eitaa logo
صراط
314 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
191 فایل
ارتباط با ادمین ها @yaZahra_99 @yamahdi_9
مشاهده در ایتا
دانلود
عموم تعریف می کرد به یک سفر کاری به یکی از کشورهای اروپایی رفته بودم موقع برگشت با هواپیما؛ یکی از دو تابعیتی ها کنارم نشسته بود و از همه چیز ناله می کرد و می گفت این آخوندها به اسم امام حسین علیه السلام و انقلاب مردم رو خر کردند و هر جوری که میخوان سواری می گیرن!!؟ عموم می گفت اونم منتظر بود که من تاییدش کنم که بهش گفتم 👌خب شما هم به اسم یکی انقلاب کنید و کشور برای شما باشه مثلا به اسم کوروش مردم رو به خیابان ها بکشونید. دیدم داره چپ چپ نگاهم می کنه!!!😳 👈 گفتم رفیق؛ میدونی واقعیت چیه؟! واقعیت اینه که؛ یه عده ای که توی ناز و نعمت بزرگ شدن و چندتا تابعیت دارن و تاحالا صدای تیر نشنیدند؛ به راحتی اموال مردم رو غارت می کنن. و آخرش هم به اسم مملکت تمومش میکنن!! 🔸 گفت چی شده از آخوند ها دفاع می کنی!؟ نکنه آخوند زاده ای؟! 🔹 گفتم آخوند زاده نیستم فقط واقعیت های جامعه رو خودم دارم می بینم و عقلم رو به شبکه های مزدور فضای مجازی ندادم تا اونا مغزم رو شستشو بدن!! ⁉️ گفت الان که مغزت رو شستشو دادن؟!! 💢 گفتم اگه آدم سرش رو زیر برف نکرده باشه میبینه این روزها چه کسانی در صف مقدم کمک به کرونایی ها و سیل زدگان و زلزله زدگان بودند!! ❌ حالا شما برو آمار اونایی که تو اینستاگرام داد و قال راه انداختن رو ببین چند نفر اومدن به کمک مردم!!! 🔰 بنده خدا فقط داشت همین طور بهت زده نگاه می کرد که گفتم 🌹 آیا می دونستی بیشترین شهدای دفاع مقدس از صنوف مختلف رو به نسبت جمعیت همین ها داشتند ⁉️ حالا چند نفر از اینهایی که به اسم دارند جونای مردم رو بی دین می کنن حاضرند جانشون رو در راه کوروش تقدیم کنند تا شهید در راه کوروش بشوند و در قیامت کوروش بیاد اونها رو شفاعت کنه!!😂 🛩 عموم می گفت همین طور داغ کرده بودم و می گفتم که صدای خلبان هواپیما اومد که کمربندها رو ببندید که داریم فرود میایم. اما اون بنده خدا رفت که دیگه چیزی بگه.!!!😳 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z
خاله غزل و عسل، بعد از این که توانست با خواهرش از دیوار مسجد بالا بروند و تا قبل از آمدن پلیس، بزنند بیرون، در ماشین کنار پارکی ایستاده بودند که فورا شروع کرد و فیلمی که گرفته بود را برای همه‌کس و همه‌جا فرستاد. کسی خبر نداشت اما خاله غزل و عسل که اسمش فرانک بود، ادمین یکی از پیج‌های هنریِ توییتر بود و بخاطر این که مثلا از داود حمایت کرده باشد، همان لحظه هشتکی تولید کرد و آن چندثانیه‌ای که داود به ذاکر انتقاد کرده بود و مثلا جلوی او ایستاده بود را با این هشتک‌ها شِیر کرد: «-تنها-نیست» «-تنها-نیست» «-حامی-زن-زندگی-آزادی» «-جای-همه-است» «-به-مردم-پیوستند» فرانک یا خبر داشت یا نداشت، یا خواسته بود یا ناخواسته، اما این خیلی برای داود بد شد. خیلی. هرچقدر بگویم کم است. مخصوصا وقتی گزارشگر شبکه معاند، می‌خواست کل فیلم را در چندین نوبت پخش و تحلیل کند، اینگونه آغاز کرد: و اما بشنوید از آخوندِ جوان و شجاعی که برخلاف دیگر هم‌مسلک‌هایش، جلوی گروه‌های ضدمردمی ایستاد و در شب قدر، از حامیان انقلاب(!) زن-زندگی-آزادی حمایت کرد. آقا داود... یا همون آقا دیوید! آخوندِ مسجدالرسول ... مثل بمب صدا کرد. بمبی که هر لحظه صدای انفجار و تیر و ترکشش بیشتر و بیشتر میشد. تا جایی که داود دو شب خواب و خوراک نداشت. تا این که روز بیست و دوم ماه رمضان، یعنی همان روزی که غروبش باید همه چیز را برای شبِ احیای بیست و سوم آماده می‌کردند، گوشی داود زنگ خورد. داود تا سراغ گوشی رفت، خشکش زد. تا آن روز و آن ساعت، هر کسی به او زنگ میزد، شماره‌اش می‌افتاد و او هم برمیداشت و جواب میداد. اما آن لحظه، شماره‌ای نیفتاده بود و گوشی‌اش داشت زنگ می‌خورد! استرس گرفت. نمی‌دانست بردارد یا نه؟ روی صفحه گوشی‌اش نوشته بود «شماره خصوصی!» و این یعنی کار بیخ پیدا کرده و ... یا حضرت عباس!! @Mohamadrezahadadpour ادامه دارد... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 @serat_z