#سیر_الی_الله
استاد تحریری:
🔹حاج #شيخ_هادى_تهرانى، معروف به «حاج مقدّس»، از منبرى هاى برجسته ى تهران و در تأثير كلام و روضه خوانى، بسيار كم نظير بود، به همين جهت هر روز به طور معمول، چندين بار سخنرانى مى كرد و در بسيارى از اوقات، با كمبود وقت مواجه مى گرديد. وى از ارادتمندان عالم خود ساخته، مرحوم آقا #شيخ_مرتضى_زاهد بود و در جلسات اخلاقى آن مرد بزرگ شركت مى كرد.
🔹روزى در خانه ى آقا شيخ مرتضى زاهد، جلسه اى تشكيل شد، در حالى كه شيخ مرتضى در حال خواندن حديث و روايت براى حاضران بود، ناگهان حاج مقدس از جا بلند مى شود تا جلسه را ترك كند كه شيخ مرتضى زاهد، خواندن كتاب را قطع كرد و به او كه قصد خداحافظى داشت، گفت: كجا مى رويد؟ حاج مقدّس جواب داد: آقا كارى دارم، بايد بروم (گويا مى خواست براى شركت در جلسه ى روضه و منبرى برود) حاج شيخ در جواب گفت: چند دقيقه اى بنشينيد، سپس مى رويد! حاج مقدّس دوباره جواب مى دهد: نه آقا كار دارم، بايد بروم!
آقا شيخ مرتضى با لحنى از مزاح و شوخى، همراه با لبخندى معنادار و به آرامى مى گويد: «هى مى گويد كار دارم، كار دارم، اى بى كار بشى مقدّس!»
حاج مقدّس آن روز، براى انجام كارهايش از جلسه بيرون رفت اما از آن روز به بعد، مشكل عجيب و غيرعادى برايش پيش آمد و از آن به بعد، بى كار شد و بسيارى از جلسه هاى سخنرانى او، به سبب هاى گوناگون تشكيل نمى شد و كسى از او براى منبر و روضه دعوت نمى كرد. او كه در بسيارى از اوقات، با كمبود وقت مواجه مى شد، اكنون بى كار شده بود، به همين جهت فكر كرد تا علت آن را بيابد. سرانجام متوجه كلام حاج شيخ مرتضى افتاد كه گفته بود: «هى مى گويد كارم دارم؛ اى بى كار بشى مقدس»!
🔹طبق گفته ى حاج مقدس، اين وضعيّت تا دو ماه ادامه يافت تا اين كه پس از دو ماه متوجه علت شد و به حضور شيخ رسيد و از او عذر خواهى نمود.
و بدين ترتيب، شيخ مرتضى زاهد، توجه و #تعلّق_خاطر شاگرد تربيتى خود را از #امور_غيرآخرتى هر چند امر مطلوبى مانند منبر باشد منقطع مى گرداند.
کتاب #حدیث_عنوان_بصری
#گامهای_آغازین_سلوک
🌸کانال نشر بیانات استاد تحریری👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2737373185Cddac684369