eitaa logo
ستاد مدارس مسجد محور کشور
7.2هزار دنبال‌کننده
499 عکس
358 ویدیو
13 فایل
سامانه ارتباط با ستاد مرکزی مدارس مسجدمحور کشور 09192515423 به علت ضیق وقت لطفا از پیگیری پیامکی خودداری فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ از مدرسه تا مدرسه (۱) (قصه زندگی همه من و شما) ✍ زینب (آموزگار) ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🔺 سال تحصیلی ۸۹-۸۸ که من‌ کلاس پنجم‌ بودم، سال بدی بود! از آن سال به بعد، همیشه به امتحانات مدارس خاص نمونه و تیزهوشان فکر کرده‌ام و هیچ‌وقت نفهمیده‌ام که چرا این همه دانش‌آموز، باید به خاطر اینکه تعداد انگشت‌شماری نابغه می‌خواهند هر طور شده توی این جور مدرسه‌ها درس بخوانند، تحقیر شوند و هی معلم توی سرشان بزند که چرا شماها مثل آنها نیستید! 🔺 یک نفر هم پیدا نشد به معلم ما بگوید مگر همه باید مثل هم‌ باشند؟ مگر همه باید نابغه باشند؟‌ از اول هم فرو می‌کردند تو کله بچه بیچاره که برو تیزهوشان درس بخوان دکتر شو! رو چه حسابی به بچه کلاس پنجم می‌گفتند برود دکتر شود؟ کمِ کم هفت سال راه دارد این بچه تا بخواهد رنگ دانشگاه را ببیند. آن وقت از ده، یازده سالگی این طور برای زندگی‌اش تصمیم می‌گیرند. یکی نیست بگوید مگر هر نابغه‌ای باید دکتر شود؟ نابغه‌ها معلم و پرستار و مهندس و مکانیک و نقاش و نویسنده نمی‌شوند؟ هر کس دکتر نشد، یعنی که خِنگ است؟ اصلا نابغه هم‌ نه، از همان‌ اول به بچه‌ها می‌گویند شما همه‌تان باید دکتر شوید! راهَش هم فقط از میان مدرسه تیزهوشان می‌گذرد! 🔺 اصلا همه بچه‌های هم‌کلاسی من‌ نابغه و دکترهای بالقوه! من که نه نابغه بودم و نه می‌خواستم دکتر شوم چرا باید به خاطر آنها یک سال تمام توی سرم می‌زدند که چرا نمره امتحان ریاضی تیزهوشان تو مثل فلانی بیست نیست و پانزده است؟ اگر هم نمره بیست داشتم و مثلا مال امتحان جغرافیا بود، هیچ‌کس حتی یک آفرین خشک و خالی هم به من‌ نمی‌گفت و انگار باهوش کسی بود که تنها نمره‌های ریاضی‌اش بیست باشد. یکی از نوابغ از همان امتحان جغرافیا شانزده گرفت و من‌ از امتحان ریاضی شانزده می‌گرفتم. معلم به من می‌گفت تو چرا مثل فلانی بیست نمی‌گیری، ولی به فلانی نمی‌گفت نمره جغرافیای تو چرا مثل زینب بیست نیست. انصاف است این؟ 🔺 دوستی که نابغه بود و نمره‌های امتحان ریاضی و علومش همه بیست، جان به جانش می‌کردی نمی‌توانست توپ والیبال را با یک پنجه ساده از تور رد کند. من که از همان سال‌ها پنجه و ساعد می‌زدم و همه بچه‌ها برام کف می‌زدند، یک بار خانم معلم نگاهم نکرد که ببیند چه دانش‌آموز ورزشکاری دارد و اگر نابغه ریاضی نیست و نمره‌هاش شانزده و پانزده است، اقلا ورزشکار است و شاید به اندازه یک ارزن توی این کار نبوغی داشته باشد. 🔺 کلاس ما فقط چند دانش‌آموز داشت که به قول خانم معلم‌ خیلی نابغه بودند و همیشه هم ردیف اول می‌نشستند و سوگلی‌ بودند و انگار جز آنها کسی سر کلاس نبود.‌ بقیه هم‌ اگر نمره‌های دیگرشان بیست بود یا نقاشی‌ می‌کشیدند یا خط‌شان خوب بود یا مثل من ورزش می‌کردند، باهوش نبودند، چون‌ نمره‌های امتحان ریاضی و علوم و فارسی تیزهوشان‌شان بیست نبود. اگر همان امتحان ریاضی خودمان را می‌گرفتند که ما هجده و نوزده می‌شدیم. این چه اصراری بود که همه بچه‌ها سوال‌های ریاضی و علوم و فارسی امتحان تیزهوشان را جواب بدهند، حتی آنها که نمی‌خواهند توی این جور مدرسه‌ها درس بخوانند؟ فقط همان چند سوگلی نمره خوب می‌گرفتند و همان‌ها بودند که تیزهوش بودند و بقیه هم لابد کم‌هوش! ملاک سنجش هوش ما شده بود سوال‌های ریاضی امتحان تیزهوشان! 🔺 یکی از هم‌کلاسی‌هامان خیلی خوب می‌نوشت. یک بار انشایی نوشته بود درباره جوجه‌اش، که وقتی سر کلاس برامان خواند، ما همه روی میز و نیمکت ولو شده بودیم و غش‌غش می‌خندیدیم. همان‌ها که نابغه و باهوش بودند، یک جمله بی‌عیب و ایراد نمی‌توانستند بنویسند، چه برسد به انشایی که آن طور همه را بخنداند. آن وقت آن‌ها نابغه بودند، چون نمره امتحان ریاضی تیزهوشان‌شان بیست بود و بقیه بچه‌های کلاس که یکی‌شان نقاش بود و یکی خطاط و دیگری نویسنده و ورزشکار و یکی خوب قرآن می‌خواند و... هیچ‌کدام باهوش نبودند. 🔺 اصلا کاش کلمات باهوش و نابغه از دایره واژگان فارسی حذف شوند. خودشان و همه هم‌معنی‌ها و هم‌خانواده‌هاشان و هر چه بهشان ربط دارد. دلم می‌گیرد وقتی به آن سال فکر می‌کنم. چرا ما بچه‌های ده، یازده ساله با هم‌ مقایسه می‌شدیم، طوری که خودمان هم باورمان می‌شد بعضی‌ها واقعا نابغه هستند و ما علی‌رغم همه توانایی‌هایی که داشتیم، باهوش نیستیم. (ادامه در قسمت دوم) ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
⛔️ از مدرسه تا مدرسه (۲) (قصه زندگی همه من و شما) ✍ زینب (آموزگار) ۲۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۲ 🔺 طبق یک‌ قانون نانوشته که در مدارس نمونه و تیزهوشان از هر جای دیگر لازم‌الاجراتر است، همه دانش‌آموزان رشته تجربی باید پزشک، ریاضی‌ها مهندس و انسانی‌ها هم باید وکیل بشوند! انگار هر‌کس با هر آرزویی وارد دبیرستان‌های خاص شود، محکوم است به از یاد بردن خودش و هر آرزویی که داشته. این‌ها همه ناآگاهانه اتفاق می‌افتد. برای من که این طور بود (من در دبیرستان نمونه دولتی درس خواندم). 🔺 نفهمیدم چه وقت رویای پزشک‌ شدن، جای همه رویاهای دوران کودکی و نوجوانی را گرفت و انگار زندگی من تنها وقتی معنای واقعی خودش را پیدا می‌کرد که پزشک باشم و نمی‌دانم با این کار می‌خواستم‌ چی را به کی ثابت کنم. هیچ چیز نمی‌دانستم و انگار که روی موجی نشسته باشم، فقط جلو می‌رفتم. نمی‌دانستم کجا می‌روم و می‌خواهم چه کار کنم. تمام سال‌های زندگی‌ام، تا قبل از هجده سالگی و بعد از آن، قرار بود در یک رتبه خلاصه شود که من را به دانشکده پزشکی برساند. انگار همه سال‌های زندگی‌ام هیچ و پوچ بود و هیچ‌وقت کسی از من نپرسید طی این‌ هجده سال، برای زندگی آینده‌ام چه تصمیمی گرفته‌ام. خودم هم از خودم نمی‌پرسیدم. فکر می‌کردم نباید به چیز دیگری فکر کنم جز آنچه همه می‌گفتند درست است و برایم بهتر است. 🔺 از دوران راهنمایی بچه‌ها را درس می‌دادم و در دبیرستان هم همین‌طور بود. نمی‌دانم چرا این موضوع باعث نمی‌شد آن رویای دوران نوجوانی دوباره سربردارد و شاید مسیر زندگی‌ام را عوض کند. آن روزها اوضاع طوری بود که اگر زمین هم دهان باز می‌کرد و با من حرف می‌زد، چیزی نمی‌گفت جز اینکه باید پزشک شوم. 🔺 باری، روزها گذشت و من حالا معلّم (آموزگار پایه اول) هستم. این متن هم بخشی از تکلیف پایانی دانشگاه بود، تحت عنوان کارنمای معلمی، که سال گذشته همین روزها مشغول انجام دادنش بودم. امسال اولین سال تدریسم بود، در یک دبستان پسرانه، با سی و شش پسربچه شش، هفت‌ساله که اگر نگویم از دیوار راست بالا می‌رفتند، اَقَلا از روی میز و نیمکت‌ها بالا می‌رفتند و از چهل و پنج دقیقه‌ای که سر هر کلاس بودیم، احتمالا فقط پنج، شش دقیقه پاهاشان روی زمین بود و باقی‌‌اش روی میز و نیمکت‌ها بود! 🔺 طی این یک سال سعی کرده‌ام بچه‌ها را با هم مقایسه نکنم. محمد را که ریاضی‌اش خوب است، با یوسف که نه فارسی‌اش خوب است و نه ریاضی‌اش، ولی طوری فوتبال بازی می‌کند که کسی به گرد پاش هم نمی‌رسد، مقایسه نکنم. مهدی که مثل بچه‌های کلاس سوم فارسی می‌خواند، با یاسین که همیشه از دیدن نقاشی‌هاش ذوق می‌کنم، برایم هیچ فرقی نداشته‌اند و هیچ کدام را برتر از دیگری ندانسته‌ام. 🔺 دلم می‌خواهد همه این بچه‌ها به جایی برسند که لیاقتش را دارند. محمد مهندس شود، یوسف فوتبالیست، مهدی نویسنده و یاسین هم نقاش بشود. دلم نمی‌خواهد استعدادهاشان از دست برود و بخواهند همه‌شان را یک‌جور ببینند و یک‌جور بسنجند. 🔺 چه کسی تضمین می‌کند این بچه‌ها مثل معلمشان از تبعیض و مقایسه رنج نبرند و آینده‌شان را همان طور که می‌خواهند و آرزو دارند بسازند؟ ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
حجت الاسلام و المسلمین اسدنژاد.pdf
454.5K
♦️ تجربه نگاری مختصر مدرسه مسجدمحور نهضت تربیتی سیدالشهداء (ع) ♦️ بچه‌ها چگونه در مدت کوتاهی مهارت‌های اصلی خواندن، نوشتن، ریاضیات و... را می‌آموزند. ♦️ قابل استفاده محققین و پژوهشگران مدارس مسجدمحور ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ این یک معجزه است. ببین و ایمان بیاور! 🟡 کودکان را دیده‌ای؟ که چگونه هر لحظه از چیستی و چرایی اشیاء و پدیده‌ها می‌پرسند؟ و چقدر تشنه علم و دانش و دانایی‌اند؟ 🟡 هر انسانی به صورت فطری و غریزی علم و دانش را دوست دارد و علاقمند است که به صورت مداوم بر علم و دانایی خود بیافزاید. ⛔️ اکنون معجزه مدرسه و نظام آموزشی را ببین و ایمان بیاور! شما آن کودک تشنه علم و دانایی و سرشار از سوال و شوق فراگیری را تحویل او می‌دهی! و بعد از چند ماه چنین بچه‌ای تحویلت می‌دهد! ⛔️ یکی می‌گفت یک جای کار این نظام آموزشی می‌لنگد! آن دیگری می‌گفت: بگو کجای کار نمی‌لنگد! ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
😍 این بچه‌ها نان بازوی خود را می‌خورند. ♦️اولین برداشت پیازچه و دومین برداشت سیب زمینی از گلخانه مدرسه توسط دانش آموزان ♦️ اینجا بچه‌ها دو وعده غذا می‌خورند. اما نه مثل سایر بچه‌ها. غذایی که نان و سبزی و گوشت و شیر و پنیر و خلاصه همه چیزش را خودشان تولید کرده‌اند. نانوایی و آشپزی هم با خودشان است. ♦️ به زودی و با افزایش تولید، مدرسه در این محصولات به خودکفایی رسیده و کار فروش، فرآوری و تبدیل محصول آغاز می‌شود 😍 ♦️ نسل تنبل امروز چگونه قرار است آینده ساز کشور باشند؟! اگر نسلی فعال و پویا و کشوری آباد می‌خواهیم باید شیوه تعلیم و تربیت را دگرگون کنیم. ♦️ مدرسه مسجدمحور _ بیرجند _ خراسان جنوبی ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یک روز عادی در یک مدرسه مسجدمحور ♦️ برنامه‌های تفریحی یک مدرسه مسجدمحور برای دانش آموزان دبیرستانی که در اوج هیجانات نوجوانی هستند. گیم نت🎮 پارک🌳 خواب در کنار دوستان😴 بازی🤾 غذا دسته جمعی 🍔 فوتسال⚽ استخر🏊 حرم😇 بستنی🍧 غذا با دستپخت خودشون🍲 گلزار شهدا🥀 هیئت 🌹 🔺 برای تربیت صحیح، باید همه نیازهای دانش آموزان را در نظر گرفت. این یک مدرسه متفاوت است. 🔺 ما اینجا فقط درس نمی‌خوانیم. ما اینجا زندگی می‌کنیم. ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ مدیر مدرسه: ما رزمنده‌ها را به این مدرسه راه نمی‌دهیم! 🟠 گلایه شهید از مدیر مدرسه: «ما مراقب این بچه‌ها هستیم...» 🟡 وقتی شهیدان زنده‌اند و شاهد همه اعمال ما هستند. 🌹 رزق شهدایی شب جمعه ❇️ اینجا کانال رسمی ستاد مدارس مسجدمحور کشور است: https://eitaa.com/joinchat/3942449329C0d3812e329