🌷«بِسمِ ربّـــــــــِ الشُهداءِ والصِّدیقیـــن»🌷
#شهید_محمدکیهانی🌷
#تربیتانقلابیبچهها⬇
*(تَن بچهها مریض شود بهتر از آن است که روحشان مریض شود)*
در تربیت بچهها یکی از شاخصهایش تربیت انقلابی بود.در راهپیماییها علاوه بر حضور فعال خویش،بچهها را به همراه میبرد.یادم هست در یکی از سالها که راهپیمایی۲۲بهمن با گردوغبار شدید دراهواز مصادف شد،محمد دوباره بچهها را با خود به راهپیمایی برد. من به او اعتراض نمودم که محمدجان بچهها مریض میشوند.در جواب به من گفت: *تَن بچهها مریض شود بهتر از آن است که روحشان مریض شود.*
#راوی_همسرشهید🌷
❤نثار روح شهید صلوات❤
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
اگر می دانستم که صبح من ، از نگاه توووو شروع می شود ، میگفتم زودتر بیا ! کمی زودتر طلوع کن !..... اگ
صبح ۲۸ مرداد ۹۲ محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شدند.
محسن پشت بیسیم می گوید : «دارند دورمان میزنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید» . حالا توپخانه خودی دور تا دور تپه را میزد. مسئول آتشبار نگران نیروهای خودی بود و از محسن میخواست حواسش را بیشتر جمع کند. محسن در جواب پشت بی سیم می گوید: «دوربینم را زدند، جایم بد است» . قرار شده جایش را عوض کند تا بتوانند اجرای آتش کنند. کنار خاکریز بوده که با اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا مجروح شده.
در آن شرایط که خیلی ها دنبال جان پناه میگردند محسن باز به دنبال انجام وظیفه اش بوده، به هوای پانسمان پایش لنگان لنگان به سنگر بهداری رفته ولی وقتی وضعیت دیگر مجروحان را دیده به مسئول بهداری می گوید : «من خوبم به دیگران برس.» و برمی گردد.
حالا تانکهای زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و میخواستند تک دشمن را جواب دهند. محسن که دوربینش را زده بودند کنار یکی از تانک ها جلو میرفت تا دیدبانی کند. مسئول آتش بار بی سیم می زند، محسن جواب می دهد : «دارند ما را میزنند... من کنار تانک هستم» . گرای محل خودش را میدهد که در این حین تیربار روی تانکی که محسن کنار آن قرار داشت مورد اصابت قرار می گیرد.
محسن در بی سیم می گوید :" دارند ما را میزنند ... زدنمون ... یا حسین ..." و دیگر صدای محسن شنیده نشده.
#شهید_محسن_حیدری ❤️
#راوی_همسرشهید ✍
https://eitaa.com/setaregan_velayat313