانه‌ای برای رفتن به درون و پنهان شدن همراه است. ▫️بیماران ممکن است صورت خود را به صورت کامل یا جزئی بپوشانند. ▫️جهت تسهیل تجربه احساس گناه پس از یک تجسم و جهت متمایز کردن آن از شرم دفاعی، مقابله کردن با تکانه و افکار مرتبط با آن مفید خواهد بود: ▫️احساس گناه: تکانه‌ای معطوف به بیرون و عمل ما، "من در حق کسی که برایم مهم است، کار بدی انجام دادم" ▫️شرم: تکانه‌ای معطوف به درون و خودمان است، "من بد هستم" ✍نات کوهن @selfknowledge1401
ما جذب چه افرادی می شویم؟ فرنزی در باب سرمایه گذاری روانی افراد می گوید ◼️ما به چیزهایی که همیشه به ما عشق می دهند معمولا توجهی نمی کنیم، انگار که تصور می کنیم این ها همیشه هستند و برای ما اهمیت خاصی ندارند. ◼️از آن طرف آدمهایی هستند که همیشه خصومت آمیز هستند ما معمولا از آنها کناره می گیریم یا انکارشان می کنیم به هر حال مسئله آنها را نیز برای خود حل می‌کنیم و موضوعیت ندارند. ◼️اما چیزهایی هستند که به طور نامشروط به دلخواه ما عمل نمی کنند، یعنی از یک طرف ارضا کننده هستند و به دلیل همین رضایتی که به ما می‌دهند ما دوستشان داریم و از یک طرف دیگر تسلیم مطلق ما هم نیستند، یک جایی ما را ناامید می کنند به ما نه می گویند چیزی شبیه والدین، گاهی ارضا کننده هستند و کودک دوستشان دارد، گاهی ناکام کننده هستند و کودک عصبانی می شود و فکر می کند چه پدر یا مادر بدی دارد. در کل والدین زمانی خوب و رضایت بخش و زمانی دیگر ناامیدکننده و محروم کننده هستند. ◼️فرنزی معتقد بود ما بیشترین سرمایه گذاری روانی را به این نوع روابط اختصاص می دهیم، افرادی که شبیه والدین گاهی ارضا کننده و گاهی ناکام کننده هستند. @selfknowledge1401
‍ سوگواری 💢 سوگ ما مشکل نیست، بلکه یک راه است. ما با سوگواری خود را تسلیم حقیقتی می کنیم که همه‌ی دروغ‌ها را می‌شوید و واقعیت‌ها را باقی می گذارد. ما از شر سوگ خلاص نمی شویم، بلکه در مشارکت با آنچه وجود دارد، سوگ را تحمل می‌کنیم. در این مشارکت نیازی نیست توهمات خود را رها کنیم، زیرا اشک‌هایمان وابستگی ما را به تخیلاتی که زندگی را از ما دور نگاه می دارند می شوید و با خود می برد. به عنوان مثال، از قدرت شفابخش سوگ، به مرد خودویرانگری اشاره می کنم که همه‌ی پل‌ها را پشت سرش خراب کرده بود و وقتی به درمان روی آورد که دنیایش فرو ریخته بود. او در مواجهه با خودویرانگری دیرپایش که همه ی روابط اصلی او را نابود کرده بود، گفت: "باید از این شرمندگی و احساس گناه خلاص شوم" اما اگه این‌ها راهی برای شفای تو باشن چی؟ شرمندگی علامتی از درونته که میگه تو اون کسی که می خواستی باشی نبودی. وی با گریه جواب داد: «درسته.» این احساس گناه درباره‌ی کسانی که بهشون صدمه زدی به عشق تو اشاره میکنه، به بخش والای شخصیت تو که ازت میخواد به طرفش برگردی فکر نمی کنم هرگز بخش والای شخصیتمو بروز داده باشم.» تو نباید از احساس شرمندگی و گناهت خلاص شی، باید به درونشون پا بذاری. این عواطف به تو نشون میدن در زیر نقاب بی تفاوتت چه کسی هستی علت رنج او احساس شرمندگی و گناه نبود، بلکه دروغ‌های او بودند. احساسات عمیق هرگز ما را رنج نمی دهند، مقاومتمان در برابر این احساسات علت رنج است. با قبول زندگی آن طور که هست عميقا درد خواهیم کشید. ما تصور می‌کنیم خودمان در حال مرگیم، در حالی که تخیلاتمان در حال مرگ‌اند و پرده‌ی میان ما و واقعیت در حال کنار رفتن است. و سرانجام، می توانیم در حقیقت خود آرام بگیریم. در جلسه ای دیگر، آن مرد به سوگ روابطی نشست که پیشتر نابود کرده بود. اکنون او متوجه شده بود که در همه ی عمر یک شخصیت ساختگی بوده که هیچ کس نمی توانسته است او را دوست بدارد. او در حالی در غم خسران‌هایش به شدت اشک می ریخت و گناه دروغ هایش روی دوشش سنگینی می کرد، گفت: «هرگز نمی تونم از اینکه انسانیتم را به من برگردوندی به اندازه‌ی کافی ازت تشکر کنم.» اما واقعیت این است هرگز نمی توانستم انسانیتش را به او برگردانم، زیرا این انسانیت همیشه در درون وی وجود داشت اگرچه زیر دروغ هایش پنهان مانده بود. @selfknowledge1401
شیوه ارتباطی‌مان، مرزهایی که داریم و یا نداریم، اینکه چقدر اعتماد می‌کنیم و یا چقدر آسیب پذیر هستیم؛ همه‌ی این‌ها سرنخی را به ما می‌دهد. همه‌یِ این ویژگی‌ها می‌تواند به حل و تکمیل شدن پازل ما، یعنی خودِ ما کمک کند. اینکه ما چه تیپ شخصیت‌ها و انسان‌هایی را جذب می‌کنیم، به خوب شدن حال ما کمک می‌کند. این آئینه‌ای است از گذشته‌مان، از الگوهای حل نشده‌مان! اگر ما به خودمان در روابط خیانت می‌کنیم، در کودکی به نوعی به ما خيانت شده است؛ به بیانی دیگر، اگر ما خودمان را از عشق محروم می‌کنیم، شاید ما والدی را مشاهده کرده‌ایم که ناهشیار خود را از عشق محروم می‌کند. بنابراین، ما یاد گرفته‌ایم( ناهشیار) که همان کار را انجام دهیم. در نتیجه اگر دلمان می‌خواهد خوب شویم یا درمان شویم یا شفا پیدا کنیم، بهتر است به الگوهایی که داریم نگاه کنیم. یادمان باشد که “همیشه” الگوهایی وجود دارند. بهتر است از اینکه آن را به شانس یا سرنوشت و یا هر دلیل بیرونی نسبت دهیم، دست برداریم و توجه‌مان را به آن‌چه که در ذهن‌مان اتفاق می‌افتد و به درون‌مان ببریم. شاید این سؤالات بهتر راه را نشان دهد: ۱. چه چیزی در این الگو برای‌مان جالب است؟ ۲. آیا من به آنچه که دیگری در موردم فکر می‌کند، می‌کنم یا روی بدنم می‌ماند ، یا تمایل تنها به پاسخ‌دهی دارم؟ ۳. آیا در این ارتباط من احساس شنیده شدن و دیده شدن کردم یا (می‌کنم) ؟ ۴. آیا این یک داینامیک ارتباطی آشنا‌ست؟ آیا در کودکی نیز این مدل را تجربه کرده‌ام؟ ۵. آیا من تلاش کرده‌ام انتخاب شوم یا انتخاب آگاهانه‌ای داشته باشم؟ ۶. آیا این یک ارتباط عاطفی سالم است؟ آیا هر دوی ما دچار یک بازی و سرگرمی هستیم؟ ۷. آیا این رابطه برای من مثل زندگی سابق در خانه است؟ @selfknowledge1401
چرا اشتباهاتمان را تکرار میکنیم؟ ناهشیار چیست؟ ناهشیار فقط در اشتباهات لپی یا کنش پریشی ها یا رویاهای ما متجلی نمیشود، بلکه بسیار مهمتر و عمیقتر است. ناهشیار نیروی حاکمی است که ما را در انتخاب همسر، انتخاب شغل که به هویت اجتماعی ما گره خورده، و انتخاب محل زندگیمان هدایت میکند. بهعبارت دیگر، همه آن چیزهایی که تصور میکنیم آگاهانه و هدفمند انتخاب کرده ایم، درحقیقت به دست ناهشیارمان و با ظرافت خاصی به ما تحمیل شده است. بااینحال، به تجربه دریافته ام که ناهشیار وجه دیگری هم دارد که بسیار نیرومندتر است و موضوع متن حاضر است، یعنی تکرار. ناهشیار نیرویی است که میتواند ما را به تکرار رفتارهای سالم و خوشایند سوق دهد _ از این منظر، ْ تکرار سالم است و ناهشیار هم رانه زندگی محسوب میشود. از طرفی، ناهشیار ممکن است ما را به تکرار اجبارگونه اشتباهات قبلی و رفتارهای محکوم به شکستمان سوق دهد.از این منظر تکرار مرضی است.و رانه خود آسیبی محسوب میشود. اما فارغ از اینکه ناهشیار نیروی زندگی باشد یا یا خود آسیبی، فارغ از اینکه منشأ رفتارهای تکراری خوشایند باشد یا ناخوشایند، تنها موضوع مسلم این است که آن چیزی که موجب بروز یا بروز مجدد اتفاقات خوشایند یا ناخوشایند میشود و به زندگی ما شکل میدهد ناهشیار است. اما تکرار چیست؟ در ادامه مطالب در کانال این مطلب را برای شما روشن میکنیم. @selfknowledge1401