° •• ▪﴾﷽﴿▪ •• °
امام ظهـور میکـند
و سر آخر جهان به نور وجودش منور میشود؛
میدانم اما جانمان به لبمان میرسد
از این تاریکی به آن نور برسیم!
و من نگرانم دلم میلرزد
از اینکه ته چاه بمانم میترسم کم بیاوریم
راستش را بخواهـی غصه میخورم،بغض میکنم.
مثل بچه ی گم شده به بـازار سرگردانم
غصه میخورم از اینکه اکثرمان غافلیم،
به خواب دنیا رفته ایم،سرگردانم از اینکه
نمیدانم کدام راه به خـ❤ـدا میرسد.
میدانم آخرش سپید است
درک دنیای معطرِ به عطرِ حجتِ خدا
رایحه ای است که تنها نصیب صابرین میشود
نصیب آن ها که تا آخر خط به پای یار میمانند!
غمِ هجران آخرش به وصل یار می انجامد
اما کجاسـت دلی که طاقت این ظلمت را داشته باشد
دل ما طاقت فراق یار ندارد میسـوزد،
چون پروانه به گرد شمعی که نمیبـیند.
سینه ام تنگ شده ؛
تمام غم آینده ی پیش رو به دلم نشستهـ
غم آینده ی تاریک انسان ها من نور میخواهم
اینجا ظلمت همه جا را فرا گرفته...
یارانمان هر روز شهد شهادت مینوشند
یعنی جهان روز به روز از نعمتِ
حضورشان بی نصیب تر میشود!
و تاریک تـ🌚ـر؛من میترسم از تاریکی...
#اگر_شهید_نباشـد
#خورشید_طلوع_نمیـكند
#و_زمستان_سپری_نميـشود
#چشمه_های_اشـک_ميخشكد
#قـلب_های_انسانها_سنگ_ميشود
#و_سرنوشت_انسان_به_شب_تاریک_ميماند
🇮🇷 @Sepah_cyberi_iran