"جیب اغیار" ای بی خبران چرا دم از کار زنید بی وعده سری به جیب اغیار زنید موی سرمان سپید و چشمان شده گود از بهر خدا سری به انصار زنید وام است کلان و بهره اش سر به هوا در جمع فلک سرم به دیوار زنید دیوانه شدم زبس شنیدم نه و نیست در خلوت دل برای من زار زنید ما طعمه ی گرگیم و پلاسیده دهر با بینش نو خطی به افکار زنید افکار شما کهنه و ما نو شده ایم آیا که شود دلی به ادوار زنید دنیا که شده مجازی و غمزده عشق کمتر به دل غمزده مسمار زنید این رسم وفا نباشد و وعده وعید با نی قلمی گردن ما دار زنید جاتان شده گرم و نرم بر زیر بغل پشتی پر قو پک به سیگار زنید ((افشار )) سخن بسی شد و قافیه تنگ ای مجلسیان سری به کردار زنید ✍: آیت الله افشاری _سمیرم #شاعران_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

"انصاف خوش" در مغازه جنس اعلا خودنمایی می کند جیب من با کفش کهنه دلربایی می کند در تقابل ،در ستیز و کشمکش دار و ندار قلب من از رنج دل انده سرایی می کند قصه درد و مرض گشته تمام و زان بتر سفره و جنس و گرانی شانه سایی می کند تیر خورده از زمین آشنا روزی هزار ای بسا! این آشنا با من دوتایی می کند می تراشم دل به ناخن تا برآید قطره ای لیک این قطره مرا تاول زدایی می کند من ملول و مردم شهرم ملول و کام تلخ حرف حق را دفتری حکم قضایی می کند ناخوش و ناسرزده (افشاریا) زد شرح حال اندکی انصاف خوش مشکل گشایی می کند ✍ شاعر توانمند :#آیت الله_افشاری_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

"نقش نقاش " ره بی جاده گشایید سحر نزدیک است موسم نسترن و یاسمن و تبریک است هلهله خوش بزن ای دوست که شد فصل بهار نفس باد صبا مشک وز و تحریک است خوش بهاری است عجب چینش این چرخ بلند نقش نقاش مصفا،قلمی خوش،بیک است داده پیغام به گل بلبل فرخنده نفس خوش بیارای گلستان که چمن تاریک است هر دم از گلشن این باغ رسد نای خروس صبح نوروز زمین منتظر یک تیک است تا بیاید نفسی سبز تر از سال قدیم دیده بیدار هوا عاشق صوت جیک است.‌‌‌.. 🔅پیشاپیش عید سعید باستانی ،نوروز خجسته باد ✍ شاعر توانمند : #آیت_الله_افشاری_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

یا رب دل ما را تو به رحمت جان دِه درد همه را به صابری درمان دِه این بنده نداند که چه می باید خواست داننده تویی ، هرآنچه خواهی آن دِه مناجات : خواجه عبدالله انصاری ✍: خوشنویس: هنرمند شهر هزار چشمه سمیرم اقای حمیدرضا منصورزاده #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

✍ خوشنویسی به خط مرحوم استاد حبیب الله فضائلی سمیرمی 🌟معروف به حبیب خِطه خَط 🌟در این اثر ، به ۹ سبک ، استادانه ، رقص قلم کردند. روح این هنرمند اصیل و بزرگ سمیرمی شاد #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

دلم گرفت و به دادم رسید چشم ترم درون برق نگاه تو سوخت ، بال و پرم گذشته ها همه رفتند پشت هم یک عمر و من هنوز از آن کوچه هاست ، می گذرم هزار صورت زیبا و چشم رنگی هست خدا کند که نیاید به جز تو در نظرم دُرست ، اینکه جدایی مرا شکست و شکست ولی هنوز به شهر خودم که معتبرم و داشت داغ جدایی مرا زمین می زد که دل گرفت و به دادم رسید چشم ترم ✍ : #حمیدرضا_منصورزاده #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

(دریای بی ساحل ) شراب و می نمی خواهم شکن جام مرا ای دل به دریایی گرفتارم به سختی می رسد ساحل وزد طوفان وحشت زا به صخره می خورم گاهی لب و دندان شده زخمی خدایا کی رسم منزل دلم دارد هوای نم ولی شور است این دریا کند رفع عطش شوری ، خیالی پوچ و بس مهمل ؟ زنم پارو ولی لنگان قدم آهسته بر دارد بلد نبوم شنا کردن گمانم می رود باطل شدم خسته غلط راهی که پیچش مار می پیچد از آن ترسم بیندازد درون حفره ای از گل ✍ شاعر توانمند شهرستان سمیرم #آیت_الله_افشاری_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

نقیضه ای با اجازه از استاد سخن حضرت سعدی شیراز علیه الرحمه: ((شبی یاد دارم که چشمم نخفت)) ((شنیدم که پروانه با شمع گفت)) بیا جان من سوختم در خفا نما روشن اینجا زمین از بلا پر و بالم از عشق مردم شکست سر و دیده در خون مردم نشست بسی پر زدم تا بیابم تو را رهانم تو را ، شعله از انزوا معطل زمین در پی نور عشق به پایت پیاده دوم تا دمشق بگفت:ای هوادار و دلدار من زجانم رود نور عشق و وطن تو را در قفس دیدم و جان بسوخت به ناگه سر و پاو جان دیده دوخت نخوابیدم از فکر تو یک زمان همی آمدم تا زنم تش بدان اگر این چنین زار و پژمرده ام ز فکر و دل و دیده درمانده ام برای امید و نفس شوق نیست بسی داده زهر و زمین ذوق نیست حلاوت بده سعدیا چون شکر که بیمارم و دل زده ،دل پکر نخوابیده(( افشار)) پروانه وار دهد روشنی دل، غزل در بهار ⚡یکم اردیبهشت ماه سالروز بزرگداشت حضرت شیخ اجل سعدی شیراز که الحق سخنش روح و روان را دهد نوازش مبارک باد ✍شاعر توانمند #آیت_افشاری_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

#تلنگر وقتی می شود دقایق عمرت را با آدم های خوب بگذرانی چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایی کنی که با دلهای کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزی های بچه گانه اند ... یا مدام برای نبودنت ، برای خط زدنت تلاش می کنند ...!!! نه ، همیشه جنگیدن خوب نیست ... این روزها فهمیده ام برای اثبات خوب بودن نباید جنگید ... بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می آیند بی ارزش می شوند ! این روزها نسخه ی فاصله گرفتن را می پیچم برای هر کسی که رنجم می دهد ... این را با خودم تکرار می کنم و می بخشمشان .... نه به خاطر اینکه مستحق بخششند ... تنها به این خاطر که " من مستحق آرامشم " .. 📷عکاس: شهروند خبرنگار #میناکاغذگران_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

📽طبیعت بهاری شهر هزار چشمه سمیرم ⬅️ارسالی از شهروند خبرنگار #میناکاغذگران_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم👇 @semirom_onlin

سربلند از آزمون های زمستانیم ما با تمام خستگی ، فکر بهارانیم ما بر درخت باغ جانان ، شاخ بی بر نیستیم تا به بار آید برِ دل, گل به دامانیم ما غصه از بس خورده ایم از زندگانی در قفس دُرّ و گوهر در وجود و گنج پنهانیم ما بچه های کوچه‌های خاکی اما با صفا دست و رو ناشستگانِ پاک دامانیم ما زندگی را سخت اگر بوده ست آسان برده ایم پیش تا امروز *کینجا* مرد مِیدانیم ما آب و نانی گرچه از خوان مروت خورده ایم سالیانی بر در لطف تو مهمانیم ما روزگار سرد و تاریک از وجود ما گم است زانکه بر بام جهان خورشید رخشانیم ما بر طریق پاکبازی از برای روی دوست عهدهامان سر به مهر و تازه پیمانیم ما با همه آرامش ظاهر که بر نقش دل است داغ ها در سینه، هم چون دیگِ جوشانیم ما ✍نویسنده توانمند: #امرالله_امینی_سمیرمی #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin

♤ درد دل ♤ شعر من با رنج مردم روضه خوانی می کند هم نوا با جوهرش الحق تبانی می کند آتشی افتاده بر خرمن ندارد اشک و آه گوییا هم درد دل ، آتش زبانی می کند می تراشد جمله را ذهنم به الفاظی قشنگ هم ردیف قافیه صحبت پرانی می کند دود می خیزد ز دل ،از شهر، از کامی حزین بر سر سفره نفس ، آه و فغانی می کند سال ها بسته به رو سفره، نفس، آوای خوش در تکاپوی نفس ، یاد جوانی می کند آشنا هر جمله اش با درد مردانی هزار جمله را می بندد و خانه تکانی می کند دوخته بر آسمان طفلی خدایا منتظر حسرت لقمه شکایت را عیانی می کند دل زده تاول خدایا مرهمی از نو فرست روزگار از مردمش باج ستانی می کند می زند خنجر به دل (افشار )این اوضاع بد شادی اهل دغل در دل نهانی می کند ✍شاعر توانمند: #آیت_افشاری_سمیرم #معرفی_هنرمندان_سمیرم #سمیرم_آنلاین کانال خبری شهرستان سمیرم 👇 @semirom_onlin