منو مچاله کنو
دوباره نامه بده
به خطّ نستعلیق
یه بار بشکنمو
یه بار ادامه بده
منو ادامه بده...
تو که اذانشو گفتی
حالا اقامه بده
ادامهدادنمونو
بیا ادامه بده...
#ملیحه_آخوندی
بسماللهالرحمنالرحیم
خواهری که زینب(س) بود:
لبی تر نکرد و به ما فکر میکرد
علمدارِ آبآورِ دشت، عباس
فرات آبرو یافت از او، کمی بعد
برادرتر از قبل برگشت، عباس
ولی رو به رویش دو راهی، که هر سو
به یک گونه لب تشنه و پای رودند
به خونش، به آبش... چه خواهد شد آخر؟
که هر سو به نوعی لب چشمه بودند!
صدا زد علمدار: "اگر کینه داری
بیا این دو دستم، بیا این تن و سر...
به جز سرفرازی نمیبینی از ما
نکن...اشک این مشک را در نياور!"
کمی آنطرفتر، کسی نور را برد
سری نیزه را راهی کوچهها کرد
و تاریخ دید آخر اینکه کسی در
رذالت سری توی سرها درآورد!
زمین داد میزد که : "امر خدا بود
نگویید با ما مدارا نکردی
که بی حرمتی را تو دیدی، شنیدی
و یک لحظه حتی دهان وا نکردی! "
□□□□
پر از حرف باشی و گوشی نباشد
پدر محرمش چاه و من هم همین رود
کسی دردِ ما را نمیفهمد اینجا
فقط آب حلال هر مشکلی بود
#ملیحه_آخوندی
https://eitaa.com/seshanbee