eitaa logo
صراط (گفتمانِ جوانان انقلابی💪)
464 دنبال‌کننده
123 عکس
113 ویدیو
0 فایل
صراط (پاتوق گفتمانیِ جوانان انقلابی💪) ترویج گفتمانِ نخبگانیِ انقلاب اسلامی دکتر اسماعیل کلانتری (دکتری سیاست‌گذاری علم و فناوری، معلم دانشگاه، پژوهشگر، فعال فرهنگی) آیدی من: @esmaeelkalantari آیدی تبادل- تبلیغ (انتشار: ساعت ۲۲ تا ۹ فردا): @Yazenab65
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴روحانیت و افول جایگاه مردمی! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✏️ یکی از روحانیان دغدغه‌مند نسبت به جایگاه روحانیت‼️ با اشاره به حادثه‌ای که اخیراً‌ در قم برای طلبه‌ای مظلوم رخ داده بود، گفته‌اند: «این فاصله‌ای که بین روحانیت و مردم افتاده، باید ترمیم شود. راه اشتباه بوده. ... ما چنین روزگاری نداشتیم که در قم، مرکز حوزۀ علمیه، در خیابانی که تمام دفاتر مراجع و بزرگان در آنجاست، طلبه را با ماشین زیر بگیرند.» 1⃣ اولاً، هر چند حادثه‌ای دقیقاً با این مختصات و در چنان خیابانی و به چنان شکلی بی‌سابقه بوده است، اما شبیه به آن و بلکه بدتر از آن فراوان سابقه داشته است؛ حتی در زمان مرجعیت آیت‌الله بروجردی رضوان الله علیه؛ 2⃣ ثانیاً، گویا فراموش کرده‌اید که در دوران غربت روحانیت، نیروهای ساواک در نوروز سال ۱۳۴۲ چگونه به فیضیه مرکز اصلی روحانیت شیعه، حمله کردند و چه جسارت‌ها و اهانت‌ها که به روحانیت نکردند و چه خون‌های پاکی را که مظلومانه نریختند. (البته گویا از نظر اینان روحانیت در آن روزگار و روزگار رضاخان پهلوی از جایگاه و عزت اجتماعی برخوردار بوده‌اند! اما پس از انقلاب جایگاه خودشان را از دست داده‌اند!) 3⃣ ثالثاً، چرا همیشه توقع دارید مردم به دست‌بوسی شما بیایند و به شما احترام بگذارند؟! توصیه می‌کنم یک بار هم پیامبرگونه عمل کنید و شما بر دستان مردم بوسه بزنید. یا دست‌کم طرح و برنامه‌ای مدون و عالمانه برای حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مردم ارائه دهید؛ نشستن و دل‌نگران جایگاه و حرمت روحانیت بودن «راه حل» نیست. دوران جهاد علمی و عملی است؛ انقلاب جهانی خمینی و خامنه‌ای، جهادگران واقعی میدان عمل را می‌خواهد. شما هم گوشه‌ای را بگیرید و به سهم خود باری را بردارید. 4⃣ رابعاً، انصاف دهید آیا در طول تاریخ، سراغ دارید که همچون امروز، «قدرت فرهنگی» و «منطق علمی» و «حکمرانی عملی» روحانیت در مواجهه با همه قدرت‌های شیطانی به میدان آمده باشد و این چنین درخشیده باشد؟ آیا غیر از قدرت و اقتدار می‌توانست ایران را در میان این همه گرگ‌های چنگ و دندان تیز کرده محافظت کند؟ اگر نگاهی صادقانه و منصفانه به وضعیت «کشورهای بی‌ولایت» اطراف خود بیاندازید، آنگاه گمان می‌کنم در بذل جان خود و اطرافیانتان برای دفاع از ولایت فقیه دریغ نخواهید کرد. مدیریت ولایت فقیه نه تنها توانسته‌ است همه تهدیدهای متنوع و پرشمار و بی‌سابقه علیه ملت را خنثی کند؛ که ایران اسلامی را در حوزه‌های مختلف علمی و بهداشتی و رفاهی و خدماتی و نظامی به یک ابرقدرت جهانی تبدیل کرده است و انقلاب اسلامی را به عنوان مبدأی برای گرایش جهانیان به معنویت و ارزش‌های الهی تبدیل کند. چرا اینها را نمی‌بینید؟ 🌀 صراط (پاتوق بچه‌های انقلابی شیراز) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
💠 سلسله یادداشت‌های (قسمت نخست: حق تشریع و قانون‌گذاری) 🖋 حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری 📍استاد دانشگاه تهران 🔸قرآن کریم در آیات ۴۰ سوره یوسف و ۵۷ و ۶۷ سوره انعام با صراحت از انحصار حکم و حق تشریع و قانونگذاری به خداوند» سخن می‌گوید ( إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ). 🔸مفاد و مفهوم این آیات چنین است که صدور هر گونه حکم و دستوری فقط حقّ ویژه خداوند است و تنها احکام خداوند حق و مشروع هستند و آدمیان جز در مقابل احکام و دستورات خداوند مجاز به اطاعت نیستند. 🔸آیات متعددی از قرآن کریم بر این نکته تأکید می‌ورزند که هر گونه حکمی باید مطابق با وحی باشد (آیات ۴۴، ۴۵ و ۴۷ سوره مائده). 🔸خداوند بزرگ در آیات متعددی از پیامبر (ص) می‌خواهد که بر اساس آیات وحی حکم نماید و چیزی جز وحی را مبنای دستورات خود قرار ندهد (آیات ۴۸ و ۴۹ سوره مائده). 🔸آنچه از اصل بنیادی انحصار هر گونه قانون گذاری به خداوند استثناء می‌شود تنها مواردی است که خداوند خود به انسان‌های کاملی اذن قانون‌گذاری داده است؛ البته با این قید که قانون‌گذاری آنان در محدوده و قلمرو همان احکامی باشد که خداوند تشریع فرموده است. 🔸از مجموعه آیات که به آن‌ها اشاره شد و آیاتی از این‌دست این نتایج به دست می‌آیند: ✔️ ۱ـ از منظر قرآن کریم تنها احکام و دستورالعمل‌هایی برای مؤمنان مشروعیت دارند که یا به صورت مستقیم از ناحیه خداوند بزرگ تشریع شده‌اند و یا توسط انسان‌های کاملی که از ناحیه خداوند از چنین اذن و اعتباری برخوردار می‌باشند. ✔️ ۲ـ اطلاق آیات بالا به روشنی این نتیجه را نیز در اختیار می‌گذارد که در این اصل تفاوتی میان احکام و دستورالعمل‌های فردی و اجتماعی نمی‌باشد. ✔️ ۳ـ عینیت یافتن همین اصل بنیادی در عرصه حیات اجتماعی مؤمنان در گرو دو امر حیاتی است. ▫️اول: شناخت روشمند و صحیح احکام الله؛ ▫️دوم: اجرای دقیق احکام‌الله در زوایای گوناگون حیات اجتماعی مؤمنان. 🔹لازمه بدیهی این امر اهمیت یافتن نقش عناصر انسانی عالِم به احکام‌الله و توانا در اجرای احکام‌الله در جامعه مؤمنان می‌باشد. به عبارت دیگر حکمرانی بر مبنای دین خدا جز با حضور و در رأس قرار گرفتن عالِم‌ترین فرد به دین خدا و تواناترین فرد در اجرای احکام اجتماعیِ دین ممکن نخواهد بود. 🔸در عصر غیبت، دین شناسانی که در شناخت و اجرای دقیق احکام الله برترین عالمان و مجریان عصر خویش می‌باشند مصداق بارز همین عناصر انسانی بشمار می‌آیند. ✅ نتیجه: گردن نهادن به اصل قرآنی «انحصار حقّ قانونگذاری و تشریع به خداوند بزرگ» به صورت منطقی مستلزم پذیرش نقش حیاتی انسان‌هایی در حاکمیت سیاسی جامعه اسلامی است که در شناخت و اجرای احکام خداوند برترین انسان‌های عصر خویش بشمار می‌آیند. توجه به این نکته ضروری است که آن اصل قرآنی و این لازمه منطقی، به دلیل جاودانگی و ابدیت قرآن و اسلام اختصاص به عصر خاصی ندارد و تا پایان عمر دنیا ساری و جاری می‌باشند. ♦️ پ.ن: این یادداشت بر اساس سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر احمد بن موسی علیهماالسلام، در سلسله جلسات ولایت فقیه (که هر پنجشنبه ساعت ۸ تا ۱۰ در سالن شهید دستغیب حرم مطهر شاهچراغ علیه‌السلام برگزار می‌شود)، توسط مهندس امیر عباس حقیقی تنظیم شده است. شرکت در این جلسات به عموم علاقه‌مندان به ویژه اساتید، طلاب و دانشجویان پیشنهاد می‌شود. 🔸مشاهده متن کامل سخنان: shahecheragh.ir/info.aspx?type=n&id=221510 https://eitaa.com/shahecheragh_velayat 🌀 (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
💠 سلسله یادداشت‌های (قسمت دوم: بررسی وجوب اطاعت از اولی‌الامر) 🖋 حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری 📍استاد دانشگاه تهران 🔸قرآن کریم در آیه ۵۹ سوره نساء از همه مؤمنان می خواهد که افزون بر اطاعت از خدا و پیامبر(ص) از اولواالأمر نیز اطاعت مطلق داشته باشند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأْمْرِ مِنْكُمْ» 🔸مأمور ساختن به اطاعت از خدا و سپس اطاعت از رسول الله و اولی الأمر در این آیه بیانگر این حقیقت است که مؤمنان در حیات مادی و معنوی خود همواره با دو نوع امر و دستور العمل مواجهند: ▫️نخست: اوامر الهی که طریق وحی قرآنی عرضه می شوند. ▫️دوم: اوامر رسول(ص) و اولی الأمر که سلسله دستوراتی است که از ناحیه ایشان صادر می شود و به شأن و مقام امامت و ولایت آنان بر امت و جامعه اسلامی مرتبط می باشد. 🔸بنابر نظر علامه طباطبایی(المیزان،ج ۴،ص۳۸۸)، پیامبر(ص) دو حیثیت جداگانه دارد؛ ▫️ نخست: حیثیت تشریع احکام به کمک آنچه خداوند از طریق وحی غیر قرآنی بر آن حضرت عرضه می کند«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (سوره نحل، آیه ۴۴) ▫️دوم: دیگری حیثیت اظهار نظر و صدور فرمان که مرتبط با شأن ولایی آن حضرت در اداره جامعه و قضاوت بین مردم است. «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّه‏»( سوره نساء، آیه ۱۰۵) 🔸سه دسته دستورالعمل واجب الأطاعه شرعی وجود دارند: ▫️۱ـ اوامر خداوند که در متن آیات قرآن بدانها تصریح شده است، مانند «اقم الصلاه»، «کتب علیکم الصیام» ▫️۲ـ اوامر پیامبر، که بر اساس وحی غیر قرآنی، آن حضرت در تشریح و تبیین آیات قرآن صادر می کنند، مانند تعداد رکعات نماز و مناسک حج ▫️۳ـ اوامری که پیامبر به سبب شأن ولایت اجتماعی صادر می کنند، مانند امر به جهاد در جنگ ها، نصب فرماندهان و امر به اطاعت از آنان 🔸دو نکته مهم در شناخت دقیق مفهوم آیه شریفه: ▫️۱- به سبب ولایت مطلقه ای که خداوند برای رسول (ص) و اولواالأمر تشریع نموده، بر همه مؤمنان واجب است که در همه حوزه ها اعم از فردی و اجتماعی از ایشان اطاعت محض داشته باشند. ▫️۲- فرازمانی و جهان شمول بودن قرآن کریم و همچنین خالی بودن آیه شریفه از هرگونه قید زمانی و مکانی مستلزم آن است که خطاب این آیه یعنی «یا ایهاالذین آمنوا» همه مؤمنان را در بستر زمان و در هر عصر و نسلی به صورت یکسان شامل گردد. لذا همه مؤمنان، تا پایان عمر دنیا مخاطب این آیه می باشند. 🔸 اولوا الأمر کسانی هستند که شئون مختلف دینی و دنیایی مؤمنان را اداره می کنند و یا مؤمنان را به انجام اموری مأمور می سازند. قریب به اتفاق عالمان و اندیشمندان شیعه همچون شیخ طوسی(التبیان، ج۳، ص۲۳۶) و شیخ صدوق(کمال الدین و تمام النعمه، ج۱،صص۴۷۶-۴۷۴،باب ۲۳، حدیث۳) با تکیه بر احادیث فراوانی که از اهل‌بیت(ع) رسیده است، امامان معصوم(ع) را مصداق اولوا الأمر در آیه شریفه می دانند. در منابع روایی شیعه روایات بسیاری در این خصوص آمده است.( بنگرید به: مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، صفحه۲۸۳به بعد، باب۱۷، همچنین: المیزان، ج۴، صص۴۱۴-۴۰۸.) 🔸 پرسش: با توجه به اینکه مصادیق اولواالامر در آیه شریفه فقط امامان معصوم(ع) هستند، چگونه می توان از این آیه در موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت بهره جست؟ ✔️ پاسخ: این آیه به ضمیمه روایات متعددی که از امامان معصوم(ع) در ارجاع پیروان خود به فقیهان واجد شرایط و همچنین نصب آنان به نیابت از خود در زمان عدم دسترسی به آن حضرات، رسیده است، دلیل محکمی بر موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت بشمار می آید. براساس این آیه مؤمنان مکلّف به اطاعت از امامان معصوم(ع) شده اند و امامان معصوم(ع) که خود اولواالامر و واجب الاطاعة می باشند فقیهان واجد شرایط را در غیاب خود به نیابت عامه بر گزیده و مومنان را مکلف به مراجعه و اطاعت از آنان نموده اند. از این رو امر خداوند به اطاعت از اولواالامر امر به اطاعت از فقیهان جامع شرایط در عصر غیبت نیز می باشد. ♦️ پ.ن: این یادداشت بر اساس سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر احمد بن موسی علیهماالسلام، در سلسله جلسات ولایت فقیه (که هر پنجشنبه ساعت ۸ تا ۱۰ در سالن شهید دستغیب حرم مطهر شاهچراغ علیه‌السلام برگزار می‌شود)، توسط مهندس امیر عباس حقیقی تنظیم شده است. شرکت در این جلسات به عموم علاقه‌مندان به ویژه اساتید، طلاب و دانشجویان پیشنهاد می‌شود. 🔸مشاهده متن کامل سخنان: shahecheragh.ir/info.aspx?type=n&id=221527 https://eitaa.com/shahecheragh_velayat 🌀 (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
💠 سلسله یادداشت‌های (قسمت سوم: نهی از پذیرش ولایت کافران) 🖋 حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری 📍استاد دانشگاه تهران 🔸💠 آیات مویّد این دلیل را می توان در چهار گروه به قرار ذیل جمع‌بندی کرد: 🔸گروه اول ـ آیاتی که با صراحت مؤمنان را از پذیرش ولایت کافران نهی نموده اند.(نساء، آیات ۱۴۱ و ۱۴۴، آل عمران، آیه ۲۸) ▫️مفاد آیات گروه اول چنین است که نه خداوند سلطه کافران را برمؤمنان تشریع کرده و نه مؤمنان خود مجازند کافران را ولّی و سرپرست خود قرار دهند بلکه مؤمنان فقط مجاز به پذیرش ولایت و سرپرستی مؤمنان می باشند. 🔸گروه دوم ـ آیاتی که به صراحت، ظلم را نکوهش و مؤمنان را از تکیه بر ظالمان نهی نموده اند.(شعراء، آیه ۲۲۷ و هود، آیه ۱۱۳) ▫️مفهوم نهایی این آیات چنین است که ظلم از گناهان بزرگ است و مؤمنان مجاز نیستند در زندگی فردی و اجتماعی خود ظالمان را دوست، تکیه گاه و مورد اعتماد خود قرار دهند. قرآن کریم همچنین در آیه ۱۲۴ سوره بقره بر این مطلب تصریح می کند که خداوند هرگز مسئولیتی همچون امامت و پیشوایی امت را که عهدی الهی است به ظالمان اعطاء نمی کند. 🔸گروه سوم ـ آیاتی که عدل و عدالت را به عنوان یک ارزش بزرگ الهی در روابط فردی و اجتماعی آدمیان مطرح و همگان را به آن فرا می خواند.(نحل، آیه ۹۰ و مائده، آیه ۸) ▫️در نگاه قرآن، رعایت عدالت هم در امور فردی از قبیل سخن گفتن(انعام، آیه ۱۵۲)، روابط بین همسران(نساء، آیه ۳)، نوشتن اسناد مالی(بقره، آیه ۲۸۲)، و هم در امور اجتماعی از قبیل گواهی دادن(طلاق، آیه ۲)، قضاوت کردن(نساء، آیه ۵۸)، روابط بین اقوام(مائده، آیه ۸) و حکومت کردن(ص، آیه۲۶) یک واجب الهی به‌شمار می آید. ▫️قرآن کریم برای انسانی که به عدل امر می کند و در مسیر مستقیم الهی گام برمی دارد ارزش قائل خاصی است و چنین انسانی را بر کسی که واجد این ویژگی ها نیست برتر می شمرد.(نحل، آیه ۷۶) ▫️افزون بر ارزش ذاتی عدالت و برتری انسان عادل بر غیر عادل، قرآن کریم به صراحت به رعایت عدالت در حکومت بر مردم امر می کند.(نساء، آیه ۵۸) در لِسان قرآن با اینکه پیامبران الهی افزون بر مقام نبوت به حکومت نیز منصوب شده اند، با این وجود خداوند به آنان دستور می دهد که فقط بر اساس عدالت با مردم رفتار نمایند.(مائده، آیه ۴۲) 🔸گروه چهارم ـ آیاتی که برای سه گروه از انسان ها ارزش و برتری خاصی قائلند؛ نخست: اهل ایمان، دوم: عالمان و دانشمندان و سوم: با تقواترین مردم(مجادله، آیه ۱۱، سجده، آیه ۱۸ و زمر، آیه ۹) ▫️قرآن کریم عالمان را مرجع مردم قرارداده و از ناآگاهان می خواهد که برای آگاهی از امور خود به آنان مراجعه نمایند(نحل، آیه ۴۳ و انبیاء، آیه ۷) ▫️با ارزش‌ترین انسان‌ها در پیشگاه خداوند، افرادی هستند که به بالاترین مدارج تقوا صعود کرده اند(حجرات، آیه ۱۳) ▫️براساس آیات گروه چهارم، از منظر قرآن کریم انسان های مؤمنی که در مدارج علم و تقوا گام برداشته و از همگنان خود پیشی گرفته اند از ارزش و جایگاه برتری برخوردار می باشند. 💠 جمع‌بندی مفاد آیات گروه های چهارگانه: 🔸 گروه اول از آیات یاد شده از مؤمنان می‌خواهد که کافران را ولیّ خود قرار ندهند و با صراحت اعلام می کند که چنین ولایتی از ناحیه خداوند هیچ مشروعیتی نخواهد داشت. 🔸 گروه دوم از آیات یاد شده به صورت مطلق هر گونه تکیه و اعتمادی را بر ظالمان مردود می شمرد وچنین اطلاقی یقینا تکیه بر ظالمان در امور سیاسی را نیز شامل می شود. 🔸 قرآن کریم در آیات گروه سوم به صورت ایجابی به ارزش عدل و رعایت عدالت در همه امور اعم از فردی و اجتماعی پرداخته و با صراحت، همگان و از جمله حاکمان را به رعایت عدالت فرا خوانده است. 🔸 گروه چهارم از آیات یاد شده افزون بر اینکه بر برتری مؤمنان بر غیر مؤمنان تصریح می‌ورزند، بر تقدّم و برتری عالمان و پرهیزگاران نیز تصریح نموده اند. نتیجه اینکه از منظر قرآن کریم فقط ولایت مؤمنان عادل بر امور جامعه اسلامی مشروعیت دارد و در میان مؤمنان عادل، تقدّم و برتری با مؤمنان عادلی است که در مدارج علم و تقوا بر سایر مؤمنان عادل پیشی گرفته اند. مصداق بارز چنین انسانی در عصر پیامبر گرامی(ص) شخص آن حضرت و در عصر امامان معصوم(ع) شخص آن حضرات و در عصر غیبت، عالم‌ترین و باتقواترین مؤمنان عادل، یعنی فقیهان جامع‌الشرایط می‌باشند. ♦️ پ.ن: این یادداشت بر اساس سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری، در سلسله جلسات ولایت فقیه (پنجشنبه‌ها ساعت ۸ تا ۱۰ در حرم مطهر شاهچراغ علیه‌السلام)، توسط مهندس امیر عباس حقیقی تنظیم شده است. شرکت در این جلسات به عموم علاقه‌مندان به ویژه اساتید، طلاب و دانشجویان پیشنهاد می‌شود. 🌀 (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
💠 سلسله یادداشت‌های (قسمت چهارم: وجوب تأسی مؤمنان به پیامبر اکرم (ص)) 🖋 حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری 📍استاد و تولیت حرم مطهر علیه‌السلام 💠 «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآْخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»( آیه ۲۱ سوره احزاب) 🔸 قرآن کریم در این آیه، شخصیت، زندگی و سلوک فردی و اجتماعی پیامبر(ص) را اسوه، نمونه و الگوی حسنه برای همه مؤمنان معرفی می نماید و به ترسیم یک اصل بنیادی برای زندگی مؤمنانه در همه اعصار می پردازد که براساس آن، مؤمنان باید در سخن، عمل و در همه افعال و تعاملات خود، پیامبر(ص) را الگو قرار داده و زندگی فردی و اجتماعی خود را در همه ابعاد بر اساس این الگوی کامل به سامان برسانند. 🔸 عبارت «لقدکان لکم» در آغاز آیه شریفه، افزون بر دو تاکید به وسیله «لام» و «قد»، بر استقرار و استمرار در گذشته دلالت دارد که به معنای تکلیف ثابت و همیشگی است. 🔸 بیشتر مفسران قرآن، این آیه را دلیل روشنی بر وجوب اقتدا و تأسی مؤمنان به پیامبر(ص) هم در عقاید و اصول دین، هم در اخلاق و صفات نیکو و هم در افعال و اعمال صالح اعم از فردی و اجتماعی دانسته اند. آنچه از این حکم استثناء گردیده صرفاً اعمال ویژه ای است که اختصاص به شخص آن حضرت داشته و مؤمنان از آن معاف شده اند. 💠 به دو صورت می توان از این آیه در موضوع ولایت فقیه استفاده کرد: 🔸 ۱ - بررسی و تحلیل عملکرد و سلوک عملی پیامبر(ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی در عصر خویش ▫️ ۱-۱: بنابر گواهی تاریخ و باور عموم مسلمانان، پیامبر(ص) در عصر خویش به تأسیس حکومتی بر اساس آموزه های وحیانی اقدام نموده، خود در رأس این حاکمیت قرار داشته و مؤمن‌ترین، آگاه‌ترین و تواناترین اصحاب خویش را به مناصب سیاسی آن حاکمیت، گماشته است. ▫️ ۱-۲: در باور آن حضرت، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی جز از طریق نصب الهی، مشروع و مجاز نمی باشد. به‌همین دلیل در سیره عملی پیامبر(ص) و باور مؤمنان صدر اسلام، نه از تفکر جدایی دین از سیاست، نشان و یا گزارشی دیده می شود و نه از تفکر دخالت رأی و انتخاب مردم در مشروعیت حاکم و حاکمیت سیاسی. 🔸 ۲ - بررسی و تحلیل آموزه ها و رهنمودهای پیامبر(ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی ▫️ ۲-۱: افزون بر سلوک عملی، سخنان و رهنمودهای پیامبر(ص) نیز به روشنی بیانگر این حقیقت است که در نگاه اسلام، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی فقط در پرتو تشریع الهی مشروع و مجاز می گردد. سخن پیامبر(ص) در زمان نصب امام علی(ع) به امامت امّت، در غدیرخم، مویّد این مطلب است که حاکمیت بر امور جامعه اسلامی در پرتو نصب الهی مشروعیت می یابد( علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۳۵) ▫️ ۲-۲: پیامبر(ص) مبنای کلّی حاکمیت سیاسی در اسلام را برای همه اعصار بر عهده فردی اَعلَم از آن امت می‌دانند.( کتاب سلیم بن قیس، ص۱۱۸) ▫️ ۲-۳: حضرت، ملاک تقدّم در هر کاری را با فضیلت‌تر بودن شخص نسبت به سایرین عنوان می‌کنند. (علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص ۲۹۱) ▫️ ۲-۴: در نگاه پیامبر(ص) نه فقط در مسأله حاکمیت و رهبری امّت، که حتی در عهده داری سایر مسئولیت‌های اجتماعی نیز ملاک تقدم و بر عهده گرفتن مسئولیت، برتری در فضایل و آگاهی بر کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) است. (علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص ۲۹۱) ✅ نتیجه: وجوب تأسی عملی امت اسلامی به پیامبر اکرم(ص) در موضوع حاکمیت سیاسی مستلزم این است که در رأس حاکمیت با فضیلت ترین و عالم ترین شخص به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) قرار گیرد. چنین حاکمیتی در سیره عملی و نظری پیامبر(ص)، حاکمیتی مشروع و الهی شمرده شده و آیه شریفه همه مؤمنان در همه اعصار را مکلّف به تبعیت و تأسی از این سیره نموده است. تردیدی نیست که در عصر حضور پیامبر(ص) شخص آن حضرت واجد چنین ویژگی هایی می باشد و پس از وی، اوصیاء گرانقدر او و در غیاب آن حضرات، عالم ترین دین شناسان عادل و پرهیزگار از چنین ویژگی هایی برخوردار می باشند. بنابراین، عمل به تکلیفی که آیه شریفه عموم مؤمنان را بدان مکلّف ساخته، در حوزه اداره جامعه دینی در عصر غیبت آنگاه تحقّق عینی می یابد که در رأس امور چنین جامعه ای عالم ترین و بافضیلت ترین دین شناسان این عصر قرار گیرد. چنین حاکمیتی بر اساس آیه شریفه حاکمیتی مشروع و الهی خواهد بود. ♦️ پ.ن: این یادداشت بر اساس سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری، در سلسله جلسات ولایت فقیه (پنجشنبه‌ها ساعت ۸ تا ۱۰ در حرم مطهر علیه‌السلام)، توسط مهندس امیر عباس حقیقی تنظیم شده است. شرکت در این جلسات به عموم علاقه‌مندان به ویژه ، و پیشنهاد می‌شود. 🌀 (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
💠 سلسله یادداشت‌های (قسمت پنجم: وجوب کفر به طاغوت) 🖋 حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری 📍استاد و تولیت حرم مطهر علیه‌السلام 💠 قرآن کریم پس از آنکه اطاعت از خدا، رسول الله و اولی الأمر را بر مؤمنان واجب می کند(سوره نساء، آیه ۵۹) به مذمّت گروهی می پردازد که به گمان خود در زمره مؤمنانند، امّا دعاوی خود را به طاغوت ارجاع و رأی طاغوت را بر رأی پیامبر ترجیح می دهند.(سوره نساء، آیه ۶۰. همچنین در سوره نحل، آیه ۳۶ و سوره بقره، آیه ۲۵۶، بر اجتناب از طاغوت و تکفیر طاغوت، تاکید شده است.) 🔸 طاغوت در لغت از مادّۀ طَغَی و به معنای طغیان‌گر و متجاوز از حدود است و در اصطلاح قرآن عبارت است از: «هر کس که از حدود الهی و آنچه در وحی و شریعت آسمانی تعیین شده است تجاوز نماید، یعنی احکام الهی را رها و دستور و حکم دیگری را جایگزین دستورات و احکام الهی نماید». برای چنین کسی می توان مصداق های متنوعی را سراغ نمود که شیطان، کفّار، حاکمان جور، انسان های فاسق و قُضات سوء، از جمله مصادیق بارز آن بشمار می آیند. 💠 پنج نتیجه از آیه ۶۰ سوره نساء می‌توان احصاء کرد: 🔸 ۱ - صدر آیه شریفه [= یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت] گر چه از ارجاع داوری به طاغوت – که یکی از مصادیق امور اجتماعی است – سخن گفته و چنین کاری را مذموم و خلاف ایمان شمرده است؛ اما ذیل آیه [=و قد امروا ان یکفروا به] از یک حکم کلی الهی پرده بر می دارد که عبارت است از: وجوب کفر به طاغوت به صورت عام و در همه حوزه ها. در حقیقت ذیل آیه به ترسیم یک کبرای کلی می پردازد که می توان برای آن مصادیق متعددی برشمرد که یکی از آن مصادیق پرهیز از ارجاع داوری به طاغوت است. 🔸 ۲ - وجوب کفر به طاغوت برای عموم مؤمنان، یک حکم کلی، عام، جاودانه و فرا زمانی است . به همین سبب ارجاع داوری به طاغوت توسط انسان مؤمن، خلاف این حکم کلی است و نزد خداوند مذموم و خلاف ایمان شمرده شده است. 🔸 ۳ - مقتضای ایمان حقیقی به خدا و وحی آسمانی، کفر نظری و عملی به طاغوت است. از این رو انسان مؤمن نه فقط در عقیده و نظر، طاغوت را باطل می داند، که در عمل نیز هیچگاه طاغوت را مرجع و تکیه گاه خود قرار نمی دهد، داوری خود را به طاغوت نمی برد و تسلیم رأی و نظر طاغوت نمی شود. 🔸 ۴ – کفر به طاغوت که عموم مؤمنان به آن مکّلف شده اند، فقط در حوزه مسائل و روابط فردی خلاصه نمی شود، بلکه مسایل و روابط اجتماعی مؤمنان را نیز شامل می شود. از این رو مؤمنان هرگز مجاز نمی باشند در اداره امور جامعه دینی طاغوت را مرجع و تکیه گاه خود قرار دهند، بلکه در این حوزه نیز باید به طاغوت کفر بورزند. 🔸 ۵ - «حکم الهیِ وجوب کفر به طاغوت» مستلزم ضرورت «آگاهی از حدود و مرزهای الهی» است. چنین آگاهی خطیر و گسترده ای در گرو شناخت تخصصی دین خدا و یا مراجعه به دین شناسان خبره در هر عصری است. ✅ نتیجه: بر اساس آیه شریفه، انسان مؤمن در عصر غیبت نیز مکلّف به هم کفر نظری و هم کفر عملی به طاغوت است. انسان مؤمن همانگونه که در باور و اعتقاد، طاغوت را نامشروع و نقطه مقابل خدا می داند، در عمل نیز داوری خود را به طاغوت ارجاع نمی دهد و از هرگونه تکیه، مراجعه و واگذاری امور خود به طاغوت نیز اجتناب می ورزد و چنین کاری را خلاف حکم خدا و نامشروع می داند. از سوی دیگر، انسان مؤمن در عصر غیبت نیز همانند انسان مؤمن در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و یا عصر حضور امامان معصوم(علیهم السلام) برای شناخت حدود و مرزهای الهی در همه عرصه ها، چه فردی و چه اجتماعی به عالِم ترین و پرهیزگارترین دین شناسان عصر خویش مراجعه می کند و بدینوسیله به شناخت طاغوت، یعنی آن کس که از حدود الهی تجاوز کرده است نائل می شود. این شناخت مقدمه لازم برای کفر نظری و عملی به طاغوت است. محصول کفر به طاغوت نیز این خواهد شد که انسان مؤمن در عصر غیبت در کلیه امور خود، اعم از فردی و اجتماعی، با تقواترین و عادل ترین دین شناسان عصر خویش را مرجع و تکیه گاه خود قرار داده و امور خود را به چنین انسان هایی واگذار می کند، زیرا نقطه مقابل طاغوت، انسان مؤمنی است که افزون بر شناخت دقیق دین خدا، حدود و مرزهای الهی را محترم شمرده، رفتار خود را مو به مو بر آنها تطبیق می‌کند و به غیر دین خدا حکم نمی‌کند. از چنین انسان مؤمنی در اصطلاح به فقیه جامع‌الشرایط تعبیر می‌کنیم. ♦️ پ.ن: این یادداشت بر اساس سخنرانی حجت‌الاسلام دکتر ابراهیم کلانتری، در سلسله جلسات ولایت فقیه (پنجشنبه‌ها ساعت ۸ تا ۱۰ در حرم مطهر علیه‌السلام)، توسط مهندس امیر عباس حقیقی تنظیم شده است. شرکت در این جلسات به عموم علاقه‌مندان به ویژه ، و پیشنهاد می‌شود. 🌀 (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c