پایتخت5
قابل توجه دوستداران سریال #پایتخت
میخواستم چند نکته رو
در مورد پایتخت 5 عرض کنم خدمتتون :
#اولا بعنوان یک ایرانی
خجالت کشیدم که ایرانی جماعت
پاشه بره ترکیه و دهنش باز بمونه
از امکانات و زیبایی های ترکیه !!!
#دوم اینکه قهرمان کشتی ترکیه
به چه عزت و احترامی رسیده
و وضع مالیش چطوریه !
اونوقت قهرمان کشتی ایران
برای نون شب شده نگهبان فروشگاه !!!
#سوم اینکه سریال پایتخت 5
بیشتر تبلیغ کشور ترکیه هست
همونجایی که روزگاری مردمش ارزوی بلندکردن چمدون مسافران ایرانی رو داشتن !!!
آیا در ترکیه هم سریالی ساخته میشه
که از زیباییهای ایران نمایش داده بشه !!!
#چهارم اینکه در همین تعطیلات نوروز
70% هتلهای ترکیه به رزرو ایرانیان درومده
اقتصاد ترکیه رو رونق دادیم !!!
راستی مسافر ایرانی میره ترکیه چیکار کنه ؟؟
بی تعارف و سانسور بگم !!!
مشروب و آبجو بخوره !!!
تو استخر و ساحلش راحت باشه !!
انواع پاساژ گردی هارو انجام بده
و جنسی بخره باکیفیت
و با قیمت مناسب !!!
دیسکو و کاباره و دنس بره . . .
همون چیزایی که تو ایران هم اگه آزاد باشه
توریست از کل دنیا واردش میشه
متاسفانه هیچ توریستی حاضر نیست پاشو بذاره ایران الا چهارتا درپیتش !!!
#پنجم اینکه ترکیه نفت نداره !!
ولی ما داریم !!
چهارفصل نیست !!
نیروی جوان انسانی و نخبه به اندازه ایران نداره !!!
فقط داره از طریق صنعت پوشاک و کریستال و کاکائو و توریسم کشور رو میچرخونه !!
ما همه چیز داریم
و وضع مردممون روز به روز بد و بدتر میشه !!!!
تو همین تعطیلات
میلیاردها دلار تقدیم ترکیه کردیم !!!
خلاصه
دیدن سریال پایتخت5
در پس خنده هایی که میکنیم
خیلی درد داره . .
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌸💜 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
قسمت #چهارم
قدمامو تند کردم....
نمیدونم چرا بهم ریخته بودم مگه قرار بود چی بشه؟!
چرا انقدر آشفته ام،
رسیدم دم خونه ی سمیرا اینا زنگ زدم، بعد چند دقیقه در باز شد و سمیرا اومد بیرون با دیدنم انگار جا خورده باشه
- چیشده مگه؟!😟
با نگرانی بهش نگاه کردم و گفتم:
_نمیدونم، دارم دیوونه میشم سمیرا، نمیدونم چم شده😨
دستمو گرفت و گفت:
_ای بابا، باز شروع کردی، تو باید الان خوشحال باشی، آقای یاس داره میاد خونتون اونوقت تو آشفته ای!😄😉
با کلافگی سرمو تکون دادم،
نمیدونستم چی بگم حتی تواین موقعیت سمیرا هم منو درک نمیکرد، تکیه دادم به دیوار خونشون😔
با غم نگاهم کرد و گفت: 😒
_آخه دختره ی دیوونه چرا اینکارو میکنی با خودت چرا الکی خودتو عذاب میدی باور کن اگه یه بار باهاش حرف بزنی دیگه این حالت برزخی ات تموم میشه
نگاهش کردم…😒
بهش حق میدادم که چیزی نفهمه از این حال من چون هنوز به این حال بد گرفتار نشده بود😕
تکیه مو از دیوار برداشتم و گفتم:
_من میرم دیگه..کلی کار داریم، خداحافظ😒👋
سریع باهاش خداحافظی کردم و راه افتادم سمت مغازه،
مثلا به مامان گفتم میرم تخم مرغ بخرم، اما واقعیتش میخاستم این دردمو به کسی بگم اما نشد،
سمیرا نمیتونه درکم کنه تقصیر اون نیست،
من خیلی عوض شدم من به جایی رسیدم که کسی نمیتونه منو درک کنه حتی خودش،
خودِ اون کسی که به خاطرش به این حال و روز افتادم،
بعد از خریدن تخم مرغ راهی خونه شدم، باز قرار بود بعد یکسال ببینمش کسی رو که یکسالِ تمام مدهوش عطر یاسش شدم،
کسی که از عید پارسال تا این عید منو بهم ریخته،(خدا به خیر بگذرونه این عید رو!!) 😣😔
کسی رو که برای اولین بار بهش تو زندگی ام دل بستم،
نمیدونم این لرزش قلب و استرس و آشفتگی ام برای چیه؟!
شاید چون تمام یکسال رو به نامحرمی فکر کردم 😣😓 که جای خدا رو تو قلبم می گرفت،
کسی که شاید حتی لحظه ای بهم فکر نکرده...😞
#ادامہ_دارد....
🍃🌸🍃🌸
💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده حرام
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃