#خاطرات_مادر_شهید
#شهید_فاضل_گروسیان
در دوران #تحصیل دائما دلش به حال همکلاسی های فقیرش می سوخت.همیشه از من تقاضا میکرد که برای مدرسه اش لقمه یا میوه ای تهیه کنم تا نخواهد پول هایش را خرج کند.
#پول های خودش را که پدرش به او میداد در قلک پس انداز میکرد و با آن برای همکلاسی های فقیرش هرچه نیاز داشتند از لباس و کفش و...تهیه میکرد و آنها را به#معلمش میداد تا به بهانه موفقیت در دروس به دوستان #فقیرش بدهد،و به معلمشان سپرده بود که دوستانش متوجه نشوند این هدیه از طرف او نیست چون شاید#خجالت زده بشوند.
(#شهید_محله_ابن_بابویه)
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
#شهید_محمد_النچری
(فرزند ری)
✅خاطره از نهایت ایمان
(پدراینکه میگویم پدرم از #ایمان و #تقوای خاصی برخوردار بود برای اینست که یکسال #ماه_رمضان با #تابستان🔥 همراه شده بود
آن زمان در روستای ما #یخ خیلی کم پیدا میشدوهرکس نمیتوانست تهیه کند،#خاطرم است پدرم در یکی از روزهای گرم تابستان به یخ فروشی رفت و #تکه_یخی خرید! اول فکر کردم که میخواهد آب یخ درست کند و بخورد،خیلی از این حرکت پدر #تعجب🙁کردم بخاطر اینکه پدر حتی #پول خرید یخ را نداشت و آن زمان هم در خانه هرکسی یخ پیدا نمیشد😔
یک روز پشت سرپدر به #مزرعه🌾 رفتم
ساعت هازیر درختی ایستادم تاببینم پدر بااین یخ ها چه میکند.هوا خیلی گرم بود.بالاخره بعدازچند ساعت پدر به سمت یخ ها رفت🙂
#لباسش را بالا زدو یخ رو روی #سینه_اش گذاشت،کمی که#خنک شد دوباره به سمت گندم هارفت از دیدن این صحنه متعجب شدم.
تازه فهمیدم که پدر چه میکند!!!
بله هوای گرم تابستان و زبان #روزه یک طرف و#حرارتی که گندم ها از خود تولید میکنند طرفی دیگر😱
او این کار را میکرد تا کمی #عطش و گرمای بدنش کم شود.❤️
(به نقل از فرزند شهید)
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
#شهید_ماشالله_نظری
(محله میدان غیبی)
✅برادر شهید میگوید:
او از #هزینه های شخصی خود می کاست و #پول های خود را به آشنایانی که نیازمند بودند،اختصاص می داد
از زمانیکه به استخدام #سپاه_پاسداران در آمد حتی یک #ریال بعنوان حقوق برای خود برنداشت و تمامی آنرا به #صندوقی که در محل کار برای کمک به افراد #بی_بضاعت در نظر گرفته شده بود،پرداخت نمود.
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
✅به فکر فقرا
ماه #رمضان بود،راننده اش را صدا زد و گفت: این #پول ها را بگیر و ببر تبدیل کن به پول رایج.چند تا #پاکت نامه هم بگیر.
ربت و با پول و پاکت برگشت
مصطفی پول ها راتقسیم کرد و گذاشت توی پاکت ها،هرپاکت اندازه خرید #مایحتاج ماهانه یک خانواده بود، همه را تحویل راننده داد و گفت: ببر #تقسیم کن بین #فقرا.
⬅️راوی: همرزم شهید
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey