⚫️ ياحسين_عليه_السلام ...
🕋 شب اول همه #خادم...
شب کوفه شب #مسلم...
🕋 شب دوم دلا خونه...
صدا زنگ #کاروونه...
🕋 شب سوم شب ناله...
شب روضهٔ #سه_ساله...
🕋 چهارمین شب مثل دُره...
شب چهارم شب #حُره...
🕋 شب پنجم شده مرسوم...
شب #عبداللّٰه_معصوم...
🕋 ششمین شب،شب #قاسم..
نمونده یک تن سالم...
🕋 شب هفتم شب آبه...
شب #اصغر_ربابه...
🕋 شب هشتم شده پرپر...
ارباً اربا #علی_اکبر...
🕋 نهمین شب،شب #سقاست...
علمُ مشکُ یه دریاست...
🕋 دهمین شب دلا بی تاب...
#شب_عاشورای_ارباب...
🕋 شب یازدهم #اسارت...
خیمه ها میره به #غارت ...
حی علی العزاء،حی علی البکاء...
فی ماتم #الحسین،مظلوم #کربلا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#شهیدی_که_غیبتش_موجه_شد😓
❇️هروقت دوست داشتـی می آیی
و هر وقت هم دلـت نخواست نمی آیی
رفت و آمد #خادم مسجد جمکران روی نظم و انضـباط است دل بخواهی نیست!😡
یا #تعهد اخلاقی میدهی که هر سه شنبه
در مســـجد حاضر باشی یا اینکه دور خــادم بودن را #خط_بکش و وقت ما را هم نگیر.👌
وقتی حـرف حاج آقا تمام شد. مهدی #لبخـندی زد و گفت:😊
چشــم. تعهد می دهم هر سه شنبه سر وقت در مسجد #حاضر باشم.
پای برگه تعهد را #امضـا کرد و از اتاق بیرون آمدیم.📝
گفتـم: مهدی لااقل #دلیل غیبت این چند هفتــه را به حاج آقا می گفتی که به سوریـــــه رفته بودی...😞
#سه شنبه شد و حاج آقا زیر #تابوتی که پیکر #سوخـــته مهدی در آن بود؛ بلند لبیک یا زینب(س) می گفت...😔💔
#شهید_مهدی_طهماسبی🌹
🌸
🌷🌸
🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸
پر کشیدن مجال میخواهد😇
آسمانی زلال می خواهد🌅
اشتیاق پرنده کافی نیست🌷
چون که پرواز بال می خواهد🕊
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
یک نفر از خیابانهای بالای شهر #تهران
با سرعت رفت به سمت #بهشت!
#میدان_جهاد او همین جاست...
فرقی ندارد، #کربلا باشد یا #دمشق یا #پاسداران، او #خادم است و خادم هر کجا اربابش باشد،جایش همانجاست
#خادم_الحسین
یکسال از سفر بهشتیات گذشته
الان گلستان چندم بهشتی؟
کجای محفل خادمان ارباب نشستی؟
#بسیجی_مدافع_امنیت
#خادم_هیئت_رأیتالعباس
#شهید_محمدحسین_حدادیان
#اولین_سالروز_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
از آشنایی با تو دانستم؛ در مسیر دلدادگی باید #عبد باشی تا امیر شوی تو دنبال رضایت او باش، او دنیا
#خاطرات_شهدا 🌷
💠حضور
🔰يادم افتاد روي تابلویي نوشته بود: «رفاقت و ارتباط با #شهدا دو طرفه💞 است. اگر شما با آنها باشي آنها نيز #باتو خواهند بود.» اين جمله خيلي حرف ها داشت.
🔰 #نوروز 1388 بود. براي تكميل اطلاعات كتاب، راهي گيلان غرب شديم.
در راه به شهر #ايوان رسيديم. موقع غروب بود🏜 و خيلي خسته بودم. از صبح رانندگي🚗 و... هيچ هتل يا مهمان پذيري در شهر پيدا نكرديم😓
🔰در دلم گفتم: #آقا_ابرام ما دنبال كار شما آمديم، خودت رديفش كن! همان موقع صداي اذان مغرب🔊 آمد. با خودم گفتم: اگر #ابراهيم اينجا بود حتماً براي نماز به مسجد🕌 ميرفت. ما هم راهي #مسجد شديم.
🔰نماز جماعت👥 را خوانديم. بعد از نماز آقايي حدوداً پنجاه سال جلو آمد و با ادب #سلام كرد. ايشان پرسيد: شما از تهران آمديد⁉️ باتعجب گفتم: بله، چطور مگه😦 گفت: از #پلاك ماشين🚗 شما فهميدم.
🔰بعد ادامه داد: منزل ما🏡 نزديك است. همه چيز هم آماده است. تشريف مي آوريد⁉️ گفتم: خيلي ممنون ما بايد برويم. ايشان گفت: #امشب را استراحت كنيد و فردا حركت كنيد.
🔰نميخواستم قبول كنم❌ #خادم مسجد جلو آمد و گفت: ايشان آقاي محمدي از مسئولين #شهرداري اينجا هستند، حرفشان را قبول كن✅
آنقدر خسته بودم كه #قبول كردم. با هم حرکت کرديم. شام مفصل🍲 بهترين پذيرايي و... انجام شد. #صبح، بعد از صبحانه مشغول خداحافظي شديم.
🔰آقاي محمدي گفت: ميتوانم #علت حضورتان را در اين شهر بپرسم؟! گفتم: براي تكميل #خاطرات يك شهيد🌷 راهي گيلان غرب هستيم. با تعجب گفت: من بچه گيلان غرب هستم😧 كدام #شهيد؟!
🔰گفتم: او را نمي شناسيد، از #تهران آمده بود، بعد عكسي📸 را از داخل كيف در آوردم و نشانش دادم. با تعجب نگاه كرد وگفت: اين كه #آقا_ابراهيم است!!! من و پدرم نيروي شهيد هادي🌷 بوديم. توي #عمليات ها، توي شناسايي ها با هم بوديم. در سال اول جنگ!
🔰مات و مبهوت ايشان را نگاه كردم😦 نميدانستم چه بگويم، #بغض گلويم را گرفت😢 ديشب تا حالا به بهترين نحو از ما پذيرايي شد. #ميزبان ما هم كه از دوستان اوست! آقا ابراهيم ممنونم. ما به ياد تو نمازمان را #اول_وقت خوانديم، #شما_هم... .
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
#خاطرات_شهدا 🌷 💠سفر راهیان نور 🔰داخل اتوبوس🚎 نشستیم اتوبوس حرکت کرد #آقاابوالفضل دوربین📷 را روشن ک
💢عکس شهیدی که به شهید راه چمنی #شباهت داشت و از آن #عکس گرفته بود
شهیدی که #آقا_ابوالفضل بهش شباهت داشت شهید حجت الله رحیمی #خادم الشهدای راهیان نور💫 بود و جالب اینکه وقتی آقا ابوالفضل چنین شباهت👥 را دیده بود و از عکس شهید رحیمی عکس گرفته📸 بود چیزی کمتر از یک ماه از #شهادت شهید رحیمی🌷 می گذشت."
#شهید_حجت_الله_رحیمی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
⚘﷽⚘
✍ #خاطرات_شهید📚
ما سال ۹۴ تو اهواز تو پادگان حمیدیه، #خادم بودیم برا راهیان نور😊
جواد #مسئول ما بود☺️
جواد همه را صدا کرد برا #نماز_صبح
با چک و لگد😂
به من میگفت بلند شو ابله و رو شکمم راه میرفت😇
اقا بلند شدیم رفتیم #وضو گرفتیم وایسادیم نماز
تا همه خوندیم، گفت خب #بخوابید ساعت دو عه😅
ساعت ۲ نصف شب نماز صبح😳
آقا خوابید کف کانکس و #میخندید ماهم اعصابا...😬
هیچی دیگه #پتو را برداشتیم و انداختیم روش و دِ بزن😂
#شهید #جواد_محمدی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹
https://eitaa.com/setaregan_velayat313