🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و چهارم: آخ جون‼️ فروشگاه کتاب📚)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ تهران که بودیم، حتما هر سال نمایشگاه کتاب را میرفتیم📚. چه آن سالها که در محل نمایشگاههای بینالمللی برگزار میشد (که بهتر بود😊)، چه آن یک سالی که در شهر آفتاب برگزار شد (که افتضاح بود😕) و چه این سالهای اخیر که در مصلی برگزار میشد (که بد نبود🙃).
💢 اما ۴- ۵ سالی که آمدیم شیراز، موفق نشدیم نمایشگاه برویم. اما کلا یکی از تفریحهای ما، به ویژه با بشرا، رفتن به فروشگاه کتاب است. پاتوقِ ما در شیراز هم #پاتوق_کتاب است👌. چهارشنبهی هفتهی پیش، در آستانهی آغاز نمایشگاه کتاب در تهران، با تعدادی از دوستان بشرا قرار گذاشتیم و رفتیم پاتوق💪.
✅ حدود یک ساعت و نیم آنجا بودیم. به بچهها خیلی خوش گذشت😍. بُشرا، دو تا دختر خالهاش (عارفه و فاطمه)، پسر خالهاش (مهدی)، همکلاسیاش و خواهرش (نازنین زهرا و فاطمه حلما) باهامون بودند😍. هر کدام هم دو سه تا کتاب برداشتند📖.
🍃 به نظرم یکی از مأموریتهای ما، والدین، مأنوس کردن بچهها با کتاب و کتابخوانی است. توأم با کمک به آنها برای انتخاب کتابهای مناسب و مفید که خوراک روحیِ خوبی برای آنها فراهم کند. مربیان در مدارس هم همین طور☘
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
@tarbiyatihanan
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی شهید محمد علی چمن پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و پنجم: گردو هم دیگر اثری ندارد😁)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ یک مسئلهی فیزیک درست و درمان😕 را به یکی از بچهها دادم تا حل کند. قدری از زوایای مختلف، مسئله را برانداز کرد😂، اما چیزی به ذهنش نرسید. ناگهان از جایش پرید و گفت: فهمیدم فهمیدم‼️
💢 البته راهحل مسئله را نفهمیده بود ها‼️ گفت: فهمیدم که چرا نمیتوانم مسئله را حل کنم😶. چون صبحانه پنیر خوردم و باهاش گردو نخوردم، الان خِنگ شدم😕. باید بروم کمی گردو بخورم🧐. کمی مغز گردو پیدا کرد و نوشِ جان کرد؛ به امید اینکه خِنگیاش را برطرف کند😅. اما نشد که نشد. یعنی باز هم هر چه تلاش کرد، مسئله حل نشد😐. گفت: دیر جنبیدم. گردو هم دیگر اثری ندارد‼️
🍃 البته آن مسئله با کمی راهنماییِ من و تلاشِ مجدد خودش حل شد؛ اما توقع بچهها از حل سریع چالشها و مسائل، و فقدان صبوری، امروز مسئلهای است که مربیان و والدین را با چالش روبرو کرده است. ما باید به بچهها صبر بر مسائل و تلاش مضاعف و مستمر برای حل آنها و پرهیز از ناامیدی را به آنها یاد بدهیم. به ویژه باید به آنها یاد بدهیم، بسیاری روابط عِلّی و معلولی، روابط آنی و حتی سریعی نیستند. به نظر من این بسیار بسیااااااار خطرناک است که بچهها، انتظارِ آنی بودنِ رخدادِ آثار پدیدهها را داشته باشند.
✅ با این انتظار (آنی بودنِ پیامدِ رفتارها)، آثار بسیاری از کژرفتاریها ادراک نمیشود و این جرأت مجریِ آن رفتارها را زیاد میکند و ...؛ و اساسا یکی از پیامدهای منفیِ پاداش بیرونی نیز همین تقویتِ انتظارِ آنی بودنِ پیامدِ رفتارهاست...
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
@tarbiyatihanan
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی شهید محمد علی چمن پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و ششم: همیشه یک دوربین هست که میگیردَت🧐)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ در یکی از مجموعههایی که در تهران تدریس میکردم، مسیر رفت و برگشتم با معاون آموزشی مجموعه مشترک بود. لذا گاهی با هم (با یک ماشین، بعضی وقتها با ماشینِ من و بعضی وقتها با ماشینِ او) میرفتیم و برمیگشتیم. یک روز که داشتیم با ماشینِ او برمیگشتیم، دیدم هِی میاندازد از خطِ امداد میرود⛔️. خطِ امداد، لاینِ سمت راستی است که در بعضی بزرگراهها و تونلهای شهری تهران قرار دارد و همان طور که از نامش پیداست، ویژهی خودروهای امدادی است. ورود خودروهای عادی به خط امداد، ممنوع ⛔️ است و این موضوع با دوربینهای ترافیکی📸 کنترل میشود. اگر هم خودرویی وارد شود، جریمههای سنگینی دارد💰.
💢 همکارم را صدا کردم. گفتم: اینجا دوربین دارد. جریمه میشوی ها‼️ گفت: جای همهی دوربینهایش را میدانم. نزدیک دوربین که بشویم از خط امداد خارج میشوم😐. گفتم: حالا اگر از قضا یک دوربین را ندانی، جریمهی سنگینی خواهی داشت ها😶. گفت: اتفاقا...
🍃 نام یکی از همکاران را که معلم حساب دیفرانسیل و انتگرال بود را آورد و گفت: اتفاقا فلانی هم همین کار را میکرد و همو جای همهی دوربینها را به من گفته. چند وقت پیش میخواست ماشینش را بفروشد. خلافی که گرفته بود، دیده بود ۸ میلیون تومان جریمه شده و همه هم فقط از یک دوربین🤪. یعنی جای همهی دوربینها را میدانست، به جز یکی؛ و از همان یکی، ۸ میلیون تومان جریمه شده بود😂. هیچی دیگه ماشینش را با خلافی، رایگان داده بود به طرف😅. گفته بود خودت خلافیاش را به جای قیمت ماشین بده😂.
✅ گفتم خوبه حالا خودت هم اینا را میدونی‼️ دیدم از خط امداد خارج شد. گفتم خب خدا رو شکر که عبرت گرفتی😊. گفت: نه‼️ به دوربین نزدیک شدیم😐. دوربین را که رد کرد، دوباره برگشت در خط امداد و ادامه داد😂.
☘ البته چند سالی هست از این همکارم خبری ندارم. امیدوارم دیگر از خط امداد نرود. همیشه یک دوربین هست که میگیردَت😊.
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
@tarbiyatihanan
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی شهید محمد علی چمن پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و هفتم: میرویم فَست فود😋؛ قُربةً اِلیَ الله😂)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ دیشب (شنبه ۱۴۰۲.۰۲.۳۰) شبِ ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر بود. داشتم با خودم فکر میکردم چه کار کنیم که بشرا را خوشحال کنیم. به ذهنم رسید ببریمَش فست فود🍕. البته این جدای از هدیهی کوچکی (چند خودکار رنگی) است که برایش گرفتیم. بلند گفتم میآیید برویم فست فود😍⁉️
☘ پیشنهادم با استقبال روبرو شد. محمد طاها را سوار کالسکه کردیم و پیاده راه افتادیم. پیاده تقریبا ۲۰ دقیقهای تا فست فود مورد نظر 📌، در خیابان ایمان جنوبی راه بود. خب بُشرا هم مانند خیلی وقتها، به تبعیت از مادرش، چادرش را پوشید👌. با خودم فکر میکردم الان آنجا وضعیت حجاب چگونه است⁉️ آیا میتوانیم بدون دغدغه بنشینیم و غذا بخوریم⁉️ از طرفی حضور محجبهها در کفِ جامعه ضروری است و از طرفی حفظ شأنیت آنها نیز مهم. نیت کردم: میرویم فست فود😋؛ قُربةً اِلیَ الله😂. هیچ وقت فکر نمیکردم برای رفتن به فست فود هم نیتِ قربة الی الله کنم🤣.
🍃 وارد فست فود که شدیم، بُشرا اصرار کرد که او سفارشِ غذا را به پذیرش اعلام کند. من هم همراهیاش کردم. برایم جالب بود؛ هم خانمی که در پذیرش ایستاده بود و هم خانمی که در کنار ما قصد سفارشِ غذا داشت (به رغمِ حجابِ نصف و نیمهای که داشتند)، هر دو برای بُشرا و حجابش ذوق میکردند و خیلی با احترام و لبخند حرفش را دنبال میکردند😊. خانمِ پذیرش با کمال احترام، سفارشش را گرفت. من قطعا یقین دارم این احترام به بشرا، عمدهاش به خاطر حجاب و چادرش بود🌹.
🍃 غذایمان را مِیل کردیم و مجدد پیاده تا خانه برگشتیم. فضای فست فود خوب بود، حتی در آن نقطهی بالا شهر. حتی یک بیحجاب ندیدم. این هم از هدیهی من به بشرا به خاطر روز دختر😍؛ و البته انجام مأموریت و نیتمان مبنی حضور خانمهای محجبه در کفِ جامعه😊. یک تیر و دو نشان📌.
انشاالله ادامه دارد...
🔻 پن: این یادداشت به مناسبت روز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر، به جای فردا، امروز منتشر شد😊.
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
@tarbiyatihanan
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی شهید محمد علی چمن پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و هشتم: دخالت نکنید☺️؛ بچهها خودشان راهحل مسائل را پیدا میکنند😍)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ یک ویژگی پدر شدن اینه که شما در فرایند و سِیر یادگیری بچهها و بزرگ شدنِ آنها، تجارب شیرینی را دریافت میکنید😍. البته باید اعتراف کنم که، به اقتضای زمانِ بیشتری که مادرها با بچهها میگذرانند، این تجارب برای مادرها، به مراتب بیشتر و طبعا شیرینتر از پدرها است😊. یکی از این اتفاقاتِ شیرین، سِیرِ تکامل بچهها در حرف زدن است🙃. بُشرا، دخترخالهای دارد که از خودش ۷- ۸ سال بزرگتر است. یادم میآید...
💢 دختر خالهی بشرا تازه که به حرف آمده بود، اسب🐎 را، اَبس میگفت😁. خب پدر و مادرها خوب میدانند، این شیرین زبانی خیلی خیلی برای بزرگترها جالب و شیرین است😊. ما روی همین حساب، بشرا که شروع به حرف زدن کرد، انتظار داشتیم او هم اسب را ابس بگوید😍. اما از قضا هر بار گفتیم: بگو اسب. پاسخ شنیدیم: اسب😂. نه اینکه همهی واژهها را درست بگوید ها. اما اسب را اسب میگفت😅.
☘ حالا اخیرا محمد طاها که به حرف آمده، اسب را اَهب میگوید😂. خلاصه من فهمیدم این ماجرا سرِ دراز دارد😅. به هر حال این داستان برای من خیلی جالب و آموزنده بود: اینکه بچهها خودشان راهحل مسائل را به شیوهی خودشان مییابند👌. من نظرم این است که، عمدتا و در بیشتر وقتها، باید در تربیت، به بچهها فرصتِ کافی بدهیم تا خودشان به شیوهی خلاقانهی خودشان، راهحل مسائل را بیابند؛ مگر وقتهایی که مخاطرهای جدی آنها را تهدید میکند. البته لازمهی این رفتار، صبر است؛ صَبر😁. یعنی خیلی در کار بچهها دخالت نکنید⛔️. فقط مسیر را نشانشان بدهید و صبر کنید تا خودشان راه را بروند👣.
✅ این خلاقیت و این انگیزهی درونی در بچهها هنگامی پرورش مییابد که از دستکاری و دخالت در امان باشند‼️ مربیان و والدین باید بستر و زمینهی شکوفاییِ بچهها را مهیا کنند؛ و از هر گونه دخالت پرهیز کنند؛ مگر در مقام ضرورت👌
انشاالله ادامه دارد...
🔻 پ.ن: کلیپ زیر👇 را هم ببینید تا ملاحظه بفرمایید بچهها چگونه خودشان از پس مسائلشان برمیآیند؛ هر کسی با شیوهی خودش😍
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی شهید محمد علی چمن پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و نهم: رانندهای که ایستاد؛ اما😕)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ از تیر ۹۲ تا مهر ۹۳، حدود یک سال و چند ماهی برای طی کردن دوره خدمت سربازی شیراز بودم. البته خدمتم به صورت امریه بود و با توجه به پروژهای که برای بنیاد نخبگانِ نیروهای مسلح انجام دادم، یک سالی بیشتر طول نکشید. در این مدت هفته ای دو روز برای تدریس به تهران میرفتم. معمولا یک طرف را با اتوبوس و یک طرف را با هواپیما سفر میکردم. مسیرهایی را که با اتوبوس میرفتم حتما یک وعده به نماز برخورد میکرد؛ لذا یکی از نگرانیهای همیشگیِ من...
💢 لذا یکی از نگرانیهای همیشگیِ من در اتوبوس، توقف برای نماز، به ویژه نماز صبح بود. از این موضوع خاطرات جالب و زیادی دارم. یکی از دفعات که راننده برای نماز صبح ایستاد، با تعدادی از مسافرین پیاده شدیم؛ اما دیدیم آب قطع است و امکان وضو مهیا نیست. نزد راننده آمدم و گفتم آب قطع بود. باید مجدد جای دیگری بایستیم...
🍃 راننده با حالت حق به جانبی گفت: من که ایستادم. دیگه آب قطع بود که بود‼️ جای دیگری توقف نمیکنیم😳. در دلم گفتم: اگر میخواستی گازوئیل هم بزنی، همین را میگفتی⁉️ بلند گفتم: خیر. باید مجدد بایستی‼️ دید نهخیر! سُمبهی ما پُر زور است. آرام گفت: جای دیگری برای نماز این نزدیکیها نیست. حالا ببینم چه میشود😐.
☘ سوار شدیم. رفتم در صندلی کنارِ راننده نشستم😂. گفت: چرا آمدی اینجا⁉️ گفتم: میخواهم هر جا برای نماز مناسب بود، بایستیم😊. دید چارهای ندارد. گفت: نگران نباش. حتما میایستم. ۴- ۵ دقیقهای رفتیم. دوباره مسجدی دیدیم. گفتم: بیا اینم مسجد. بندهی خدا ایستاد. رفتیم نمازمان را اقامه کردیم و با خیال راحت سوار شدیم. آخِیش😍.
✅ در نظریههای سازمان و مدیریت، مفهومی وجود دارد که به آن اثربخشی (effectiveness) میگویند. در بیان ساده، اثربخشی یعنی میزان تحقق اهداف. یعنی جدای از تلاش برای انجام یک کار، میزان تحققِ هدف آن کار هم مهم است👌. من معتقدم اثربخشی در کار یک معلم، خیلی خیلی کلیدی است. اتفاقا همین چند روز پیش داشتم برای دانشجویان ارشد، درس روشِ تحقیقِ کیفی و آمیخته میگفتم. خیلی بر فهمِ مطلب توسط بچهها تأکید میکردم. یکی از دانشجویان گفت: کاش همهی اساتید این قدر به فهمیدنِ ما اهمیت میدادند😅‼️ این فهم آنقدر برایم مهم است که گاهی چندین جلسه فوقالعاده درس میدهم، اما مطلب را در ذهن دانشجو درست و درمان جا میاندازم 😁.
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و دهم: آفتابه و لگن هفت دست؛ شام و ناهار هیچی😂)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ چند سال پیش در مجموعهای آموزشی (عمدا از ذکر نامِ آن پرهیز میکنم)، مسؤولیتی اجرایی داشتم. با این که این مجموعه، دولتی نبود؛ اما به اقتضای برخی مأموریتهایش به ناچار با تعدادی از سازمانهای دولتی 🏢 تعامل میکردیم. یک بار از دفتر رئیس یکی از این سازمانهای عریض و طویلِ دولتی (باز هم عمدا از ذکر نامش خودداری میکنم😊) تماس گرفتند که جلسهٔ مشترکی برگزار کنیم. اتفاقا...‼️
💢 اتفاقا چون این سازمان از معدود سازمانهای دولتیای بود که خیلی باهاش مشکل داشتیم، استقبال کردم. جلسه را در محلِ خودمان ترتیب دادیم و پیش از تشکیل جلسه با کارشناسانم دربارهی مسائل و مشکلاتمان با آن سازمان گفت و گو و راهحلهایی هم آماده کردم💪. موعد جلسه فرا رسید😍.
✅ سه چهار نفری آمدند. یک ربع، بیست دقیقهی اول به حال و احوال گذشت😄. دیدم دارد زمان از دست میرود و حرفی از مسائلِ اصلی گفته نمیشود. برای تغییر فضای جلسه، گفتم چای 🍵 بیاورند، بلکه وارد موضوعِ اصلی بشویم‼️ اما آوردنِ چای همان و تغییرِ موضوعِ صحبت از حال و احوال به خورد و خوراک🍪 هم همان😂. ده پانزده دقیقهی دیگر گذشت⏰. دیدم دارد کار از دست میرود. گفتم: ما مسائلی داریم که اگر موافق باشید دربارهاش صحبت کنیم. گفتند اتفاقا صورتجلسهای تنظیم شده😶، اگر موافق باشید امضا بفرمایید😳. عرض کردم: ما که حرفی نزدیم😐. گفتند: خودمان مشکلات را میدانیم. در عرض یک دقیقه 👀 مشکلات را گفتند و گفتند انشاالله تهران دارد مشکلات را حل میکند😳. گفتم: اما...‼️ گفتند: انشاالله حل میشود‼️ افاضه فرمودند اگر موافقید چند تا عکس📸 یادگاری بگیریم😅. سری تکان دادم. بلند شدیم و عکس گرفتیم؛ و جلسه تمام شد.
🍃 بعله😂. دقیقا👈 آفتابه و لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی. این مَثَل برای همچین جلساتی با دولتیها برازنده است. البته نمیگویم همه این طوریاند ها؛ اما کم هم نیستند آنهایی که این طوریاند😕. ما معلمان و مربیان و فعالان تربیتی و فرهنگی باید خیلی مراقب باشیم، دچار این آسیب و آفتِ بزرگ نشویم. باید حواسمان باشد، نکند آن قدر در مقدمات و حواشی گیر بیفتیم که از اصل ماجرا باز بمانیم👌
انشاالله ادامه دارد...
🔻 پ.ن: اخیرا رهبر معظّم انقلاب حفظهالله در دیدار با کارآفرینان فرمودند: یکی از مواردی که ما دچار ضعف بهرهوری هستیم همین نیروهای کارمندی دولتی هستند که کار مفیدشان در طول هفته خیلی محدود است، چند ساعت بیشتر نیست. این همین کاهش بهرهوری است در مورد نیروی انسانی. اینها باید اصلاح بشود.
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و یازدهم: دو حرف✌️ در یک گفتار😊)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ آنهایی که اهلِ دیکته نوشتن هستند، میدانند آنچه غلط ندارد، دیکتهی نانوشته است😇. یعنی شما اگر میخواهی غلط نکنی😆، اصلا نباید دست به کاری بزنی😅. یعنی همان بنشینی کُنجِ خانه و تکان هم نخوری🤣. حالا منظورم چیه⁉️ منظورم اینه که...
💢 اگر معلم هستی یا مدیری یا رئیسی یا در سیستم تعلیم و تربیت، کارهای هستی؛ باید بدانی بعضی هستند که دم به دم به شما نقد میکنند. اگر آب بخوری، میگویند چرا آب خوردی⁉️ اگر هم آب نخوری، میگويند چرا آب نخوردی⁉️ اگر نفس بکشی، میگویند چرا نفس کشیدی⁉️ اگر هم نفس نکشی، میگویند چرا نفس نکشیدی⁉️ اولا این را بدان که از این بعضیها، دور و بَرَت زیادند و خواه ناخواه باید وجودشان را بپذیری. ثانیا در این باره من دو حرف را بدان:
1⃣ حرف اول خطاب به مخاطبینِ نقدها؛ و آن اینکه نقد اگر منصفانه و مخلصانه باشد، هدیهای است که ناقد، مجانی به تو داده؛ و ارزیابیای است که او رایگان از کارِ تو انجام داده و حالا در اختیارت گذاشته؛ پس آن را بشنو و اگر میشود ترتیبِ اثر بده. اما اگر منصفانه و مخلصانه نباشد، دستِ کم آن را بشنو، هر چند انجامِ آن را غلط میپنداری. پس اگر ناقد را منصف و مخلص یافتی، موضوع را برایش تبیین کن و اگر او را اینگونه نیافتی، با شنیدنِ نقدش، دستِ کم نیم یا بیش از نیمی از هیجانش را آرام کن👌. اگر چه میدانم این جملهی آخر سخت است، اما لطفا اینگونه باش🙃. یادت باش که تو مسؤولی و لاجرم باید صبووووووووور باشی😊.
2⃣ اما حرف دوم خطاب به ناقدین؛ و آن اینکه نقدِ منصفانه آن است که با فراوانیِ کم (یعنی نه دم به دقیقه)، دربارهی اهم امور (یعنی نه برای هر کار ریز و درشتی)، با لحن آرام، با در نظر گرفتن وجوه مثبت کار و با ملاحظهی محدودیتهای عملیاتی بیان شود. ضمن آنکه بدان آنچه غلط ندارد، دیکتهی نانوشته است. پس تا اندکی کم و کاستی دیدی، غر نزن؛ و به ویژه تلاش نکن آنچه مِیل و سلیقهی خودت هست را غالب کنی😁
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و دوازدهم: بچهها بایدها و نبایدها را میفهمند😊)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ محمد طاها از وقتی توانست گاگِله کند، قرآن خواندنِ من را سخت کرد😊. پیش از آن، کافی بود کمی دورتر ازش بنشینم. دیگر دستش بهم نمیرسید😄. اما از وقتی توانست خودش را راه بیندازد، هر جایی مینشستم که قرآنِ روزانهام را بخوانم، یکی دو دقیقه بعد، میآمد سراغم😅 و قرآنم را طلب میکرد. نمیدانستم چه کنم⁉️ اگر قرآن را نمیدادم، شروع میکرد به گریه کردن؛ و اگر میدادم، از قرآن خواندنم محروم میشدم (البته بعدتر میخواندم) و مهمتر اینکه گاهی احترامِ قرآن در بازیهای کودکانهاش مراعات نمیشد😐. هشت 8⃣ شده بودم😕...
💢 واقعیتش من بیشتر کوتاه میآمدم و به هوای اینکه بچه است، قرآن را بهش میدادم. یک روز که مهمان داشتیم، دیدم محمد طاها سراغ قرآنِ پالتوییِ من که روی میز بود، رفت و بَرداشتش😊. یکی از مهمانها قرآن را ازش گرفت و برای جلوگیری از گریه کردنِ محمد طاها، او را به چیز دیگری مشغول کرد🍃. برایم جالب بود🌸. تصمیم گرفتم من هم بار بعد که محمد طاها سراغ قرآنم میآید، برایش توضیح😁 بدهم که قرآن را نمیتوانم بهش بدهم😄.
🍃 اتفاقا فردا که قرائت قرآن را شروع کردم، آمد سراغم🙃. قرآن را بستم و برایش توضیح دادم که قرآن مالِ بابائه😍 و نمیتوانم بهت بدهم. اول کمی غر زد اما من هم تلاش کردم که موضوع را بهش بفهمانم. بالاخره با کلی کلنجارِ من و غرِ او، قبول کرد💪😂. پذیرفت که قرآن را نمیتوانم بهش بدهم ولی چیزهای دیگر را میتوانم. الان محمد طاها یک سال و هفت هشت ماهش هست و چند ماهی است که دیگر وقتِ قرآن خواندن، قرآنم را نمیگیرد☺️.
✅ مادرم تعریف میکند مشابه همین ماجرا در دوران کودکیِ خودم هم بوده😅. وقتی که پدرم مشغول قرائت قرآن میشدند و من میخواستم قرآنشان را بگیرم و ایشان نمیدادند😊. من هم مُدام تکرار میکردم: قرآآآآآآآن نمیده😍.
☘ بچهها بایدها و نبایدها را میفهمند. البته ما هم باید تلاش کنیم که برایشان توضیح دهیم. یک اصل مهم هم که بعدا باید بیشتر راجع بهش بگم اینه که در بایدها و نبایدها، استثنا ایجاد نکنیم😶؛ که دیگر کار از دست میرود‼️
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و سیزدهم: میلِ به یادگیری را در بچهها زنده نگه دارید😊)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ مدتی پیش والدینِ یکی از دانشآموزانِ ما در حنان، با من تماس گرفت و بابت اینکه بچهها در حنان، خرداد را هم مدرسه میروند، نقد داشت. خب من طبق روالِ همیشهام نقدهای ایشان را شنیدم و دلایل کارمان را هم توضیح دادم. بخشی از نقدِ او ناظر بر امکان کمرغبتیِ بچهها برای آمدن به مدرسه در خرداد🔆 بود. من در این باره از تجربهی میلِ شدیدِ بشرا به مدرسه رفتن استفاده کردم😊.
💟 ماجرا از این قرار است که من هر روز صبحِ زود که بشرا را برای رفتن به مدرسه صدا میکنم، در همان حالت خواب و بیدار ازش میپرسم: امروز میخوای بِری مدرسه⁉️ و جالبه که همیشه پاسخش مثبت است😊. حتی یکی دو بار که شب دیر خوابیده بود و خیلی خسته بود؛ و دلم نیامده بود بیدارش کنم، وقتی از خواب بیدار شده بود به من زنگ زد و کلی خواهش کرد که برسانَمَش مدرسه. اگر چه متأسفانه دیر شده بود و نتوانستم پاسخِ مثبتی بهش بدهم؛ اما مِیل و رغبتِ شدیدِ او به مدرسه برایم شیرین و جذابه😊.
✅ قطعا بخشی از میلِ بشرا به مدرسه به جذابیتِ حنان برمیگردد و اتفاقاتِ شیرینی که در مدرسه برایش رخ میدهد😍. اما بخشی از آن هم به عدم الزام و اجبارِ ما برای مدرسه رفتنش برمیگردد🙃. من هر روز صبح در حال خواب و بیدار به بشرا میگویم: میخوای بری مدرسه⁉️😊 اگر دوست داری، برو. اگر هم دوست نداری، نرو😄. حق انتخاب با خودش است😁؛ و او خودش میخواهد که برود🍃.
🍃 الان ممکنه شما بپرسید: اگر بگوید: نمیخواهم بروم، چه میکنی⁉️😂 پاسخ این سوال کمی پیچیده است. اما در دو جمله اینکه👈 اولا باید صبر کنیم و تکانشی واکنش نشان ندهیم و ثانیا باید علت پاسخِ منفی را کشف کنیم و مانع را برطرف کنیم. شاید بعدا دربارهی آن در یادداشتهای بعدی صحبت کنم🌸.
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و چهاردهم: معلمیام را نردبان🏗 نکردم😊)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ مدتی پیش (به نظرم تابستان ۱۴۰۱) دوست و برادر عزیزم، دکتر فُلانی (عمدا از ذکر نام پرهیز میکنم)، یکی از مسؤولین دانشگاهِ فرهنگیانِ فارس، صدایم کرد و گفت فراخوانی دادهایم برای فرهنگیانی که مایلند از آموزش و پرورش به دانشگاه فرهنگیان مأمور شوند. نظرش بود بنده هم در تیم مصاحبهکننده باشم و با تعدادی از این بزرگواران مصاحبهی گزینشی انجام دهم. یکی از سؤالاتی که بنده در مصاحبه از افراد میپرسیدم این بود👈: آیندهی خودت را در دانشگاه فرهنگیان چگونه میبینی⁉️ هدفم از این سؤال، درکِ نگاهِ راهبردی و بلندمدتِ متقاضی و نیز انگیزهی شغلیِ او بود🙃. البته پاسخهای متفاوتی از عزیزان دریافت میکردم؛ اما یک پاسخ در نظرم عجیب و کمی تا قسمتی یا حتی خیلی خیلییییییییییی خطرناک🌩 آمد‼️
💢 ماجرا این بود که وقتی این سؤال را از یکی از متقاضیان پرسیدم، پاسخ داد: بَهارِسّون (دقیقا با همین تلفظ‼️). همکار کناریام (که رئیس یکی از پردیسهای دانشگاه فرهنگیانِ فارس بود و بنده عمدا از ذکر نامش پرهیز میکنم) متوجه منظورش نشد؛ لذا ازش پرسید: کجا⁉️ من به جای آن متقاضی پاسخ دادم: منظورش میدانِ بهارستان است. یعنی مجلس (توضیح اینکه مجلس شورای اسلامی در مجاورت میدانِ بهارستانِ تهران واقع شده است)‼️ یعنی میخواهد نمایندهی مجلس شود‼️ این را که گفتم گویا چند حبه قند در دل آن متقاضی محترم آب شد؛ لذا لبخندی زد و نگاه عاقل اندر سفیهی هم به ما انداخت😅، که من احساس کردم گویا در خیالش همین الانم او وکیلِ مردم هست و ما موکّلینِ بیچاره که برای حل مشکلی به او مراجعه کردهایم😂. همکارِ بغل دستیام متعجبانه او را نگاه میکرد؛ که خیلی صریح ادامه داد: میخواهم یکی دو سالی در دانشگاه فرهنگیان باشم و از نردبانِ ترقّی بالا بروم🏗.
☘ من که بدون تردید، او را رد کردم‼️ راستش این نگاهِ نردبانی به شغل، برای هر شغلی، سَمّ است؛ و برای معلمی سَمِّ کُشنده🐍. این نگاه آنقدر خطرناک است که معلمی را که باید همهی فکر و ذکرش را به تعلیم و تربیتِ متربیانش معطوف کند، به فردی فرصتطلب تبدیل میکند که همه چیز و همه کَس را همچون دستاویزی میبیند که باید از آن برای بالا کشیدنِ خودش و کنار زدنِ دیگران استفاده کند😕.
🍃 من گاهی در بین بعضی همکارانم میشنوم که میگویند ما در کار معلمیمان پیشرفتی نداریم😐. من این نگاهِ نردبانی را نه میپسندم و نه اساسا درست میپندارم. پیشرفت در معلمی، نه در ارتقای سلسله مراتب و نه در رفاه مادی، بلکه در تربیت کمّی و کیفیِ همان متربّیانی است که هر روز به ذوق و عشقِ مربّیشان و کلاسشان از خواب بیدار میشوند، صفحهی سفید وجودشان را به او میسپارند و معلمشان را همچون فرشتهای دوست دارند😍. من دوست ندارم این تعبیر را استفاده کنم، اما شنیدهام که بعضی در توصیفِ عشق و علاقهی متربیان به مربی، از واژهی پرستیدن استفاده میکنند😇. قدردانی از این نعمتی که خدا ارزانیِ تو کرده، بزرگترین پیشرفت💪😊 است؛ و دستاویز کردنِ آن برای مقاصدِ دیگر، بزرگترین پَسرفت😶.
✅ چه بسیار آدمهایی را دیدمام که با این نگاه نردبانی، زمین خوردهاند؛ و چه بسیار آدمهایی را دیدهام که خودشان را در آغوش خدا انداختهاند و پرواز کردهاند☺️.
انشاالله ادامه دارد...
🔻 پ.ن: این فرمایش رهبر معظّم انقلاب حفظهالله خطاب به نمایندگان مجلس را هم در مذمّتِ نگاه نردبانی بخوانید👈: یکی از آسیبها این است که نماینده از اوّلی که وارد مجلس میشود، نقشهی رسیدن به فلان پستِ مثلاً اجرائی را در سر خودش بپروراند -که وزیر بشود، مدیر بشود، فلان [مسئول] بشود- نه، این وظیفهی نمایندگی بسیار مهم است. اگر انسان برای #خدا کار بکند و درست کار بکند، از وظایف اجرائی اهمّیّتش بیشتر است، یا لااقل در مواردی به قدر آنها اهمّیّت دارد. این جور نباشد که ما تا وارد مجلس شدیم، به فکر بیفتیم که خب حالا چه کار کنیم که مثلاً در مرحلهی بعد یا در فلان دولت به فلان پست [برسیم]؛ اینها آسیبها است.
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور
🔴 یادداشتهای معلمی من (قسمت یکصد و پانزدهم: چقدر ما مقصّریم⁉️)
🖋 دکتر اسماعیل کلانتری
⭕️ مدتی پیش پسر عمو جانم😊 تماس گرفت و پس از بارها دعوتی که ازش کرده بودم، دعوتم را لبیک گفت و قرار شد با هم برویم استخر🏊♂. اگر چه او هم همان یک بار آمد و برای من پایهی استخر نشد😅؛ اما بالاخره شنایی کردیم و البته یک نکتهی تربیتی هم صید کردیم😊.
💢 وقتی از آب بیرون آمدیم و وارد سالن تعویض لباس شدیم، با ماجرایی عجیب و البته غصهدار روبرو شدم😕. همین طور که در گیر و دار پیدا کردن اتاقِ خالی برای تعویضِ لباس بودیم، پیرمردی که ظاهرا همراه یکی دو نفر از جمله نوهاش برای شنا آمده بود را دیدم. دقیق که شدم دیدم دارد به نوهاش، که پسری ۵- ۶ ساله بود، میگوید که نمیخواهد برای تعویض لباس دنبال اتاق باشی😐. اصرار داشت همان جا لباسش را تعویض کند😶. از پیرمرد اصرار و از آن پسر بچه انکار. هر چه بچه میگفت اینجا خجالت میکشم😐، پیرمرد بیشتر اصرار میکرد که خجالت نداره😶. من برای تعویض لباس رفتم. وقتی آمدم متوجه شدم عاقبت بچه را به آنچه نباید، وادار کرده‼️
🍃 بسیاری از کژرفتاریها و کژفکریها که ما در جامعه با آن مواجهیم، حاصل این غفلتها و چه بسا تربیتهای نادرستی است که ما در سنین کودکیِ فرزندانمان انجام دادهایم. آنجاهایی که حال و حوصله نداشتیم و بچه را به رغم فطرتِ پاکش، خراب کردهایم، باید در بزرگسالی هم تاوانش را بدهیم😕.
انشاالله ادامه دارد...
🔻ما بر اساس این تفکرات و ایدهها، در #شیراز مدرسهای به نام #حنان تأسیس کردهایم. برای آشنایی با #حنان و #حنانیها به کانال ذیل بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1762459696C9adcf1df6c
🔻یادداشتهای معلمی من را روزهای زوجِ هفته (به جز روزهای تعطیل) در کانال #صراط (پاتوق گفتمانی جوانان انقلابی) دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2094203265C1a91802f6c
🔻 قسمتهای اول تا صدم یادداشتهای معلمی من در گروه جهادی #شهید_محمد_علی_چمن_پیما منتشر شده است. برای مطالعهی آنها به این گروه بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3636658376Ccb7a74bf36
#یادداشتهای_معلمی_من
#دبستان
#پیش_دبستانی
#حنان
#دخترانه
#پسرانه
#تربیت_محور
#مهارت_محور