اره به گمونم همینه
اما عیب نداره
بیخیال درد و ڪوفتگی ....
مثلا داری میری زیارت ها :)))))
قوی باش ...
چرا دلت به لرزه افتاده
اروم باش گلم
میدونم ڪنجڪاوی داری پابوس ڪی میری ....؟
☺️☺️☺️
زرنگی ها
نه نمیشه بگم
باید خودت ببینی
با چشمای خودت
از نزدیڪ اونجوری عالیه
اونجوری خوشحاله دلت
این سفر و اگ میخوای جا نمونی هدف خودت قرار بدش
نزار هیچ چیزی و هیچ ڪسی جلوتو بگیره
داری میبینی گنبد طلایی شو
با پرچم قرمزی ڪه روشه و نوشتش زیاد معلوم نیست
اخه عزیزِ من هنوز دوریم
ڪم ڪم میرسیم ❤️
اشڪات داره میریزه هنوز هیچی نشده خودت و باختی
یا ڪ ن فڪ میڪنی هنوز بنده ی لایقی نیستی ڪ پابوسش بری
دلت شڪسته ...💔
دلت به سمت حرمش پر ڪشید ...🕌
تنت میلرزه ..؟😔
اره گل پسر / دختر
اینه احوال الان تو 😢😭
اینه دلشوره ای ڪ داری
نترس
خودش مهمونت ڪرده
اره چی فڪ ڪردی خود خود خود اقامون
طلبیدت 🥺
میدونی ڪی واسطت شده
همون اقای مهربون و مظلومی ڪ ۶ ماهشو قربونی ڪرد 😭😭😭
اره این اقا اقامون حسینه
اقا اباالفضل واسطمون شده😔
اره ....
میدونم تا فهمیدی الماس هایی ڪه حقشونه برا هر ڪدوم ثواب نوشته بشه از چشمات ریخت ...
میدونی چرا چون امام حسین دعوتت ڪرده
چون اقامون اباالفضل واسطه مون شده 😢😢
الان داریم تو ڪوچه ها قدم میزنیم
راه و گم ڪردی
با خودت داد و بیداد میڪنی تو دلت
میگی چرا چرا باید گم بشم
اما ترس به دلت راه نده
چون مهموندار نمیزاره مهمونش گم بمونه خودش راهنمات میشه
یهو یڪی میگ نگاه ڪن نزدیڪ حرمی برو سمت چپت
دوره ولی میرسی 🥺❤️
یهو امید پیدا میڪنی.....
با تمام توانت حرڪت میڪنی ....
یڪی از چادرت / پیرهنت میڪشه ....؟
میگ دختر / پسر جون ڪجا داری میری ...؟؟
میگی ولم ڪن میخوام برم حرم اقام حسین
میگ برو سمت راست
ته ڪوچه میرسی بهش🥺
اشک تو چشمت جریان پیدا میکنه
همینجوری میری ....
یهو میبینی بین دو تا حرم نورانی ای خیلی جمعیت زیاده
دوست داری بری پیش اقامون حسین
اما نمیتونی چون میگی با خودت میرم اول پابوس
حضرت اباالفضل[ع] چون اون باید اجازت و بده .....
جلوت پر ادم میشه ...
میگی برید ڪنار برید ڪنار
تروخدا چرا نمیزارین زیارت ڪنم
من تازه اومدم واسه زیارت
اخه چرا نمیزارین برم پابوس اقا
چرا نمیزارین حداقل گنبدش و ببینم