ستاره شو7💫
#رمان #نوجوان #فرشتههاازکجامیآیند #قسمت_پانزدهم 🧖♀🧖🧖♀🧖 مرجان نمیدانم چرا دیر کرده. نکند برایش ا
#رمان
#نوجوان
#فرشتههاازکجامیآیند
#قسمت_شانزدهم
🧖♀🧖🧖♀🧖
نمیدانستم پشت این پیچ، زندگی بهتر است یا بدتر، اما بههرحال باید از این پیچ میگذشتم. من دانشجوی سال سوم رشتهی فیزیک اتمی بودم و شاگرد اول، خرج تحصیلم را هیئت امنای مسجد میداد. با یکی از دانشجوهای همکلاسیام نامزد کرده بودم. منتظر جهیزیه بودم که بروم سر خانه و زندگی جدید که فکر میکردم سکوی پرتاب است. پدرشوهرم آدم باحالی بود که هم برایمان کار درست کرده بود و هم امکان ادامهی تحصیل. به پدرم میگفتم: «جهیزیه نمیخواهم.»
میگفت: «نمیشود دست خالی بروی.»
من هم برای اینکه دلش را نشکنم، قبول کرده بودم هرچه او میگوید همان کار را بکنم. میخواست برای من جهیزیه درست کند، پول نداشت. دنبال وام بود که کسی وام نمیداد. نه شغل درستوحسابی داشت و نه توانایی پرداخت قسطهای وام را. غرورش هم اجازه نمیداد به کسی بگوید. هر وقت حاجآقا ازش میپرسید: «حمداله، چرا این دختره را نمیفرستی برود سر خانه و زندگیاش؟»
میگفت: «تو فکرش هستم حاجآقا! همین روزها انشاءاللّه.»
بین بیپولی و عاطفهی پدر و دختری گیر کرده بودم. برای همین به محمد گفتم اگر خواستی به کسی کمک کنی، حواست به من باشد. میدانستم که او هم مثل ما، هشتش گرو نهاش است. این را هم میدانستم که اگر کاری از دستش بربیاید، انجام میدهد؛ مثل یک برادر. برای همین دیشب سعی کردم دلداریاش بدهم.
ــ نباید غصه بخوری! تو که وظیفه نداری پول جهیزیه برای من جور کنی!
گفت: «دلم میخواهد شب عروسیات را ببینم. آقا حمداله خیلی وقت است نمیخندد.»
گفتم: «اگر سنمان به هم میخورد، نامزدیام را به هم میزدم، زن تو میشدم. ازت خوشم میآید. حواست هست که کی میخندد، کی نمیخندد!»
گفت: «تو خیلی خوبی، ولی من از آسمان آمدهام. فرشتهها نمیتوانند عاشق بشوند. من آمدهام که تو همینطور خوب بمانی.»
گفتم: «برای خودت کلاس نگذار، اگر تو فرشتهای من سوپرفرشتهام!»
گفت: «میتوانی رئیس فرشتهها باشی از بس مهربانی. عموحیدر هم یک فرشته است. اصلاً شما فرشته های روی زمین از، ما فرشته های آسمان بالاترید، چون روی زمین فرشته بودن و فرشته ماندن کار سختی است.»
در مورد اینکه از آسمان آمده، کوتاه نمیآمد. میدانست من هم از این خلبازیها خوشم میآید. مادرم رفته بود خرید، وقتی برگشت، ازش پرسیدم: «ندیدی محمد آمده یا نه؟»
گفت: «اتفاقاً نگاه کردم، چراغش خاموش بود.»
گفتم: «حتماً دیده زندگی با آدمها سخت است، برگشته رفته آسمان!»
مادرم با تعجب پرسید: «کی برگشته رفته آسمان؟!»
به این فکر خودم خندیدم و زدم به شوخی و گفتم: «هیچی، ولش کن!»
تصمیم گرفتم بروم زیرپله، سروگوشی آب بدهم. درش همیشه باز بود. میگفت چیزی ندارم که قفل وبست بخواهد. زیرانداز و رواندازش را مادرم داده بود. دو تا کتاب شعر هم من بهش داده بودم. یک چراغ والر که معلوم نبود از کی توی آن زیرپله بود و رویش چای درست میکرد و غذا گرم میکرد. ظرف و ظروفش هم کاسه بشقاب رویی بود با دو تا قاشق. همهی ثروت و داراییاش همین بود. یک کمد چوبی هم از پیرمردی که مُرد جا مانده بود که خالیِ خالی بود.
روی کمد هم چیزی نبود، جز یک مجلهی قدیمی. رنگوروی مجله رفته بود، ورق زدمش. صفحهی وسطش را کنده بودند. رفتم سراغ فهرست مطالب مجله ببینم چه بوده که کنده شده. یک مقاله و پرسش و پاسخهای پزشکی. اسم مقاله این بود: «فرشتهها از کجا میآیند؟» خیلی دلم میخواست آن مطلب را بخوانم. اسم مجله را نگاه کردم تا شاید پیدایش کنم و مقالهاش را بخوانم. اما عجیب بود، تا آن روز اسم چنین مجلهای را هم نشنیده بودم. فکر کردم شاید مجله متعلق به پیرمردی است که قبلاً آنجا زندگی میکرده و مرده، مال سالهای خیلی دور. داشتم توی خاطراتم دنبال آن پیرمرد میگشتم که صدای تعارف کردن پدر و مادرم و یک مرد غریبه را از پلهها شنیدم.
ــ به خدا اگر بشود. باید بیایید بالا یک استکان چایی بخورید!
مرد جوان گفت: «انشاءالله یک وقت دیگر.»
پدرم گفت: «نمکگیر نمیشوید. برویم بالا خانه را هم ببینید.»
مرد جوان گفت: «احتیاجی نیست، من قبول کردم.»
مادرم گفت: «به خدا اگر چایی نخورید، ناراحت میشوم.»
مرد جوان تسلیم شد. من از لای درِ زیرپله نگاه میکردم. مادرم جلوجلو میرفت، مرد جوان دنبالش و پدرم هم دنبال آنها. پدرم پلهها را از حفظ بود. چنان از پلهها بالا و پایین میرفت که انگار صدتا چشم دارد. از پاگرد پلهها که پیچیدند، من هم پلهها را دوتا یکی کردم ببینم چه خبر است.
ادامه دارد...
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
آموزش ساخت کولر
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
قسمت ۱۲ ➕ببین رفیق جونم ادمی که نماز نمیخونه شیطون به راحتی بازیش میده 👤امام رضا(ع) میگه:مومن تا
قسمت ۱۳
💥گفتیم که گناه باعث میشه روحمون بوی بدی🤧 بگیره و همینم باعث میشه شیاطین که دنبال چیزای بد بو هستن بریزن سرمون حسابی مزاحم بشن...
👈یکی از گناهایی که متاسفانه خیلی از ادما مثل اب خوردن انجامش میدن دروغه...یعنیبعضیا اگه روزی چند تا دروغ نگن کلا روزشون شب نمیشه،یجوری دروغ میگن انگار دروغ گفتن مستحبه موکده و خیلیم ثوابم داره😂
ولی خب همینا اگه بدونن چه عواقبی داره دیگه انقدر مثل نقل و نبات دروغ نمیگن که🤨
بچه ها یه حدیث خیلی تلنگری خوندم واقعا عجیب بود میگفت:
🚫 اگه مومن دروغ بگه هفتاد هزار فرشته لعنتش میکنن و از قلبش یه بوی بد خارج میشه و میره عرش و فرشته های عرش وقتی این بو رو حس میکنن خیلی ناراحت و حتی لعنت میکنن( که این باعث میشه اتفاق بدی براش ذخیره بشه)
در ادامش میفرماید: خداوند به سبب این دروغ، حتی گناهی بیشتر از گناهان بزرگ و کبیر رو برامون مینویسه »😳🤭😱
یعنی یه درصدم فکر میکردی عواقب دروغ انقدر سنگین باشه؟؟متاسفانه کمتر کسی اینو میدونه☹️
واقعا ای کاش همه ی کسایی که دروغ میگن بدونن دارن چه گناهه سنگینی رو انجام میدن
درسته با دروغ میشه یه سری چیزارو بدست اورد ولی نمیشه نگهشون داشت
تو با دروغ گفتن انگار یه کلنگ گرفتی دستت و هی میزنی به خونه ی ایمانت و خرابش میکنی
حدیث داریم دروغ خانه ایمان رو ویران میکنه🤕
حالا یه سوال دارم ازت
تو ادمی هستی که راحت دروغ میگی؟یا فقط در موارده ضروری دروغ میگی؟
و اینکه وقتی دروغ میگی عذاب وجدان میگیری یا بی تفاوتی؟
#شیطان 😈
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
466.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💪
پسر است دیگر 😐😂
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 *صلی الله علیک یا رسول الله*
✅ تو آمدی تا انسانیت را از جهل بیرون بکشی...
🌸🌺🌸🌺 *مبعث رسول مهربانی ها، حضرت #محمد_مصطفی(صلیالله علیک) مبارک* 🌟🌟🌟🌟
ستاره شو7💫
🔷 *صلی الله علیک یا رسول الله* ✅ تو آمدی تا انسانیت را از جهل بیرون بکشی... 🌸🌺🌸🌺 *مبعث رسول مهربان
امشب شب خیلی عزیزی هست
برای ادمین هم دعا کنید 🙏
ستاره شو7💫
#زندگینامه #شهید_محمد_معماریان قسمت نهم پنج روز عزيزترين مهمان خانه، محمد بود. مثل هميشه به مادر
#زندگینامه
#شهید_محمد_معماریان
قسمت دهم
بگو محمد گفته يادگاري از من داشته باشيد. بقية وسايلم را بفروشيد و خرج مراسم عزايم كنيد. نميخواهم زحمت پدر باشد. فقط مادر يك خواهش هم دارم، اينكه دعا كن طوري شهيد بشوم كه نياز به غسل نداشته باشم. يك كفن از مكه براي خودت آوردهاي، آن را به من بده. آن شال سبزي را هم كه از سوريه آوردهاي روي صورتم بگذارد. راستش من خيلي مسجدمان را دوست دارم. جنازهام را ببريد توي مسجد و آنجا بر من نماز بخوانيد؛ تا پيكر بيجانم آنجا را حس كند. بعد خاكم كنيد. محمد ساكت شد. مادر مانده بود كه چه كند. لبخندي زد و به زور گفت: آره مادر، شما حرفهايت را بزن، ولي خب خدا كه به هر خوني لياقت شهادت نميدهد. محمد سرش را انداخت پايين و گفت: مامان دوست ندارم دنبال جنازهام گريه كني. چون كسي كه انقلاب را نميتواند ببيند، اگر گرية تو را ببيند خوشحال ميشود.
اما هر وقت تنها شدي گريه كن. از خدا بخواه كمكت كند امانت الهياي را كه بهت داده، خودت به او پس بدهي. دوست دارم توي قبرم بايستي و به خدا بگويي كه خدايا اين امانت الهي را كه به من دادي به تو برگرداندم. مادر دوباره جملهاش را تكرار كرد. محمد دوباره لبخند شيريني زد و ادامه داد: من خيلي مادرها را ديدم كه بچهشان را توي قبر گذاشتند، اما موقعي كه ميخواستند از قبر بيرون بيايند ديگر نميتوانستند. شما اينطور نباش. فقط دعا كن كه در شهادتم از #امام_حسين(علیهالسلام) سبقت نگيرم. دوست دارم كه بدن من هم سه روز روي زمين بماند. بعد هم كه برايم مراسم ميگيري خيلي مراقب باش. دوست ندارم بيحجاب توي عزاداريم شركت كند. اصلاً هركس حجاب درستي نداشت بگو برود بيرون. محمد دوباره ساكت شد، اما اينبار ديگر حرفش را ادامه نداد. آرام بلند شد و از اتاق رفت بيرون. مادر ماند و چشمان پرسؤالش و دل لرزانش. سرش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا، كسي جز من و محمد اينجا نبود، اما يقين دارم كه تو هستي. از همين حال فهم و درك و لياقتش را به من بده تا مقابل حضرت زينب (سلامالله) سرشكسته نباشم. . . .
ادامه دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#رفیق_خدایی
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
سید رضا نریمانیدلیل عشق.mp3
زمان:
حجم:
7.08M
جهتشُستشُویروحتون✨!"
🕊«#مداحی»↶
#دلیل_زندگی
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
💚🌹💚
هر روز صبح بہ یادت هستم
سلام بر پدر همہ عالم
صبح بخیر امام مهربانم
دستے بہ روے سینہ
و دستے بہ سوے تو
روے لبم گــل مےڪند
آقا سـلام از دور
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ᘜ⋆⃟݊⛈️🌟❄•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂