eitaa logo
رسانه‌مذهبے‌هنری‌صراط‌المهدی
3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
176 ویدیو
101 فایل
🔹️تولیده‌کننده‌ی محتواهای رسانه‌ای مهدوی 🔹️با هدف نشر معارف مهدوی و زمینه‌سازی ظهور 💠 مجموعه مهدویت فسطاط المهدی @fostatolmahdi خادم مجموعه👇🏻 @alhojjat14 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/serat_almahdi.ir 🖌کانال نمونه کارها و ثبت سفارش @studio_serat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠 مسجد سهله، میعادگاه عاشقان امام زمان "سلام‌الله‌علیه" نامش شیخ محمد کوفی بود، با پدرش از سفر حج باز می گشت در بین راه گرفتار شدند، شترشان آن ها را گرفتار کرد. در وقت گرفتاری به امام دوازدهم متوسل شد و فریادرس گرفتاران توسل او را بی جواب نگذاشت. با عنایت امام زمان سلام‌الله‌علیه شتر از جا برخاست و راه را همان طور که حضرت برایش تعیین کرده بود تا مقصد پیش رفت. شیخ محمد قبل از جدا شدن خدمت حضرت عرض کرد: حوائجی دارم ولی فعلا با این حال اضطراب و نگرانی نمی توانم عرض کنم، جایی را معین فرمایید تا با حواس جمع مشرف شده عرض کنم. حضرت فرمودند: مسجد سهله. و ناگاه از نظر او غائب شدند. زمانی که از شیخ پرسیدند آیا در مسجد سهله خدمت آن بزرگوار مشرف شدید؟ فرمود: بلی؛ ولی در گفتن شرح آن مجاز نیستم... 📚 شیفتگان‌حضرت‌مهدی"سلام‌الله‌علیه"ج۳،ص۱۳۴ 📚 جنات‌الفردوس، فصل‌دوم، ص۸۱ 🤲🏻 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 📌 #️⃣ 📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi
🌠 امید است بعد از چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله به دیدارت برسیم...! مرتبه اولی که مرحوم آیت اللّه سید محمد شیرازی به محضر مبارک امام زمان "سلام‌اللّه‌علیه" مشرف شدند، سالی بود که قبل از ازدواجشان، چهل شب چهارشنبه، مسجد سهله می‌رفتند و خیلی هم به سختی این کار را انجام می دادند. یک بار چشم درد عجیبی گرفته بودند که در عمرشان سابقه نداشت، زمستان سردی هم بود و ماشین هم گیر نمی‌آمد و بعد هم هر کس از ایشان پرسید قضیه چه بود، چیزی نگفتند و فقط وقتی بعضی خیلی فشار می‌آوردند ایشان می‌گفتند: به آقا (پدر مرحومشان آیت اللّه العظمی میرزا مهدی شیرازی "قدس‌سره‌الشریف") گفته‌ام و به دیگری هم بنا ندارم بگویم! آن‌ها آمدند به مرحوم آقا فشار آوردند و ایشان هم به چند نفری گفتند و فرمودند: آن چیزی که آقا محمد می‌خواسته به دست آورده و دیده است، بیش از این هم چیزی نگفتند. مرحوم آیت اللّه سید محمد شیرازی بعد از فوت مرحوم پدرشان به یک مناسبتی نقل فرمودند: حضرت ولی عصر "سلام‌اللّه‌علیه‌ و عجل‌اللّه‌تعالی‌الفرجه‌الشریف" به من امر فرمودند که بنویس، تألیف کن. در آن وقت ایشان شبانه روز، بیست و چهار ساعت درس و تدریس و مباحثه داشتند. یک دفعه همه را قطع کردند که حوزه کربلا یک شکستی در این جهت خورد و مشغولِ نوشتن شدند. 📚 شیفتگان‌حضرت‌مهدی"سلام‌الله‌علیه"ج۳،ص۲۷۷ 📚 جنات‌الفردوس، فصل‌دوم، ص۸۰ 🤲🏻 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 📌 #️⃣ 📲 ایتا | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi
🌠 زيارت امام زمان "سلام‌الله‌علیه" در مسجد سهله و عرضه حاجات نماز مغرب و عشا را به جماعت در مسجد سهله ادا كرديم و مشغول دعا و گريه شديم، يك مرتبه ملتفت شديم ساعت از دو گذشته، خوف مفرط بر من عارض شد كه چگونه با سه نفر زن، به تنهايى و با مكارى عرب غريب، در اين شب تاريك به كوفه برگرديم. يك مرتبه به مقام مهدى "سلام‌الله‌علیه" كه وسط مسجد است، چشم انداخته، آن مقام كريم را روشن‏تر از طور كليم ديديم و روانه شديم، ديديم سيد بزرگوارى، با كمال مهابت، وقار و نهايت جلال و بزرگى در محراب عبادت نشسته است.
پيش رفتيم، دست مبارك آن سرور را گرفته، بوسيديم. خواستم بر پيشانى نهم؛ دست خود را كشيد و نگذاشت. مشغول دعا و زيارت شدم.
چون به نام همايون امام صاحب الزمان سلام مى‏كردم، جواب مى‏فرمود: و عليكم السلام. سپس روى مبارك به ما فرمودند كه به اطمينان دعا بخوانيد. سفارش كردم شما را به مسجد كوفه برسانند. از او سه حاجت خواستم: يكى آن‏كه تنگدستيم رفع شود. دوم، خاكم كربلا باشد. سوم، فرزند صالحى خواستم. آن‏گاه عيالم پيش آمد و سه حاجت خواست: يكى، و سعت، ديگر آن‏كه زير دست من به خاك رود. سوم، آن‏كه مشهد مقدس يا كربلاى معلا مدفن او باشد. همه را اجابت فرمود و چنين هم شد. بعد از خارج شدن از مسجد، عيالم گفت: دانستى اين سيد بزرگوار كه بود؟ گفتم: نه! گفت: حضرت حجت "سلام‌الله‌علیه" بود! 📚 العبقري‌الحسان،ج۲،ص٤٨٤ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌دوم،ص۱۰٦ 📌 #️⃣ 📲 ایتا | بله | روبيکا | سروش | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi
🌠 سفارشات امام زمان "سلام‌الله‌علیه" به آيت اللّه مرعشى‏ نجفى در مسجد سهله 1⃣ تأكيد بر تلاوت و قرائت اين سوره‏ها بعد از نمازهاى واجب بود: بعد از نماز صبح سوره يس، بعد از نماز ظهر سوره عم، بعد از نماز عصر سوره نوح، بعد از مغرب سوره واقعة و بعد از نماز عشاء سوره ملك. 2⃣ ديگر اينكه تأكيد فرمودند بر دو ركعت نماز بين مغرب و عشاء كه در ركعت اول بعد از حمد، هر سوره‏اى خواستى مى‏خوانى و در ركعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را مى‏خوانى و فرمود: كفايت مى‏كند اين از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانكه گذشت. 3⃣ تأكيد فرمود كه بعد از نمازهاى پنجگانه اين دعا را بخوان: «اللّهم سرحنى عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشيطان برحمتك يا ارحم الراحمين» 4⃣ تأكيد داشتند بر خواندن اين دعا بعد از ذكر ركوع در نمازهاى يوميه: «اللّهم صل على محمّد و آل محمد و ترحم على عجزنا و اغثنا بحقهم» 5⃣ تأكيد فرمودند بر خواندن قرآن و هديه كردن ثواب آن، براى شيعيانى كه وارثى ندارند يا دارند ولكن يادى از آنها نمى‏كنند. 6⃣ تأكيد كردند بر تحت الحنك را زير حنك دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن، چنان‏كه علماى عرب به همين نحو عمل مى‏كنند و فرمود: در شرع، چنين رسيده است. 7⃣ تأكيد بر زيارت سيد الشهداء "سلام‌الله‌علیه" 📚 شیفتگان‌حضرت‌مهدی"سلام‌الله‌علیه"،ج۱،ص۱۳۰ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌اول،ص٤٩ 📌 #️⃣ 📲 ایتا | بله | روبيکا | سروش | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi
🌠 شنیدن اسرار ناگفتنی در مسجد سهله داخل مسجد سهله شدم، ولی دیدم از عُباد و زُوار خالی است و فقط شخص بزرگواری مشغول مناجات با خدای جبار است؛ با عباراتی که دل‌های قسی را نرم می‌کرد و چشم‌های خشک را از سیلاب اشک تَر می‌نمود. دلم به پرواز آمد، حالم دگرگون شد، زانوانم لرزیدن گرفت و از شنیدن آن کلمات که تا آن موقع نشنیده بودم، اشک چشمم به آرامی جاری شد و چشمم تاکنون این دعا را در بین ادعیه مأثوره ندیده بود. دانستم که آن شخص بزرگوار فی‌الحال آن دعا را انشاء می‌نمود، نه اینکه محفوظات ذهنی‌اش را قرائت کند! در جای خود مشغول استماع و لذت بردن میخکوب بودم، تا اینکه از مناجاتش فارغ شد. پس متوجه من شد و به زبان عجمی فرمود: مهدی بیا...! من چند گام به جلو برداشتم و ایستادم. فرمود: جلوتر بیا، کمی جلوتر رفتم و ایستادم. امر فرمود: باز هم جلو بیا که ادب در امتثال امر است. پس جلوتر رفتم، به حدی که دستم به او می‌رسید و دست مبارک او نیز به من می‌رسید، آنگاه کلامی فرمود! ... پرسیدند که آن بزرگوار در مسجد سهله چه مطالبی به شما فرمود؟! از روی انکار با دست اشاره‌ای کرد و گفت: این از اسرار ناگفتنی است! 📚 بحارالانوار،ج۵۳،ص۲۳٤ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌دوم،ص۱۰۲ 📌 #️⃣ 📲 ایتا | بله | روبيکا | سروش | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi
🌠 روضه‌خوانی با امام زمان "سلام‌الله‌علیه" در راه مسجد سهله در کربلا بودم، برنامه گذاشتم که چند شب چهارشنبه به مسجد سهله بروم [برای بر آورده شدن حاجتم که امر ازدواج بود!]... در یکی از سفرها ناگاه شنیدم کسی پشت سرم در حرکت است و می‌گوید: یاالله یاالله..! او را در برابر خود دیدم، سلام کردم؛ جواب فرمود: علیک السلام و رحمة الله پیراهن بلندی داشت و صورتی جذاب! به عربی فرمود: حاجی صادق به سهله می‌روی؟ گفتم: بله بین راه شروع کردیم به خواندن مصائب... اول آن آقا شروع کرد به خواندن مصائب و مصیبت حضرت علی اصغر و آوردنش توسط امام حسین "سلام‌اللّه‌علیهما" به خیمه‌گاه؛ بعد من شروع کردم به خواندن... ناگاه دیدم آن آقا نشست روی زمین و فرمود بنشین و شروع نمود به گریه کردن و من هم گریه کردم؛ هر دو گریه مفصلی کردیم و بلند شدیم؛ حرکت کردیم. مقداری راه رفتیم، فرمود: این مسجد سهله است. تو برو و برنامه‌ات را انجام بده؛ من هم کاری دارم، دنبال کار و برنامه‌ام می‌روم، لکن از نجف که به کربلا برگشتی کارت درست شده..! خداحافظی کردیم و دوباره دعا فرمود و رفت. وارد مسجد شدم و یک مرتبه فهمیدم به فیض حضور ولی عصر "سلام‌الله‌علیه" مشرف شدم و آن حضرت را نشناختم! به کربلا برگشتم، اخوی خبر خوشی برایم آورد... قرار شد همان روز جلسه عقد باشد، به همان نحو که حضرت فرموده بود! 📚 شیفتگان‌حضرت‌مهدی"سلام‌الله‌علیه"،ج۱،ص٢٦٨ 📚 جنات‌الفردوس،فصل‌دوم،ص۱۰۰ 📌 #️⃣ 📲 ایتا | بله | روبيکا | سروش | تلگرام | اینستاگرام @serat_almahdi